به گزارش راهبرد معاصر علامه محمدرضا حکیمی فقیه و مجتهد شیعه و فیلسوف شب یکشنبه 31 مرداد ماه 1400 در سن 86 سالگی درگذشت. علت درگذشت علامه محمدرضا حکیمی ابتلا به بیماری کرونا و ضعف ناشی از بیماری و همچنین کهولت سن اعلام شده است. علامه حکیمی پیش از این به دلیل ابتلا به بیماری شدید کرونا در بیمارستان بستری شده بود که در نهایت با نر+ظر پزشکان به منزل منتقل می شود اما سرانجام امشب دار فانی را وداع می گوید. استاد محمد رضا حکیمی فقیه و مجتهد شیعه، فیلسوف، متفکر و نویسنده ایرانی است که آثار برجسته ای مثل الحیاه، خورشید مغرب و تفسیرآفتاب از تالیفات او بود.
استاد محمدرضا حکیمی طی ماههای اخیر چند بار به علت ابتلا به کرونا و بار دیگر به علت ضعف ضعف جسمانی ناشی از بیماری در بیمارستان بستری شدند و تحت مراقبتهای ویژه قرار گرفت، اما پس از بهبود وضعیت و با نظر پزشکان از بیمارستان ترخیص و روند درمان در منزل پیگیری میشد تا اینکه ساعت ۲۲:۳۰ دقیقه آخرین شب مرداد ۱۴۰۰ به علت کهولت سنی دیده از جهان فرو بست.
زمان تشییع و محل دفن پیکر علامه حکیمی متعاقبا اعلام میشود. مجتبی کیا شاگرد علامه محمدرضا حکیمی در گفتگوی تلفنی با خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما گفت: دقایقی پیش علامه محمدرضا حکیمی به علت کهولت سن به ملکوت اعلا پیوست.
علامه محمدرضا حکیمی متولد ۱۴ فروردین ۱۳۱۴ شمسی (۱۳۵۴ قمری) در مشهد است. پدرش عبدالوهاب، که از یزد به مشهد مهاجرت کرده بود، از معتمدان و محترمان بازار مشهد بود.
حکیمی در سال ۱۳۲۰ تحصیلاتش را آغاز کرد. در سال ۱۳۲۶ وارد حوزه علمیه خراسان شد و ۲۰ سال از عمر خود را در این حوزه به تحصیل دروس مقدمات و سطح، خارج، فلسفه، ادبیات عرب، نجوم و تقویم گذراند.
محمد تقی ادیب نیشابوری، شیخ مجتبی قزوینی خراسانی، سید محمدهادی میلانی، احمد مدرس یزدی، اسماعیل نجومیان، حاج سید ابوالحسن حافظیان و حاجیخان مخیری از مهمترین اساتید وی بودند.
او علوم غریبه، رمل و اوفاق را نزد ابوالحسن حافظیان و شیخ مجتبی قزوینی آموخت.
حکیمی اجازه اجتهاد را از آقابزرگ تهرانی در سال ۱۳۴۸ شمسی دریافت کرد.
از وی با عناوینی، چون «علّامه»، «استاد»، «فیلسوف عدالت» و «مرزبان توحید» یاد میشود. امام خمینی (ره) در پیامی به تاریخ ۱۳۴۸/۸/۲۸ او را با این جملات خطاب کرد «جناب مستطاب ثقة الاسلام آقای محمدرضا حکیمی - دامت افاضاته».
کتاب الحیاة وی که یک دائرةالمعارف اسلامی است، از شهرت و اعتبار خاصی در جهان اسلام برخوردار است.
وی از مُجَدِّدانِ مکتب معارفی خراسان، مشهور به مکتب تفکیک است که معتقد به جدایی دین از فلسفه و عرفان است. علی شریعتی وی را به عنوان وصی خود جهت هرگونه دخل و تصرف در آثارش انتخاب کرده بود. حکیمی اعتقاد دارد «اسلامی که در آن عدالت نباشد، اسلام نیست.»
حدود پنجاه اثر از این استاد فرزانه تاکنون منتشر شده است:
* منهای فقر
* «الحیاة» پیرامون مسایل اسلامی با همکاری دو برادرش: محمد حکیمی و علی حکیمی (ترجمه به فارسی: احمد آرام)
* خورشید مغرب
* شیخ آقا بزرگ تهرانی
* دانش مسلمین
* بیدارگران اقالیم قبله
* هویت صنفی روحانی
* مکتب تفکیک
* آنجا که خورشید میوزد
* اجتهاد و تقلید در فلسفه
* ادبیات و تعهّد در اسلام
* الهیّات الهی و الهیّات بشری (مَدْخَل)
* الهیّات الهی و الهیّات بشری (نظرها)
* امام در عینیت جامعه
* انذار
* بعثت، غدیر، عاشورا، مهدی (عج)
* پیام جاودانه
* جامعه سازی قرآنی
* حماسهٔ غدیر
* سپیده باوران
* سرود جهشها
* شرف الدین
* عقل سرخ
* فریاد روزها
* قصد و عدم وقوع (نامهها)
* قیام جاودانه
* گزارش (برگرفته از الحیاة)
* کلام جاودانه
* معاد جسمانی در حکمت متعالیه
* مقام عقل
* میر حامد حسین
* نان و کتاب
* یکصد و پنجاه سال تلاش خونین
* عاشورا: مظلومیتی مضاعف
* مرام جاودانه
* علی (علیه السلام)
* پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم)
* از زندگی تا ابدیت
*ای آفتاب
* عاشورا؛ عدالت
* فاطمیات
* عاشورا؛ غزه
* استغفار
* سه یار خراسانی در انقلاب
* امواج غدیر
* نان و کتاب.
علامه حکیمی: عاشورا یعنی نفی آنچه به نام اسلام جریان دارد، اما خلاف اسلام است
استاد محمدرضا حکیمی توحید و عدالت را سرآمد ارزشها میداند و عاشورا را فریاد و دفاع امام حسین علیه السلام از این دو حقیقت ازلی و ابدی.
عاشورا برای حکیمی، در بستر تاریخ و برای همیشه روزگاران جریان دارد و مانند رودی خروشان، ویرانگر موانع رسیدن جامعه مظلوم به حقوق خود است.
در نگاه وی، مصیبت خوانی در رثای شهدای طف گرچه پیوند انسان با غمهای بزرگ را صورتبندی میکند و این امر رشد دهنده روح انسان است، اما در حقیقت عاشورا، پرچم اجرای عدالت است که بر قله خورشید نصب شده است، و اگر شیعه کوتاهی نکرده بود و عاشورا را به جهانیان شناسانده بود، امروز عاشورا همه محیطهای انسانی را با عدالت و انصاف آشنا کرده بود. به شرط اینکه خود طرفداران عاشورا و حکومتهای مدعی اعتقاد به عاشورا، به عدالت و انصاف معتقد باشند و جامعه را بر اساس عدل و داد بسازند، این همه تفاوتهای جهنمی و «درههای فقر» و «قلههای ثروت» وجود نداشته باشد، و یزیدیانی که در زیر نام حسین (ع) خود را پنهان کرده اند در میان نباشند.
حکیمی رسالت اصلی عاشورا را جداسازی حق از باطل و عدل از ظلم به منظور پایداری حق و عدل و نابودی باطل و ظلم میداند.
در نظر حکیمی عاشورا قیامی جاودانه و زنده است، به همین دلیل با هیچ حاکمیتی در طول تاریخ بیعت نکرده است و همیشه پشتوانه حرکتهای اصلاحی عظیم و سرود جهشهای آزادی بخش در طول تاریخ بوده است.
شهادت عاشورا به تعبیر حکیمی: نفی است و اثبات. نفی آنچه به نام اسلام مطرح بود و اثبات آنچه از اسلام فراموش گشته و انکار شده بود؛ و این هر دو باهم یعنی احیای اسلام در دوران تاریکیها و جهالتها و انکار توحید و عدل.
از این رو حکیمی با صراحت رسالت پیروان عاشورا را آگاهی بخشی و هوشیار کردن مردم میداند تا مردم با اهداف عاشورا آشنا شوند و هرگز تسلیم طاغوتیان سیاسی و اقتصادی نشوند و با موعظههای توجیه گرانه و تخدیرکننده منبرهای حکومتی تسلیم بی عدالتیها نشوند. اما از نظر وی به دلیل سیر وقایع این بعد عاشورا کم رنگ شده است و حکیمی برای توجه دادن اذهان بیدار به این انحراف نوشت: «عاشورا، مظلومیتی مضاعف.»