به گزارش راهبرد معاصر؛ "افغانستان جدید" کلید واژه ای است که این روزها در رسانه ها و گزارش های راهبردی منتشر شده در آمریکا به کرات شاهد استفاده از آن هستیم.سوال اصلی اینجاست که آیا افغانستان جدید برای آمریکا دارای "قبح داتی" است یا "نحوه قرار گرفتن افغانستان جدید" در " پازل استراتژیک آمریکا" پاسخ این سوال را مشخص می کند؟! قطعاً پاسخ دوم صحیح است! بدیهی است که مقامات آمریکایی در صدد آن هستند تا افغانستان جدید را تا حد ممکن، به قطعه ای از پازل استراتزیک خود در منطقه تبدیل کنند. در این خصوص نکاتی وجود دارد که باید مدنظر قرار گیرد:
نخست اینکه "تجزیه منطقه بر اساس قومیت و مذهب" استراتژی و نقطه غایی و کلان سیاست خارجی آمریکا درافغانستان، شبه قاره هند، غرب آسیا و دیگر مناطق جهان اسلام است. واقعیت امر این است که «خلق و استمرار بحرانهای مزمن منطقهای » فرمول و چارچوبی است که دستگاه سیاست خارجی آمریکا و همچنین سازمانهای امنیتی در این کشور لحظهای از آن در طول تاریخ عدول نکردهاند. همگان به یا د دارند که جان کری و همراهانش (در دوران حضور در دولت اوباما ) چگونه گروه تروریستی داعش را تأسیس کرده و از طریق رژیم سعودی و دیگر مهرههای خود در منطقه، آنها را بهسوی عراق و سوریه گسیل داشتند! پس از شکست در عراق و سوریه نیز، مقامات آمریکایی بخشی از مهره های داعش را به سوی افغانستان و شبه قاره هند و بخشی دیگر را به سوی قاره آفریقا رهنمون ساخته اند تا بتوانند مصادیق ترور و خشونت را در نقاط مختلف احیا و تقویت کنند.
قطعا "خلق بحران های امنیتی گسترده" در افغانستان، به زودی در دستور کار عملیاتی آمریکا قرار خواهد گرفت. تاکنون بارها عنوان شده است که تحقق" افغانستان آرام و با ثبات" خط قرمز استراتژیک دو حزب سنتی آمریکا محسوب می شود. هر گاه افغانستان به سوی ثبات و امنیت گام بر دارد، بلافاصله شاهد تزریق ترور و بحران در این کشور از سوی واشنگتن و متحدانش خواهیم بود. هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه طی سالهای اخیر، نقش بارزی در ایجاد و تقویت تروریسم تکفیری در منطقه ایفا کردهاند. اکنون می توانیم به این سوال مهم پاسخ دهیم که چرا پس از اشغال افغانستان و عراق توسط دولت آمریکا، ثبات در این کشورها حاکم نشد! بهتر است بایدن، اوباما، ترامپ و بوش پسر به این سؤال کلیدی پاسخ دهند که محصول حضور طولانی مدت آنها در کشور افغانستان و اشغال عراق توسط نیروهای آمریکایی چه بوده است؟!
آمریکا در طول دو دهه اخیر اساسا اجازه برقراری صلح و ثبات در افغانستان را نداد زیرا "ثبات داخلی" آن هم از طریق " مذاکرات بین الافغانی" را مغایر با استراتژی مداخله گرایانه خود در این کشور می دید. در حال حاضر نیز باید بیش از هر زمان دیگری به رصد و تحلیل بازی خطرناک امنیتی آمریکا در افغانستان پرداخت. اگرچه واشنگتن شکست سنگین، تاریخی و بی سابقه ای را در افغانستان پذیرفته است اما ای به معنای عدول و عقب نشینی آمریکا از سیاست های بحرانساز و استراتژی های مداخله گرایانه در این کشور آسیایی و جنگ زده نیست. قطعاً تولید یا بازتولید بحران های امنیتی" در افغانستان از طریق تروریسم تکفیری ساخته و پرداخته دست واشنگتن و متحدانش، در دستور کار دولت بایدن و دولتهای بعدی آمریکا قرار خواهد گرفت. مبارزه با این رویکرد، هم افزایی استراتژیک بازیگران همسایه افغانستان، مخصوصا ایران، روسیه، چین و پاکستان را می طلبد.