صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

بین‌الملل

جامعه

فرهنگ‌وهنر

چندرسانه‌ای

میقات مدیا

اندیشکده‌های خارجی

انتخابات

فضای مجازی

صفحات داخلی

  • ۰۷:۳۳
  • سه‌شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۳
  • Tuesday 14 May 2024
تاریخ انتشار: ۱۷:۴۱ - ۱۸ بهمن ۱۳۹۶ - 2018 February 07
کد خبر: ۱۶۵
تعداد نظرات: ۳ نظر

6 چالش اصلی اصولگرایان در مسیر رقابت‌های سیاسی آینده

سازناکوک جریان اصولگرایی طی یک دهه اخیر نه تنها برای برشی از جامعه ایرانی گوش نواز نبوده، بلکه نت های نواخته شده توسط برخی چهره های شاخص این جریان برای افکارعمومی خسته کننده و تکراری بوده است. چرا؟

به گزارش "راهبرد معاصر"؛ واقعیت این است که برگزاری انتخابات در ایران و همچنین نتایج به دست آمده از آن همواره از یک پیچیدگی و اغلب غیرمنتظره‌ای برخوردار بوده و اساسا همین موضوع تحلیل و تجزیه این موارد را نیز بسیار سخت و در عین حال جذاب کرده است.


اصولگرایان به عنوان یکی از دو جریان اصلی سیاسی کشور، در عرصه سیاست ورزی با فراز و فرود بسیار روبرو بوده اند. شاید هیچ چیزی در این بازه زمانی برای اصولگرایان از آسیب شناسی رفتاری مهم تر و پرسودتر نباشد.


عدم تغییر در تاکتیک ها و تداوم خط ثابت در اندام واره های جریان سیاسی اصولگرا زمینه به بن بست کشاندن کنش های سیاسی این جریان را در دو انتخابات اخیر به شکل قابل ملاحظه ای عیان کرد. تطابق نداشتن محورهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی با متن جامعه با حفظ اصول در کنار عدم درانداختن طرح های مبتکرانه و خلاقانه برای جلب نظر مردم از جمله ضعف های اصولگرایان به حساب می آید.


اما نکته حائز اهمیت آنجاست که عدم توفیق اصولگرایان در کارزارهای انتخاباتی را نه صرفا در کنش های سیاسی، بلکه بیش از آن باید در شاخصه های فرهنگی و اجتماعی جامعه و نداشتن برنامه در این راستا و همچنین، تحرکات ایذایی و انفعالی جریان اصولگرا جست و جو کرد.


در این مطلب برشی از کوتاه از آنچه آسیب شناسی جریان سیاسی اصولگرا یاد می شود ارائه می کنیم و از برخی پاشنه آشیل های اردونشنینان اصولگرا رونمایی می کنیم :


1- عدم توجه به تغییرات اجتماعی

سازناکوک جریان اصولگرایی طی یک دهه اخیر نه تنها برای برشی از جامعه ایرانی گوش نواز نبوده، بلکه نت های نواخته شده توسط برخی چهره های شاخص این جریان برای افکارعمومی خسته کننده و تکراری بوده است. عدم توجه به تغییرات ریزودرشت اجتماعی همچون سمی مهلک در کالبد جریان سیاسی اصولگرا تزریق شد تا بداخلاقی برخی از چهره های منتسب به این جریان به این مهم ضریب دهد و زمینه برای عدم کارایی و تاثیرگذاری کنش های این جریان سیاسی فراهم آید. به همین دلیل لزوم پوست اندازی در سیاست های اجتماعی جریان اصولگرا امری بدیهی و ضروری است.


2- قرار دادن مطالبات مردمی پشت خط بازی های حزبی

توجه و اهتمام داشتن خالصانه به مشکلات و مطالبات مردمی برای هر جریان سیاسی به مثابه برگ برنده ای ست که می تواند بستر جلب اعتماد افکارعمومی را مهیا کند. دیر زمانی بود که برخی چهره های اصولگرا، حفظ کرسی و منفعت حزبی را بر رفع مشکلات مردم مقدم می شمردند. در چنین شرایطی هرگز نمی توان بر اعتماد مردم شعارهای نزدیک انتخابات دلگرم بود.


3- نداشتن وحدت در بدنه و راس جریان اصولگرایی

بدیهی ست مردم به هیچ جریان سیاسی که تکلیفش با خود روشن نباشد اعتماد نکرده و نخواهند کرد، جریان اصولگرا نیز قطع به یقین ازین قاعده مستثنی نیست. پارادوکس های رفتاری چهره های اصولگرا و فقدان گفتمان واحد در این جریان سبب بی اعتمادی مردم به اردونشنیان اصولگرا شده است. از سوی دیگر، جریان اصولگرا پس از رحلت آیت ا.. مهدوی کنی از فقدان یک رهبر رنج می برد تا جریان از تشتت آرا و بی نظمی رفتاری رنج ببرد.


4- چهره های تکراری، حرفهای تکراری

یکی از بزرگترین حفره های راهبردی جریان اصولگرا عدم تربیت نیروی متخصص در طراز انقلاب اسلامی از بدنه نسل سوم و چهارم انقلاب اسلامی است تا جامعه همچنان شاهد چهره های تکراری باشد که پای ثابت لیست های انتخاباتی این جریان سیاسی هستند. از آنجایی که کادرسازی یکی از وظایف اصلی جریان ها و احزاب سیاسی ست باید گفت جریان اصولگرا در این خصوص حرفی برای گفتن ندارد. یکی از دلایل اصلی این موضوع سطحی نگری و روزمرگی در اردوگاه اصولگراست.


5- اسارت پی در پی در نبرد رسانه ای با جریان رقیب

کارکردهای رسانه ای در عرصه انتخابات از سال 88 به این سو با تغییرات گسترده ای روبرو شد. اکنون این فضای مجازی و خاصه اینستاگرام و تلگرام است که پرچمدار نقش آفرینی در سپهر سیاست کشور می باشد. اصولگرایان برخلاف جریان رقیب نه تنها مانیفست مشخصی برای اکت در فضای مجازی ندارند، بلکه نحوه جلب اعتماد افکارعمومی را نیز به درستی آموزش ندیده اند. تنها این اقدامات جزیره ای ست که اتفاقا مبدل به تصور پیشتازی در عرصه جلب آرا و اندیشه های مردمی ست که ضربات سهمگین خود را بر بدنه اصولگرایی وادار کرده است.


6- نداشتن اتاق فکر منسجم و کارآمد

یکی از مشکلات بزرگ اصولگرایان نداشتن اتاق فکرهایی متشکل از جامعه شناسان، روانشناسان و مردم شناسان است. اصولگرایان با مختصات پیش آمده در قالب پدیده ها و تغییرات نوظهور اجتماعی فاصله دارند. برهمین اساس پازل رفتاری و سیاستگذاری جریان متبوع خود را تنظیم می کنند.


مع الوصف، به نظر می رسد نداشتن الگوی مشخص و برنامه تدوین شده موضوعی ست که سبب شده این جریان تنها با نزدیک شدن به ایام انتخابات عزم خود را در دقیقه 90 برای کازارهای انتخاباتی جزم کند و همین موضوع نیز بستری برای دفع نگاه ها به اندیشه های سیاسی اصولگرایان می شود. باید دید در رقابت های سیاسی پیش رو این جریان تا چه اندازه از انتخابات 94 و از آن مهم تر،انتخابات 96 درس گرفته اند؟


*گزارش از میثم آخوندی

نظر شما
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
ناشناس
۱۱:۵۹ - ۱۳۹۶/۱۱/۲۱
اصولگراها حالاحالاها از گود سیاست یا بقول شما سپهر سیاست کشور دور هستن؛ میگی نه؟ این خط، این هم نشون.
من دیپلمات نیستم
۲۲:۴۲ - ۱۳۹۶/۱۱/۱۹
متاسفانه یکی از مشکلات جدید عدم استفاده از چهره های جدید هست. چهره های قبلی اگر در انتخابات آتی باز به میدان بیایند باید باز هم منتظر پیروزی جریان رقیب بود
احمد فهیمی
۱۸:۵۱ - ۱۳۹۶/۱۱/۱۸
سلام
این که شما درگیر جناح بازی های سیاسی نیستید اتفاق مبارکیه.موارذی که برشمردید کاملا درسته البته اگه واقعا بهش عمل کنند