صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

بین‌الملل

جامعه

فرهنگ‌وهنر

چندرسانه‌ای

منهای نفت

اندیشکده‌های خارجی

انتخابات

فضای مجازی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار: ۱۶:۰۲ - ۲۵ بهمن ۱۳۹۸ - 2020 February 14
کد خبر: ۳۵۵۱۰
تعداد نظرات: ۱ نظر
به بهانه انتخابات

ائتلاف سازی به سبک امام موسی صدر

«ايشان در موقع خداحافظي شان با آقا سيد محمد باقر صدر گفته بودند که ما بايد برگرديم و کار تمام و برخي اشتباهات مرحوم سيد جمال را اصلاح کنيم؛ اشتباه سيد جمال که خودش هم در آخر عمر بدان اشاره داشت، اين بود که به سران اعتماد کرده و از بالا کار را شروع نموده بود! آقاي صدر مي گفتند ما بايد از پايين و از دل مردم کار را شروع نماييم»

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ فرصت نمایندگی مجلس برای برخی(که در این مجلس حدود یک سوم نمایندگان را شامل میشد) فرصت دکان باز کردن و کاسبی است خطاب این یادداشت آن دسته از نامزدهایی هستند که برای خدمت به مصالح انقلاب کشور وارد عرصه میشوند، در این یادداشت با استناد به آرا و نظرات امام موسی صدر یک تفسیر جدید را از نمایندگی ارائه خواهیم کرد، به عبارتی فرصت نمایندگی برای هر کسی یک روند است که از قبل از شروع آن با فعالیت­های اجتماعی باید آغاز شود و تا بعد از نمایندگی ادامه یابد. ائتلاف سازی در نگاه امام موسی صدر یک هدف سیاسی نیست بلکه یک نهاد دینی است که برای ساختن دنیای مردم جلو آمده و همیشگی است.

 

فعالیت مدنی و جماعت سازی پایه سیاست گذاری و ایجاد ائتلاف قدرت است

اندیشمندان در رابطه با منشاهای قدرت نظرات مختلفی دارند، اما آنچه در جوامع کنونی یکی از منشاهای قدرت دانسته میشود، مردم هستند، بر این اساس داشتن ائتلاف های قدرت بر پایه برپایی جماعت و تشکلی تربیت محور است هدفش سیاست نباشد، بلکه هدفش کاملا اجرایی شدن دین در دنیای مردم باشد این سخنی است که امام موسی صدر بدان توجه ویژه ای داشت؛ دکتر صادق طباطبایی در این زمینه میگوید: «ايشان در موقع خداحافظي شان با آقا سيد محمد باقر صدر گفته بودند که ما بايد برگرديم و کار تمام و برخي اشتباهات مرحوم سيد جمال را اصلاح کنيم؛ اشتباه سيد جمال که خودش هم در آخر عمر بدان اشاره داشت، اين بود که به سران اعتماد کرده و از بالا کار را شروع نموده بود!آقاي صدر مي گفتند ما بايد از پايين و از دل مردم کار را شروع نماييم.»

 

 

برخی معتقدند برای ایجاد یک تشکل و یک جماعت پیشرو (یا آنچه در جامعه شناسی به گمینشافت شناخته میشود) نیاز به شش رکن است؛

اول: رهبری و مدیریت برای خط دهی و فصل الخطاب نیاز داریم

دوم: آرمان داشته باشد؛ بدانیم چه میخواهیم بکنیم. هر چه شعار ملموس تر داشته باشد موفق تر است.

سوم: بدنه اجتماعی، مردم و حامیان که حاضر باشند هزینه بدهند.

چهارم: تشکیلات، سازماندهی و تحزب؛ واسطه بین رهبری ماموریت و بدنه، این واسطه نباید سلسله مراتب و رسمی باشد

پنجم: رسانه، روابط عمومی و تبلیغات(برای اینکه بتواند پیام خود را برساند)

ششم: فراگیری جغرافیایی و فکری: جریانی که هضمی نباشد، هضم میشود، جریانی که به مثلا قومی و قیبله ای باشد ملعبه این گروه سیاسی آن گروه سیاسی میشود.

 

شعاری که اصلاح طلبان از آن فقط فریب رسانه ای را فهمیدند

سال 92 و بعد از روی کار آمدن دولت یازدهم، «سعید حجاریان»، یکی ازمتفکرین جریان اصلاحات در گفت‌وگویی تأکید می‌کند: «. . . باید به سمت فعالیت‌های مدنی پیش رفت. . . اصلاح‌طلبان در این دولت، باید به سمت دانشگاه و فعالیت‌های روزنامه نگاری پیش بروند و درکل همه کار می‌شود کرد.» او اخیرا گفته است «اساسا نمی‌شود ما در جامعه مدنی نباشیم و بخواهیم در قدرت وارد شویم. آن قدرتی که فارغ از این حضور به دست می‌آید به کار نمی‌آید. قدرتی موثر است که بتواند با جامعه مدنی و مردم ارتباط داشته ‌باشد».

--------------------------------------------------------------------------------------------------------

مطلب مرتبط: دلیل تأکید اصلاح‌طلبان به تمرکز بر«فعالیت های مدنی» چیست؟

-------------------------------------------------------------------------------------------------------

ولی در واقع سران این جریان پس از به قدرت رسیدن و حتی قبل از آن فاصله خود را با مردم هر روز بیشتر کرده و به ماجراجویی های رسانه ای اکتفا کردند. همین باعث شد تا این جریان هر روز بدنه خود را از دست بدهد.

 

سیاستگذاری و ائتلافهای اجتماعی؛ دانسته ها و بایسته­ها

در برخی اندیشکده های ایرانی مالوف و مشهور شده است که ادبیات یا تجربه ای را از خارج از کشور به عنوان یک سیاست جدید و سازنده ترجمه و تبلیغ میکنند، این در حالیست که این اندیشکده ها به بسترها و زمینه های سیاستگذاری توجه نمیکنند، در واقع رابطه میان مشکل عمومی و ابزارهای سیاستگذاری باید یک رابطه اقتضایی و زمینه ای باشد، به این معنا که در ساده ترین وجه ابزار سیاستگذاری باید از داده ها و اطلاعاتی که در جامعه وجود دارد ایجاد شده باشد و این مستلزم آن است که فرد سیاسی در کف جامعه کنش داشته باشد. اگر این ارتباط همیشگی وجود نداشته باشد ساختار اجتماعی و ائتلاف قدرت شما دچار خطای محاسباتی شده و میشکند.

 

 

اگر جنبش های اجتماعی یک سازمان دینی تلقی کنیم امام موسی صدر رسمیت یافتگی و بال و پر دادن و صلب شدن سازمان های دینی را آفت میداند و میگوید: «هنگامی که سازمان‌های دینی احساس کردند به پول، هوادار، ساختمان و مجالس گرم نیاز دارند بدانند که به سازمان‌های بشری و دکان‌های بی‌ارزشی برای انسان‌فروشی، جان‌فروشی، حیات‌فروشی و مال فروشی به نام خدا تبدیل شده‌اند. خداوند و مردان و سازمان‌های الهی به دنبال بهره‌مندی و عزت و قدرت نیستند. تنها و تنها به فکر آسایش، عزت، کرامت و آزادی بشر هستند. مدعیان همه‌جا هستند. همان‌طور که پیش از بنده فرمودند، فضای شهادت ما را صادق و برای بیان صادقانه شجاعمان کرده است. مدعیان همه‌جا هستند. کسانی که می‌گویند ما از مذهب و حقوق و کرامت مذهب‌مان محافظت می‌کنیم و جانمان را برای آن می‌دهیم اما در تکه تکه کردن کشور، دورکردن برادران از یکدیگر، گسستن بند بند وطن و ایجاد فتنه مشارکت می‌کنند این‌ها دورترین مردمان از خدمت به خدا و خدمت به مذاهب هستند. مذاهب از این افراد برائت می‌جویند و آن‌ها را به رسمیت نمی‌شناسند[1]»

 

نهادمحوری

البته نیاز به پول و ساختمان و جای گرم را امام موسی صدر رد نمیکند، بلکه خود از بزرگترین نهادسازان مصلح بوده، امام موسی صدر نهادسازی ای را رد میکند که به مثابه پیر شدن و خسته شدن تشکیلات و جنبش باشد، او میگوید: «امروزه مؤسسه‌های دینی دارای اموال، اوقاف، کارمندان، تشریفات، دشمنی‌ها، دیدار‌ها و منافع خاص هستند؛ درست مانند اتحاد جماهیر شوری و چین که پس از آنکه به دولت تبدیل شدند، فراموش کردند که یک جنبش انقلابی جهانی هستند و به فکر حفظ دستاوردهای خود افتادند. طبیعی است که حفظ این دستاورد‌ها می‌طلبد حتی با شیطان هم‌پیمان شوند، یا حداقل با نیمی از شیطان یا ربع شیطان. از این‌روست که می‌بینیم چین کمونیست، امروزه برای حفظ دستاوردهای خود و رقابت با شوروی، با قدرت‌های راست‌گرا در جهان زد و بند می‌کند. اتحاد جماهیر شوروی نیز همین شیوه را در پیش گرفته است.

بنابراین، یک جنبش انسانی در یکی از مراحل خود غالباً به مؤسسه و نهاد تبدیل می‌شود. چه زمانی چنین می‌شود؟ زمانی که پیر و کهنه می‌شود. جنبش، ابتدا که جوان و پویا و در حرکت است، بیم و هراس ایجاد می‌کند و بی‌باکانه به جلو می‌رود تا اینکه بنیان‌گذاران جنبش از نفس بیفتند و خسته شوند. در این حالت به فکر حفظ موقعیت خود می‌افتند و دیگر با مردم درگیر نمی‌شوند و با همۀ گروه‌ها پیمان اتحاد می‌بندند و به فکر حفظ منافع خود می‌افتند»

او به نهاد به دید یک شاهراه تربیتی و دنیاسازی مینگریست، چه آنکه مدرسه صنعتی جبل عامل و جنبش دفاع از محرومین و نهادهای زیادی که وی تاسیس کرد نهادهایی قوی بودند، به همین علت است که دین نهادهایی مانند مسجد را پایگاه اصیل سیاست میداند، جداي از سياست هاي نهادسازانه امام موسي بايد به مفهوم «ترکيب نهادي» نيز در رويکرد نهادگرايي ايشان اشاره کرد. ترکيب نهادي اشاره به شکل دادن جماعت حول محور نهادهاي اصلي اجتماعي همچون خانواده، مدرسه، مسجد و... است که به مشارکت معنادار افراد در جماعت از يک سو و بقاي جماعت از سوي ديگر کمک مي کند. آن چنان که در تعريف جماعت اشاره کرديم يک جماعت بايد بتواند به نحوي سامان يابد که بيشتر رويه هاي زندگي مردم در آن بگذرد و اين مهم در صورتي محقق مي شود که اولا جماعت پاسخگو به نيازهاي مردم باشد ثانيا جماعت در کنار ساير نهادها که زندگي مردم در آن مي گذرد تعريف نشود بلکه ترکيبي از نهادهاي دخيل در زندگي مردم باشد. از همين رو امام موسي با تاسيس موسساتي مانند مدرسه صنعتي جبل عامل، باشگاه امام صادق(ع) معهد الدراسات الاسلاميه و... عملا سياست ترکيب نهادي را دنبال کرد[2]»

 

تشکیل دادن ائتلافهای اجتماعی لازمه پیشرفت

در نگاه امام موسی صدر ایجاد ائتلافهای اجتماعی و سیاسی آن هم برای تربیت و ساختن دنیای مردم از لازمه های خروج از عقب ماندگی و پیشرفت است: استاد اباذری در این رابطه نقل میکند: «اتفاقا ابتدا نظرات بعضي از صاحبنظران را در اين خصوص مورد بحث قرار ميدهد که آنها علت عقب ماندگي را در سه محور قرار داده اند: 1. استعمارزدگي 2. دروغگويي 3. کسلي و تنبلي. او بعد از ارزيابي و تأييد اين اقوال و تأکيد بر اين که هر کدام از اين عوامل به نوبه خود ميتوانند نقش اساسي را در عقبماندگي مسلمانان ايفا کنند، به ريشه اصلي اين امور پردازد و ميگويد: علت اين که مسلمانان کسل و تنبل شدند چه بود؟ چه چيزي سبب شد که آنان به رذائل اخلاقي دچار شدند و دروغگويي را پيشه خود ساختند؟ به کدامين دليل پاي بيگانگان به جامعه اسلامي باز شد و مسلمانان مورد بهره کشي و استعمار آنان قرار گرفتند؟ امام موسي صدر پس از طرح اين سؤالات، بحث جامعي را در اين خصوص به گونه فشرده و مفيد ارائه ميدهد و در نهايت به اين نتيجه ميرسد که علت اصلي عقب ماندگي مسلمانان، عدم وجود يک جامعه و تشکيلات منسجم، جهت هدايت و تربيت صحيح آنان است .در زمان پيامبر با توجه به بعد رسالت و ولايت آن حضرت، چون اين تشکيلات هدايت کننده به خصوص در ده سال آخر اقامت در مدينه، وجود داشت، انسانهاي بسياري تربيت اسلامي يافتند، اهل تلاش و کوشش شدند، از نظر اخلاقي به مقامات و الائي رسيدند و در ميدانهاي جنگ افتخار آفريدند و زير بار ظلم هيچ ظالمي هم نرفتند.

 

 

بعد از رحلت آن حضرت، به ويژه در زمان امامت و رهبري امام علي (عليهالسلام )نيز تا حدودي اين تشکيلات وجود داشت و پيامدهاي مثبت آن در جامعه اسلامي نمايان بود، اما بعدا  کمکم اين تشکيلات از امت اسلامي گرفته شد .خلافت، امامت و رهبري، عم لا  به پادشاهي و وراثت تبديل شد، اموال و سرمايه هاي ملي در اختيار و خدمت پادشاهان درآمد .نيروهاي مسلح و محاکم قضايي در جهت حفظ و حراست از اموال پادشاهان به کار گرفته شد، آنگاه اين تشکيلات هدايتي و تربيت کننده از هم پاشيده شد .در نتيجه کسالت و تنبلي جامعه را فرا گرفت، رذائل اخلاقي مانند دروغ، غيبت، چاپلوسي، ترس و ... گريبانگر مردم شد و زمينه بهره کشي و نفوذ بيگانگان به وجود آمد.»[3]

 

 سیاست هدف نیست، ابزار است

امام موسی صدر در فرازی از سخنان خود که بی شباهت به روزگار ما نیست میگوید «در لبنان، سیاست به جای آن‌که وسیله باشد، هدف شده است؛ به طوری كه افراد و گروه‌ها و رهبران با بهره‌جویی از آن زندگی می‌كنند. این خط مشی‌، عامل همه‌ی حوادثی است كه در برابر چشمان ما رخ می‌دهد و از حد انتظار و طاقت فراتر رفته است؛ به گونه‌ای كه هر انسانی دردمندانه می‌پرسد:«آیا این همان لبنان است؟» سیاست در لبنان، یعنی عامل محرومیت؛ یعنی روی برتافتن از حقایق؛ یعنی به تعویق انداختن چاره‌ی کار و فراهم كردن زمینه‌ی مناسب برای بحران‌ها و متأسفانه هنوز بدون هیچ رحم و توجهی به بازیگری می‌پردازد و سازش می‌كند تا بی‌گناهانی دیگر قربانی شوند و مناطقی دیگر ویران گردد و زندگی عمومی از حركت بایستد. مهم این است كه بازیگریْ موفقیت‌آمیز باشد و معامله‌ها و سازش‌ها كارساز شود. برخی از سیاستمداران در هنگام گفت‌وگو اعتراف می‌كنند كه وضعیت، حساس و خطرناک است و اگر به حد انفجار برسد، بحران از محدوده‌ی لبنان فراتر می‌رود و دستانی تبهكار، برای توطئه‌چینی بین‌المللی در کارند تا هم لبنان و هم انقلاب فلسطین را نابود کنند و بلكه می‌‌خواهند معادلات منطقه را به سود اسرائیل تغییر دهند؛ ولی عجیب است که با وجود اعتراف به این حقایق و با وجود این‌كه به‌روشنی درک می‌كنند كه توانایی مهارکردن بحران و جلوگیری از انفجار آن را ندارند، به تنش‌زایی ادامه می‌دهند و به بحران دامن می‌زنند و وضعیتی به وجود می‌آورند كه به حل مشكلات كمكی نمی‌كند. و خطرناک‌تر، این‌كه آنان هرگونه گفت‌وگویی را قطع و پل‌های پشت سر را خراب كرده‌اند و خود و دیگران را در موقعیتی دشوارتر از موقعیت میان دو دشمن قرار داده‌اند؛ چرا كه دو دشمن نیز بر سر مسائل انسانی محض، به دور از هرگونه گرایش سیاسی با یكدیگر هم‌راه و هم‌سو می‌شوند و بدین گونه مانع دخالت طرف سوم می‌شوند.[4]»

 

 

[1] امام موسی صدر، موسوعه، چ۱، ج۶، ص۱۷۱

[2] جایگاه و کارکردهای جماعت اسلامی در نظام اجتماعی اسلام بررسی و تبیین تجربه جماعت سازی  امام موسی صدر در لبنان، مجتبی احمدی

[3] صدر به نقل از اباذري، 271-271

[4] امام موسی صدر، موسوعه، چ۱، ج۶، ص۱۱۰

نظر شما
نام:
ایمیل:
نظر:
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
۱۳:۱۵ - ۱۳۹۸/۱۱/۲۶
رحمت الله علیه