صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

بین‌الملل

جامعه

فرهنگ‌وهنر

چندرسانه‌ای

میقات مدیا

اندیشکده‌های خارجی

انتخابات

فضای مجازی

صفحات داخلی

  • ۱۷:۱۴
  • پنجشنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۳
  • Thursday 16 May 2024
تاریخ انتشار: ۱۴:۳۷ - ۱۴ بهمن ۱۳۹۷ - 2019 February 03
کد خبر: ۴۰۲۸
نگاهی بر فیلم‌های سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر؛

درباره «قصر شیرین» آخرین ساخته رضا میرکریمی/ خانواده ای بنا شده در فقدان

فیلم اضافه گو نیست، روایتش را تمیز و بدون زیاده گویی پیش می برد و مخاطب را آزار نمی دهد. میرکریمی از فیلم غایب است و مخاطب حضور فیلمساز و دوربین را در طول روایت حس نمی کند.

به گزارش راهبرد معاصر؛  آنچه میرکریمی در فیلم هایش دنبال می کند، ساختن تصویری در جهان فردی است. تصویری که قرار است قصه بگوید و این قصه، در فراز و فرودهای درونی روایت می شود. شاید میرکریمی بعد از «خیلی دور خیلی نزدیک» نسبت به روایت این جهان درونی، فاصله گرفته بود اما «قصر شیرین» را می توان بازگشت موفق این فیلمساز به روایت تصویری درونی دانست.

 

شروع «قصر شیرین» جایی است که پایانی در زندگی رخ داده. فیلم شروعش را در پایان بنا گذاشته، پایان زنی که هم مادر است و هم همسر. این شروع، فیلم را با تعقید مواجه کرده و مخاطب در این شروع مدام به دنبال کشف است. میرکریمی در این شروع، شروع به کدگذاری می کند. او در هر قدم، برای مخاطب نشانه ای عیان می کند تا داستان شکل بگیرد و این رویکرد به فیلمنامه را شاید بتوان در جشنواره امسال، نادر و کمیاب دانست.

 

مرد با بازی حامد بهداد، شخصیتی زمخت و نفوذ ناپذیر دارد، از فرزندانش فرار می کند و این فرار را قرار است مخاطب در طول مسیر بشناسد. مخاطب لحظه ای از قصه عقب نمی ماند، یا نشانه ای نیست که چند قدم جلوتر کشف نکند.

 

میرکریمی در فیلم آخر «قصر شیرین» راوی جهانی ساده اما بسیار پیچیده است. پیچیدگی این جهان ساده در خرده داستان ها و پیوندشان با یکدیگر نمایان می شود. در فیلم، هیچ پرسوناژی وجود ندارد که شخصیت پردازی نشده باشد. همه اضلاع فیلم متناسب با هم هستند و درست در کنار یکدیگر قرار گرفته اند.

 

مسئله در فیلم آخر میرکریمی، خانواده است. مسئله ای که او در شکلی دراماتیزه روایت می کند و این درام، در کنش و واکنش میان زنی که نیست، مردی که نبوده و حالا آمده و دو فرزندشان بنا شده است.

 

دو فرزندی که در تمام مدت نبودن پدر، با تمهید تربیتی مادر در رویا و فانتزی پدر بزرگ شده اند. این بازی با نبودن و بودن، نیست و هست و کنش واکنشی که درام میرکریمی با این وصل و فصل می سازد، همان دیالکتیک درونی متن فیلم است که مدام در حال سنتز و برون ریزی ست.

 

فیلم اضافه گو نیست، روایتش را تمیز و بدون زیاده گویی پیش می برد و مخاطب را آزار نمی دهد. میرکریمی از فیلم غایب است و مخاطب حضور فیلمساز و دوربین را در طول روایت حس نمی کند.

 

اما بازی های فیلم چقد درخشان است.

حامد بهداد «قصر شیرین» را شاید بتوان بهترین بهداد در طول این سال ها دانست. دیگر غلو شدگی ندارد، صدایش بلندتر از شخصیت نیست، رفتارها و میزانسن های بدنش درست و به موقع است، ریزه کاری های شخصیت مرد را در جزییات بازی اش عیان می کند و بعبارتی دقیق و موشکافانه ایفای نقش کرده است. حتما یکی از شانس های سیمرغ بهترین بازیگر مرد است.

 

اما گذشته از تمام فیلم، «قصر شیرین» دو بازیگر فوق العاده دارد. دو کودک دختر و پسری که شاید در طول تمام این سال های سینمای ایران نظیرشان نیست. دو کودک واقعی بدون حسِ بازیگری در رفتارشان. کاش سیمرغ بازیگر کودک داشت جشنواره. بار اصلی فیلم میرکریمی را به قطع بازی این دو کودک بر دوش می کشد و اگر این دو نبودند، حتما این فیلم به این خوبی نبود.

نظر شما