صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

بین‌الملل

جامعه

فرهنگ‌وهنر

چندرسانه‌ای

منهای نفت

اندیشکده‌های خارجی

انتخابات

فضای مجازی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار: ۱۲:۴۷ - ۱۱ شهريور ۱۳۹۸ - 2019 September 02
کد خبر: ۲۱۰۷۶

زنان پیشمرگ هیتلر

پیشوای آلمان نازی برای مقابله با هرگونه مرگ ناشی از مسمویت غذا توسط متفقین و یا مخالفین داخلی‌اش، ۱۵ زن را مامور چشیدن غذاهایش کرده بود.

به گزارش راهبرد معاصر؛ زندگی پنهان دیکتاتورها و تعامل‌شان با اطرافیان همواره از اخبار داغی بوده که توسط عامه مردم و روزنامه نگاران دنبال می شده و چه بسیاری از خرافه‌ها و اخبار واهی که در این میان و صرفا جهت جذب مشتری به جوامع عرضه نشده است.

 

ماجرای شگفت‌انگیز تجربه‌های زنان جوانی که مجبور بوده‌اند روزانه غذای آدولف هیتلر پیشوای آلمان نازی را بچشند یکی از آن دست از مطالب جالبی است که این روزها در شماری از رسانه‌ها مطرح شده است. خبر فوق در سال ۲۰۱۳ از پرده بیرون افتاد، زمانی که مارگوت وولک، ۹۵ ساله در باره شغل سابق خود با مجله‌ی اشپیگل آلمان مصاحبه کرد. نمایش "پیشمرگان هیتلر" اثر میشل کولوس بروکس، واقعیات زندگی پر‌خطر و هراس این زنان جوان را به تصویر کشیده است.

 

این نمایش در سراسر آمریکا به نمایش درآمده است، همه بازیگران این نمایش زن هستند. داستان روی چهار زن جوان متمرکز شده که درساختمان مدرسه‌ای در نزدیکی آشیانه‌ی گرگ، مقر نظامی هیتلر درجبهه‌ی شرقی جنگ جهانی دوم واقع در پروس شرقی(لهستان فعلی)، زندگی می‌کردند.

 

بروکس کاملاً اتفاقی از ماجرای پیشمرگان هیتلر خبردار شد، یکی از دوستان نویسنده‌اش در زمانی که منتظر پرواز هواپیما بودند، از فرصت استفاده کرد و این داستان را نقل کرد.

 

او به‌خاطر می‌آورد: "پرسیدم آیا تو می‌خواهی آن را بنویسی؟ چون اگر تو ننویسی من آن را خواهم نوشت". بروکس فوراً و به روشنی دریافت که این ماجرا محتوای کافی برای پرداختن را دارد. "این ماجرا ناگهان همهٔ موضوعاتی که به آن فکر می‌کردم و برایم مهم بود را در بر می‌گرفت: چگونگی رفتار با زنان جوان، استفاده از کودکان در عرصه‌های جنگ، دشواری‌های دختری نوجوان بودن و دغل‌کاری‌های سیاسی...".

 

در نمایش، این فصل عجیب از تاریخ جنگ جهانی دوم به عنوان راهی برای بیان تجربه‌ی جهانی نوجوانی زنان به کار گرفته شده است، البته در فضایی فوق‌العاده پر‌مخاطره. نکتهی جالب در مورد این گروه پیشمرگان این بود که با وجود آنکه هر لقمه با هراس مرگ توأم بود اما زندگی آنها به طرزی باور‌نکردنی ملال‌آور و یکنواخت بود.

 

برای گروهی از زنان جوان در دوران رایش سوم، این واقعیت روزمره‌ی زندگی‌شان بوده است: آنها برای دو تا دو سال‌ نیم در دوران جنگ جهانی دوم غذای هیتلر را می‌چشیدند.

 

پیشوا گروهی از زنان جوان "اصیل" آلمانی را وا‌می‌داشت که هر وعده غذای او را بچشند تا مبادا نیرو‌های متفقین یا حتی نیرو‌های خودی بخواهند او را مسموم کنند. این سمت و شغل باعث افتخار بود و نوعی خدمت به پیشوا تلقی می‌شد.

 

در مقایسه با تجربهی بسیاری از افراد در جنگ، آنها زندگی آسانی داشتند، در سال ۱۹۴۴ افرادی بسیاری در آلمان گرسنه بودند، در حالی که این دختران هر روز سه وعده غذا می‌خوردند. البته غذای گیاه‌خواران را، چون هیتلر چنان که معروف است، گوشت نمی‌خورد و وولک توضیح می‌دهد که رژیم غذایی گیاهی شامل سبزیجات، برنج، پاستا، غلات و میوه‌های گرمسیری بود که واقعاً رژیم غذایی نادری در آن زمان بود. هرچند غذا‌ها "خوب" بودن و شاید" خیلی خوب" اما آنها نمی‌توانستند از خوردن آن لذت ببرند.

 

او در مصاحبه‌اش در سال ۲۰۱۳ گفت: " بعضی دخترها در آغاز کار گریه می‌کردند چون می‌ترسیدند، ما باید تمام غذا را می‌خوردیم، بعد باید یک ساعت صبر می‌کردیم، و هر بار می‌ترسیدیم که این بار بلایی سرمان بیاید و هر بار مثل سگ از این که جان سالم به در برده بودیم و زنده مانده بودیم، گریه می‌کردیم و زوزه می‌کشیدیم".

 

نیرو‌های اس‌اس غذا را سرو می‌کردند، یک ساعت صبر می‌کردند ببینند دختر‌ها می‌میرند یا نه، اگر نمی‌مردند، غذا را برای هیتلر می‌بردند اما در میان وعده‌های غذایی، این دختران جوان کاری نداشتند جز آنکه بنشیند و منتظر شوند که می‌میرند یا نمی‌میرند.

 

بروکس توضیح می‌دهد که در داستانی که او نوشته است کمی عمیق‌تر می‌شود و به اینکه چطور آنها زمان را هدر می‌دادند و با ملال خود کنار می‌آمدند هم پرداخته است. آنها دربارهی چه گفتگو می‌کردند؟ من تمام تلاشم را کرده‌ام که در این روایت بتوانید خودتان را جای این دختران بگذارید: "موهای همدیگر را ببافید و با هم بخندید، راهی پیدا کنید تا به همه دیوانگی جاری در اطراف‌تان مفهومی ببخشید".

 

تا جایی که می‌دانیم، هیچ‌کدام از این دختران هرگز با غذا مسموم نشدند اما ماجرای آنها جایی ثبت نشده است و اگر به دلیل مصاحبهی وولک نبود ، هیچ‌کس هرگز از این ماجرا خبردار نمی‌شد. به نظر می‌رسد او تنها فردی از گروه پیشمرگان بوده که هنوز زنده مانده است. با پیشروی نیرو‌های روس، او را یواشکی سوار قطار جوزف گوبلز که به سوی برلین می‌رفت، کردند. به نظر می‌رسد سربازان روس همه‌ی دختران دیگری را که در آنجا مانده بودند به تیر بستند.

نظر شما
نام:
ایمیل:
نظر: