صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

بین‌الملل

جامعه

فرهنگ‌وهنر

چندرسانه‌ای

منهای نفت

اندیشکده‌های خارجی

انتخابات

فضای مجازی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار: ۱۷:۳۲ - ۰۲ خرداد ۱۳۹۷ - 2018 May 23
کد خبر: ۳۶۷

شبکه‌های ضدانقلاب لندنی با تمرکز بر موضوع زنان ایرانی چه ماموریتی را دنبال می کنند؟

زنانه‌سازی شهر تا تغییر آرمان‌های زنانه همگی نشانه‌ای است از تغییر مسیر جامعه‌ای که انقلاب اسلامی را به وجود آورد. چنین تغییراتی در کارکرد زنانه جامعه امروز از تربیت نسل به سمت حضور در مدیریت شهری و آزادی‌های نامتعارف با حرکت به سمت تعالی حقیقی بانوان جامعه در تعارض است.

به گزارش راهبرد معاصر؛ «هیچ کدام از مولفه های تجدد مانند شهرنشینی، تکنولوژی و ... تا زمانی که با زنانه شدن تلفیق نشوند، نمی‌توانند در تجربه زیسته انسان ایرانی نفوذ کنند.» « زندگی شهری معاصر به اشکال گونان امکان بیشتری برای تغییر معرفت بسوی زنانه شدن را فراهم می‌کند.» « در ایران معاصر، بدن زنانه، صدای زنانه و زبان زنانه را رسانه ها بازنمایی و برساخت می کنند.» اینها همه گزاره‌هایی است که دکتر نعمت‌اله فاضلی در همایش زنانگی، مردانگی و تحول ساختار دانش و فرهنگ بیان داشته‌اند.

 

یکی از لوازم مدرنیته برجسته‌سازی نقش و مسئله بانوان در جامعه است که بدین وسیله توانسته باشند بر زنانه شدن فضای جامعه کمک کنند و یا به تعبیر فاضلی، کیفیت زندگی را به نحو اصیلی تغییر دهد. هرچند که کیفیت اصیل محل بحث است اما آنچه که مشخص است تاکید بر زنانه شدن جامعه بی‌غرض نیست. کم‌رنگ شدن و گذر از نقش پرورش دهنده نسل آینده و نقش مرکزی در خانواده به سوی نفش هم‌پا بودن با مردان در فعالیت‌های اجتماعی؛ تکرار مکررات غرب در ورود زنان از خانه به اجتماع و یادآ.ر جمله ویل‌دورانت که گفت : دنیای غرب زن را از بندگی در خانه ها رهانید و او را گرفتار بندگی و جان کندن در مغازه ها کرد . زنجیری را از گردن او باز کرد و زنجیری محکم تر و سنگین تر بر گردن او نهاد.

 

محل بحث و تامل، جنسیتی است که عارض شده است. به عبارت دیگر امر جنسیتی با خود تفاوت در کارکرد را به همراه می‌آورد. این تفاوت کارکرد از خانواده گرفته تا امور بیرون از منزل را نیز شامل می‌شود. اگر حفظ چنین نگاهی در صدر تکیه بر نقش زنان باشد و کارکرد اصلی زن در خانواده فراموش شود، آن‌گاه است که کارکردهای اصلی دیگر رنگ نقش اول را به خود می‌گیرند و این نقطه همان آغاز تعارض و درگیری یک جامعه اسلامی با سبک زندگی در سبک و سیاق اندیشه‌های غرب‌گونه است. تغییر مولفه‌های ذهنی یک جامعه و به عبارت دیگر تغییر ارزش‌ها و نهادینه کردن ارزش‌های مطلوب مورد نظر است. طبیعتا ابزار آن هم مشخص است. چهره‌سازی و به پناه گرفتن اشخاص از سوی بنگاه‌های فرهنگی غرب و قیاس مادی‌انگارانه غرب و جامعه نوپای اسلامی بر آمده از انقلاب و جنگ. یک طرف ماجرا هم ریشه در پیاده‌نظام داخل کشور دارد که با موج‌سواری بر دو اصل ذیل سعی بر تغییر مسیر ذهنی جامعه و خودحق‌پنداری دارند.

 

الف مغلطه‌ی جمع بستن از جزء به کل : طبیعتا در هر جامعه‌ای نقص و کاستی وجود دارد و برخی از قوانین ما در حوزه زنان ناقص است و حتی برخی از قوانین اسلامی در متن قانون هنوز وارد و اعمال نشده است. به عنوان مثال، عدم حضور زنان در ورزشگاه‌ها و یا عدم پخش تلویزیونی مسابقات به هر دلیل که محل بحث نیست، دلیلی می‌شود بر این که زنان اکنون در جامعه ایرانی جایگاه کمتری نسبت به مردان دارند و باید نقطه مطلوب که همان هنجارشکنی و رفتار خلاف قانون است شکل بگیرد و مولفه‌های زندگی شهروندجهانی در زن ایرانی پدیدار آید تا که ساختار زندگی جامعه ایرانی اسلامی دچار دگرگونی مطلوب غرب واقع شود. به عبارت دیگر مصادیق جزئی را حمل بر این می‌کنند که حقوق و جایگاه زن ایرانی رعایت نمی‌شود

 

ب تغییر نگرش عدالت درباره زنان تا مساوات جنسیتی: در عدالت هرگز مساوات شرط نیست بلکه استحقاق و اولویت‌ها باید در نظر گرفته شود.عدالت آن است که هرموجودی به میزان حق، استعداد و لیاقت خود سهمی دریافت کند. اما اکنون پررنگ شدن سهم برابری جنسیتی را فضای رسانه‌ای جامعه داخل و بیگانه می‌توان دریافت.

 

زمانی که رووس تبلیغاتی رسانه غربی متوجه امور نازل و غفلت از امور عالی در حوزه زنان می‌باشد، دلالت بر این امر دارد که می‌خواهد رشد علمی و تخصصی کنونی جامعه زنان را مغفول انگارد و با تکیه بر موج‌های زودگذر فرهنگی مثل ورود زنان به استادیوم و حجاب اجباری و ... نسل آینده را درگیر مسائلی گرداند که آن مسائل محصول فرایندی تمدن غرب می‌باشد. این چالش به نوبه خود سطح و کیفیت توقعات زن ایرانی را همسو می‌سازد با آن‌چه که دشمن غربی ریل‌گذاری کرده است و بالطبع بخش عظیمی از جامعه را با مولفه‌های غربی با خود همراه خواهد کرد که مسلما چنین امری تبعات خوشایندنی به همراه نخواهد داشت. 

 

به عنوان نمونه توجه شود به کلیشه‌های شبکه‌های فارسی زبان ماهواره‌ای مانند "من و تو" و "بی بی سی" که مشخصا مخاطب هدف این برنامه‌ها، « زنان» جامعه ‏ی ایران است؛ که عنوان‌های تولیدی‌اش متوجه موضوعات ذیل است : تاثیرات رقص و نقش بانوان ایران در سیاست کشور؛ زن ستیزی بین سیاست مدارا؛ ازدواج سفید، اصلاح قانون فرزندخواندگی برای زنان مجرد بالای سی سال؛ چهره‌های زنان روی اسکناس؛ شمارو با مریخی ترین دختر ایران آشنا کنیم اولین زن مدل معلول ایرانی و این که اورست ذهنی شما کدام است.

 

این دست از برنامه‌ها تلاش دارند با بیان مباحث به‌اصطلاح روشنفکرانه در جهت تخریب تصورات و مباحث اعتقادی به سوی تصویرسازی جدید از زن ایرانی گام بردارند که با دستمایه قرار دادن مباحثی که ذکر شد در پی جلب مخاطب و ایجاد دغدغه ذهنی برآمده‌اند تا از نقش اصلی خود در چارچوب جامعه اسلامی بازبماند.

 

مطالعات صورت گرفته در ايران نشان داده است که خانواده‌ها و به ویژه زنان ايراني به این قسم از برنامه‌ها که موضوع زن و ماهیت اجتماعی دارند علاقه دارند، بنابراین دست‌اندرکاران رسانه ملي نيز باید ساخت محصولاتي از اين نوع - به دور از تقلید - و با کيفيت مناسب را در دستور کار خود قرار دهند تا مخاطبين کمتر به سمت شبکه‌هاي ماهواره‌اي بروند و در سوی دیگر با برگزاری هماهنگ کارگاه‌های آموزشی، کرسی‌ها آزاداندیشی در دانشگاه‌ها و مجامع اندیشه‌ای از سوی نهادهای فرهنگی مومن به آرمان جامعه اسلامی، در سطوح مختلف برای اقشار مختلف، سعی بر تقویت غنای فکری بانوان این سرزمین شود.

 

نظر شما
نام:
ایمیل:
نظر: