ایران ستیزی جان بولتون از کجا نشات می گیرد؟-راهبرد معاصر
واکنش عراقچی به تصمیم احتمالی اتحادیه اروپا مبنی بر تحریم خطوط کشتیرانی ایران پیام تسلیت حزب‌الله، حماس و جهاد اسلامی به مناسبت شهادت «محمد عفیف» موافقت بایدن با به‌کارگیری موشک‌های دوربرد توسط اوکراین علیه روسیه کشته‌شدن ۸ تروریست پ‌ک‌ک در سوریه و عراق زمین‌لرزه ۶.۲ ریشتری در ژاپن هشدار «گروسی» نسبت به ایمنی نیروگاه‌های هسته‌ای اوکراین در پی حملات روسیه ادعای هاآرتص: نتانیاهو با پایان جنگ در لبنان موافق است، اما از غزه خارج نمی‌شود انفجار مقابل یک مسجد در وزیرستان پاکستان؛ ۷ نفر کشته و زخمی شدند ادعای واشنگتن پست: ترامپ به معامله با ایران فکر کرده است تروئیکای اروپایی در تدارک یک قطعنامه علیه ایران در شورای حکام در نشست عراقچی با مدیران ارشد رسانه‌ها چه گذشت؟ رئیس سازمان انرژی اتمی: قطعنامه جدید علیه ایران صادر شود سریع پاسخ می‌دهیم بمباران دفتر حزب بعث سوریه در بیروت + ویدئو جزئیات جدید از ماجرای جنجالی درز اسناد محرمانه اسرائیل کشته شدن ۴ تروریست در کرکوک

ایران ستیزی جان بولتون از کجا نشات می گیرد؟

مجله نیویورکر در مقاله ای به نقش ویژه جان بولتون در جنگ طلبی های کاخ سفید علیه ایران پرداخته است .
تاریخ انتشار: ۱۶:۵۴ - ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۸ - 2019 May 01
کد خبر: ۹۹۷۸

به گزارش راهبرد معاصر ، «امروز جهان در حال آگاهی‌یافتن از بیماری مزمن جان بولتون برای جنگ‌افروزی است؛ ولی ایرانی‌ها به خواندن پرونده ۱۰‌ هزارکلمه‌ای او در نیویورکر نیاز ندارند تا دراین‌باره متقاعد شوند؛ ما پیش از این شاهد همدستی او با یک فرقه تروریستی و همدستی او با تیم «B» در هجمه به مردم ایران با تروریسم اقتصادی بوده‌ایم»؛ این واکنش ظریف بود به گزارش طولانی مجله نیویورکر درباره مشاور امنیت ملی آمریکا.

 

 ظریف در سفر اخیر خود به نیویورک، دیپلماسی عمومی خود را گسترش داد و حتی جلوی مجری شبکه تندرو فاکس‌نیوز حاضر شد تا به مردم آمریکا بگوید «تیم «B» حتی منافع آمریکا را نیز تأمین نمی‌کند». او انتشار گزارش «جان بولتون؛ در مسیر جنگ» را نیز دستمایه حمله دیگری به این سیاست‌مدار دست‌راستی و تندرو آمریکایی قرار داد.

 

نیویورکر مجله‌ای آمریکایی است که سالی ۴۷ شماره منتشر می‌‌کند. موضوعات متنوعی در هر شماره نیویورکر جای دارد و یکی از تمرکز‌های اصلی آن بر فرهنگ عامه شهر نیویورک است. با وجود اینکه شعر، داستان کوتاه و موضوعات فرهنگی جایگاه درخور توجهی در این مجله دارند، مقالات سیاسی و البته گرافیک منحصربه‌فردش باعث گسترش شهرت آن ورای مرزهای کشورهای انگلیسی‌زبان شده است. نیویورکر اولین شماره خود را در ۱۹۲۵ منتشر کرده است و در‌حال‌حاضر تیراژی بیشتر از یک میلیون نسخه دارد.

 

در ادامه برش‌هایی از این گزارش طولانی، اما خواندنی را از نظر می‌گذرانید.

«هرچند او حالا در کاخ سفید است، اما به نظر می‌رسد استدلالش مبنی بر اینکه بهتر است آمریکا به‌سرعت دست به یک تهاجم بزند، تأثیر کمی داشته است. یک دیپلمات غربی که بولتون را می‌شناسد، به من گفت: مشکل پیش‌روی بولتون این است که ترامپ جنگ نمی‌خواهد. ترامپ نمی‌خواهد دست به عملیات نظامی بزند».

 

مجله «نیویورکر» به‌تازگی مقاله‌ای بلندبالا درباره جان بولتون منتشر کرده است. عنوان آن «جان بولتون؛ در مسیر جنگ» است. نویسنده گزارش، در ادامه نقل‌قول بالا، به نقل از «دیپلمات غربی» به زبان عامیانه و نه‌چندان مؤدبانه‌ای توضیح می‌دهد چطور شد که بولتون جنگ‌طلب کنار ترامپ قرار گرفت که به گمان گزارشگر علاقه‌ای به جنگ ندارد.

 

«وقتی بولتون به دفتر خود، یعنی روبه‌روی دفتر رئیس‌جمهوری، اما آن طرف حال رفت، یک نسخه از فرمان ترامپ برای خروج از برجام را بر دیوار اتاقش نصب کرد». او بارها گفته بود این توافق‌نامه را «نفرت‌انگیز» می‌داند.

 

او در سال ۲۰۰۱ در سطوح بالای وزارت خارجه آمریکا مشغول به کار بود. کابینه بوش پسر سوگند خورده بودند به هر «ملت چموشی» که سلاح‌های کشتارجمعی دارند، حمله خواهند کرد. این‌طور بود که «بولتون جنگی صلیبی علیه دشمنان واقعی و فرضی آمریکا راه انداخت».

 

او در سخنرانی خود در ماه می سال ۲۰۰۲ در بنیاد Heritage، حکومت کوبا را به توسعه سلاح‌های بیولوژیک متهم کرد. او در آن سخنرانی به ایران و لیبی نیز حمله کرد. زمانی که بولتون آماده می‌شد اتهامات خود را در کنگره تکرار کند، کریستین وسترمن، تحلیلگر سازمان اطلاعات وزارت خارجه، به او گفت اطلاعات کارکنان این واحد، ادعای او را تصدیق نمی‌کند. بعد از این اتفاق، به شهادت تعدادی از مقامات رسمی، بولتون، وسترمن را تهدید به اخراج کرد.

 

روایت خود وسترمن از این قرار است: «او حسابی سرخ شده بود و انگشتانش را در مقابل من حرکت داد و گفت به‌عنوان کسی که برای من کار می‌کنی، از حدود خودت خیلی خارج شده‌ای». بولتون فشار را بر سرپرست وسترمن زیاد کرد و از او گزارش‌های روزانه‌‌ای درباره زیردستش خواست. بعد از اینکه تلاش‌های او برای اخراج‌کردن این مقام رسمی وزارت خارجه نافرجام ماند، تلاش کرد دپارتمان او را جابه‌جا کند.

 

کارل فورد که مقام ناظر بر این سازمان اطلاعاتی بود، اعتراض و اعلام کرد بولتون در بازتاب‌دادن یافته‌های این سازمان صادق نیست. بولتون آن‌قدر عصبی شده بود که برای شش ماه جواب فورد را نداد و به گفته فورد، وقتی او آماده می‌شد دوره بازنشستگی خود را آغاز کند، بولتون با او تماس گرفت و گفت «خوشحالم که در حال رفتنی»؛ البته بولتون این تماس را منکر می‌شود. «بولتون که در افسانه سلاح‌های کشتار‌جمعی خود غوطه‌ور شده بود، در نظرگاه خود دچار جمود شد». سارا تینسلی که از دهه ۸۰ میلادی در کنار بولتون کار کرده است، در‌این‌باره می‌گوید: «اولین چیزی که او صبح به آن فکر می‌کند، این است که آمریکایی‌ها را از سلاح‌های اتمی نجات دهد».

 

مرد جنگ‌طلب داستان نیویورکر، در دولت بوش پسر برای مدتی سفیر آمریکا در سازمان ملل شد. سفارت او به درازا نکشید و شش ماه بعد از انتصابش به دلیل قرارگرفتن اکثریت کنگره در دست دموکرات‌ها، مجبور به استعفا شد. او در مدت زمان کوتاهی که در این سمت بود، موفق شد اولین تحریم‌های اقتصادی را علیه کره‌شمالی به کرسی بنشاند. بولتون در ۳۱ دسامبر ۲۰۰۶ با این مقام خداحافظی کرد.

 

چند ماه بعد، او در «فاکس»، شبکه محبوب و دست‌راستی آمریکا، حضور یافت و گفت حکومت آمریکا به‌طور تحمل‌ناپذیری ازخودراضی است؛ «شش سال از ۱۱ سپتامبر می‌گذرد و مردم آن‌طوری که باید متوجه این موضوع نیستند». او ادامه داد: «امیدوارم برای بیدار شدن ما به ۱۱ سپتامبر دیگری نیاز نباشد؛ آن‌هم با سلاح‌های کشتارجمعی». بولتون که برای سال‌ها از میهمانان محبوب شبکه فاکس بود، بعدتر در جایگاه کارشناس تحلیل خبرهای این شبکه قرار گرفت. فاکس برای این کار به او حقوق پرداخت می‌کرد. در دهه بعد، او بارها روی صفحه نمایشگرها ظاهر شد و اغلب تأکید می‌کرد آمریکا باید به‌سرعت دست به عمل شود تا تهدید‌های فرامرزی خود را خنثی کند؛ «او بارها در دفاع از کمپ‌های آماد‌ه‌سازی نظامیان برای حمله به ایران صحبت کرد».

 

او تنها راه‌حل مسئله کره‌شمالی را تغییر رژیم عنوان می‌کرد. او حتی درباره ادوارد اسنودن، سرباز فراری آمریکا به مسکو که اطلاعاتی را علیه نیروهای نظامی آمریکا افشا کرده بود، گفته بود: «باید کاری کنیم که درد بکشد».

 

او در حوزه خصوصی فعال شد و پول خوبی به دست آورد. بر اساس گزارشی که او پیش از پیوستن به کابینه ترامپ منتشر کرد، در سال ۲۰۱۷ حداقل دو میلیون دلار درآمد به‌دست آورده بود. ۶۰۰ هزار دلار این درآمد حق‌الزحمه او در شبکه فاکس بود. همچنین او درآمد قابل‌توجهی هم از مؤسسه و اندیشکده «آمریکن‌اینترپرایز» به‌دست آورده؛ مؤسسه‌ای که نظرات محافظه‌کارانه و تهاجمی را نظریه‌پردازی می‌کند.

 

بولتون مشتاقانه ایده «خطرهای اسلام» را در آغوش کشید. او از سال ۲۰۱۳ تا سال ۲۰۱۸ رئیس نهاد Gatestone بود. بولتون از این نهاد هم درآمد خوبی به دست آورده است. Gatestone به‌خاطر مقالات متعدد ضداسلامی خود که دقت آنها هم به‌شدت مورد تردید است، نامی به دست آورده. در دوره تصدی‌گری او بود که در این نهاد مقاله‌ای درباره اشغال اروپا از سوی نیروهای «جهادی» منتشر کرده و در مقاله دیگری با اشاره به مهاجرت سومالی‌ها و پناه‌جویان کشورهای دیگر به سوئد، از خطر تبدیل‌شدن این کشور به «پایتخت تجاوز غرب» نوشته بود.

 

بولتون نیز مانند بسیاری از محافظه‌کاران اسرائیلی و آمریکایی ایده «دو دولت» - ایده‌ای که امثال جان کری و باراک اوباما دنبال می‌کردند – را راه‌حل مناقشه اسرائیل و فلسطین نمی‌داند. او مدافع ایده «سه دولت» است. هرچند ایده او دولت‌های بیشتری را در عنوان خود جای داده اما دولت مستقل فلسطین در آن به چشم نمی‌خورد؛ او از الصاق بخش‌هایی از سرزمین‌های اشغالی به اردن و مصر به عنوان راه پایان مناقشه اعراب و رژیم صهیونیستی دفاع می‌کند.

 

او مدت کوتاهی هم سودای ریاست‌جمهوری را در سر پروراند اما به گفته نزدیکانش سریعاً ایده دیگری را جایگزین آن کرد؛ «او داشت برای وزارت خارجه تلاش می‌کرد». نیویورکر ماجرای سخنرانی بولتون در جمع منافقین را نیز در داستان خود توضیح می‌دهد: «در سال ۲۰۱۶ او برای سخنرانی در جمع اعضای منافقین که قصد براندازی حکومت تهران را دارند سخنرانی کرد و در ازای آن ۴۰ هزار دلار گرفت». جالب آنکه این گزارش اسلام منافقین را عجیب و به گفته بسیاری از متخصصان «فرقه‌گونه» عنوان کرده است. منافقین از سال ۱۹۹۷ تا ۲۰۱۲ در فهرست گروه‌های تروریستی ایالات متحده قرار داشت؛ «همکاری بولتون با این گروه ظاهراً به همان دوره برمی‌گردد» (در دوره‌ای که آنها در فهرست گروه‌های تروریستی قرار داشتند). او در سخنرانی سال ۲۰۱۶ خود گفت: «دوباره حرفی را که ۱۰ سال است در جمع شما گفته‌ام تکرار می‌کنم: رژیم تهران باید در اولین فرصت براندازی شود». برخی از کارشناسان بر این باور هستند که ارتباط بولتون با این گروه در دوره‌ای که در فهرست سازمان‌های تروریستی بوده، دلیلی است کافی برای اینکه او مشروعیت پذیرش مقامات ارشد دولتی را ندارد.

 

تابستان سال گذشته در ملاقاتی با مقامات درگیر در موضوع سوریه، بولتون از «انبساط» برنامه آمریکا در سوریه گفته بود: «سوریه برای من مهم نیست، اما ایران چرا». او در آن نشست گفته بود که نظامیان آمریکایی مادامی که ایرانیان در سوریه هستند در این کشور باقی می‌مانند. البته این حرف او نیز صادق از کار درنیامد.

 

بولتون که به‌خاطر تصمیم ترامپ برای خروج نیروهای نظامی از سوریه ناراحت بود، در جایی گفته «گاهی آدم می‌برد و گاهی آدم می‌بازد». با این وجود چند هفته بعد سرحال‌تر بود و از برنامه‌ای برای «مانع ایران شدن، محدودکردن روسیه و همچنین دورکردن ترکیه از مناطق کردنشین» سخن گفت.

 

آنهایی که با بولتون کار کرده‌اند، می‌دانند که او «بیشتر بر ایران متمرکز است تا بر کره‌شمالی». مشاور امنیت ملی سابق آمریکا می‌گوید تنها دو کشور هستند که می‌توانند امنیت آمریکا را به‌خطر بیندازند؛ «چین و روسیه» با این مقدمه است که این مقام سابق می‌گوید: «اما نمی‌دانم چرا بولتون ۲۰ سال است که بر ایران متمرکز است». وقتی این نکته را از خود بولتون پرسیدند، در جواب گفته: «حواسم به ایران هست به‌خاطر اینکه حواسم به سلاح‌های هسته‌ای است».

 

در ۴۰ سالگی انقلاب اسلامی ایران، بولتون راه دوست تندروی اسرائیلی خود – نتانیاهو – را در پیش گرفت و در توئیتر ویدئویی خطاب به رهبر انقلاب قرار داد. او که قبل‌تر مدعی شده بود جمهوری اسلامی ۴۰ سالگی خود را نخواهد دید در این ویدئو گفت «فکر نمی‌کنم سالگردهای زیاد دیگری برای جشن‌گرفتن باقی مانده باشد».

 

کابینه ترامپ کم علیه ایران اقدام نکرده است اما با این وجود یک وجه دیپلماتیک نیز در این اقدامات وجود دارد. برای نمونه ترامپ سال ۲۰۱۷ درخواست کرده بود که در حاشیه نشست سازمان ملل با حسن روحانی دیدار کند؛ «ترامپ، رئیس‌جمهور روحانی را به شام دعوت کرده بود». اما ماجرای بولتون از این قرار نیست.

 

بولتون را یکی از اصلی‌ترین عوامل اخراج ژنرال هربرت مک‌مستر مشاور سابق امنیت ملی ترامپ، جیمز متیس، وزیر دفاع سابق و رکس تیلرسون وزیر خارجه سابق می‌دانند. هر سه این افراد از مخالفان سرسخت سیاست‌های تهاجمی ترامپ به ویژه علیه ایران بودند که با تلاش‌های شبانه‌روزی بولتون اخراج شدند.

 

نیویورکر در پایان مقاله طولانی خود می‌نویسد: از سوی دیگر ترامپ نشان داده که اهل جنگ نیست و تنها به دنبال ایجاد فشار برای گرفتن امتیاز است؛ اما عده‌ای به شدت نگران هستند که فشارهای ترامپ به ایران آن‌قدر زیاد شود که تحمل تهران تمام شود و آن وقت درگیری نظامی آغاز شود. بدترین اتفاق برای بولتون این است که ایران و آمریکا به میز مذاکره بازگردند؛ این یک خبر بد برای بولتون است.

شرق

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده