صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

بین‌الملل

جامعه

فرهنگ‌وهنر

چندرسانه‌ای

منهای نفت

اندیشکده‌های خارجی

انتخابات

فضای مجازی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار: ۱۷:۵۴ - ۱۹ آبان ۱۴۰۰ - 2021 November 10
کد خبر: ۱۰۹۱۹۵
تعداد نظرات: ۵ نظر

ماجرای شکنجه دانش آموز کلاس اول توسط معلم در ایلام + واکنش آموزش و پرورش و عکس

پدر دانش آموز می‌گوید: یک هفته است ابوالفضل شب‌ها با وحشت از خواب می‌پرد؛ با التماس می‌گوید بابا دیگر من را به مدرسه نفرست.

به گزارش راهبرد معاصر معلمی در روستای ریزه وند بولی از توابع شهرستان چوار دانش آموز کلاس اولی خود را کتک زد به نحوی که آثار کبودی روی بدن این کودک ۷ ساله کاملا مشهود است .

پدر دانش آموز گفت : چوپان هستم. صبح زود احشام را به صحرا می‌برم و عصر برمی‌گردم ، هفته گذشته وقتی به خانه آمدم همسرم را در حال گریه کردن دیدم وقتی موضوع را جویا شدم گفت که امروز معلم ابوالفضل او را کتک زده و تمام بدنش کبود شده و نمی تواند چیزی بخورد.

وی در ادامه گفت: دخترم کلاس پنجم است و به همراه پسرم در یک مدرسه درس می خواند ، روز حادثه طبق روال هر روز دخترم ساعت ۱۲/۳۰ به منزل آمده بود اما پسرم حدود ساعت ۲ به خانه برگشته بود.

پدر این دانش آموز افزود: وقتی که به خانه آمده بود به مادرش گفته بود که گرمم است، نهار نخورده بود و فقط گریه کرده بود تا در نهایت ماجرای کتک خوردنش توسط معلم را برای همسرم بازگو کرد.

وی با بیان اینکه چشم دیدن بدن کبود پسرم را نداشتم بیان داشت : عصر که به خانه آمدم با دیدن دست های کبود و متورم پسرم آرزو کردم که بمیرم، تحمل دیدن آزار هیچ کودکی را ندارم اما باز هم به قانون تمکین کردم و روز بعد با مراجعه به پاسگاه از معلم فرزندم شکایت کردم و سپس به آموزش و پرورش شهرستان چوار رفتم و آنجا هم علیه او طرح شکایت کردم.

وی تصریح کرد: معلم، آب روی دست فرزندم ریخته بود و با چوب زده بود، به رئیس آموزش وپرورش هم گفتم معلم حق تنبیه دارد اما شکنجه خیر ، دیدن بدن کبود و متورم پسرم برایم شکنجه است.

این پدر با اشاره به اینکه پسرم شب ها مضطرب است و استرس دارد گفت : ابوالفضل شب‌ها وحشت دارد، از خواب بیدار می شود ، می گوید بدنم درد می کند و با التماس می گوید بابا دیگر من را به مدرسه نفرست،چنان از مدرسه وحشت کرده که از کانکس مدرسه می ترسد.زیرا معلم گفته بود اگر پیش پدر و مادرت چیزیی بگویی باز هم کتکت می‌زنم.

 

اداره کل آموزش و پرورش استان ایلام هم با درباره کتک‌کاری این دانش آموز توسط معلم در بیانیه ای اعلام کرد:« در پاسخ به موضوع تنبیه دانش آموز کلاس اول دبستان منتظر قائم روستای ریزوند از توابع شهرستان چوار با توجه به‌ اظهار آموزش و پرورش این شهرستان اعلام می‌دارد.

روز سه شنبه مورخه ۱۴۰۰/۸/۱۱برابر تماس یکی از اولیای دانش آموزان روستای مذکور مبنی بر تنبیه بدنی یکی از دانش آموزان کلاس اول، بلافاصله کارشناس ارزیابی عملکرد و رسیدگی به شکایات مدیریت آموزش و پرورش چوار به همراه یک نفر دیگر از همکاران جهت بررسی قضیه به روستای مذکور اعزام شدند و همچنین آموزگار کلاس به مدیریت آموزش و پرورش شهرستان جهت توضیحات احضار گردید تا جنبه های موضوع روشن‌تر شود. پس از آن اولیای دانش آموز به منظور شکایت و پیگیری موضوع به مدیریت آموزش و پرورش مراجعه و اظهار داشتند که فرزندمان توسط آموزگارش تنبیه شده است. به همین سبب جلسه‌ای با حضور سرپرست و اعضای شورای معاونان مدیریت آموزش و پرورش شهرستان تشکیل گردید و تذکرات لازم توسط کارشناسان ارزیابی عملکرد و رسیدگی به شکایات و حراست شهرستان به آموزگار داده شد. از طرفی کماکان قضیه از بعد اداری در دست بررسی است و این مدیریت روال اداری و قانونی برخورد با این موضوع را در پیش دارد و در صورت محرز شدن تخلف برابر قانون برخورد خواهد شد.»/خبرآنلاین

نظر شما
نام:
ایمیل:
نظر:
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
۲۲:۱۷ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۰
هر کس هم نباید در مورد معلمان پیش قصاوت کند و شان و منزت و پایگاه اجتماعی معلمان را پایین بیاورد . دانش آموزان امروزه درس نمی خوانند و ارزشی هم برای معلم نگذاشتند . در مرحله بعد همه معلمان مشکلات اقتصادی بسیار زیادی دارندو هیچ دولتی هم مشکلاتشان را هم حل نمی کند. معلم دغدغه دارد ، معلم شخصیت می خواهد .
سورنا
۲۰:۴۴ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۰
آموزش پرورش این وحشی ها را از کجا پیدا میکنه؟
حامد
۲۰:۳۱ - ۱۴۰۰/۰۸/۱۹
ایم معلم واول در ملع عام باید شلاقش زد بعد از کارش اخراجش کرد کمترین حکمیه که باید اجرا شود این بچه دیگه هیچوقت نمیتونه به مدرسه علاقه ای داشته باشه مردم بچشونو از سرراه پیدا نکردن که هربلایی بخان سرش بیارن دولت باید از این مسئله راحت نگزرد
ناشناس
۲۰:۲۲ - ۱۴۰۰/۰۸/۱۹
باید اون معلم رو جلوی همه‌ی دانش آموزان کتک بزنی تحقیر وکوچیکش کنی
سجادز
۲۰:۱۹ - ۱۴۰۰/۰۸/۱۹
یاد خودم افتادم،سال ۱۳۷۴