صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

بین‌الملل

جامعه

فرهنگ‌وهنر

چندرسانه‌ای

منهای نفت

اندیشکده‌های خارجی

انتخابات

فضای مجازی

صفحات داخلی

  • ۱۸:۰۴
  • سه‌شنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۱
  • Tuesday 09 August 2022
تاریخ انتشار: ۱۲:۰۹ - ۰۲ مرداد ۱۳۹۷ - 2018 July 24
کد خبر: ۴۶۷
شفاف‌سازی‌هایی از جنس تخریب اعتمادعمومی؛

تاملی بر گزارش روزنامه شرق درباره موسسه ثامن الحجج

مدتی پیش روزنامه شرق به انتشار گزارش افشاگونه‌ای می‌پردازد با محوریت پرداخت‌ها و وام‌های نامتعارف موسسه ثامن‌الحجج به برخی از سلبریتی‌ها و اشخاص که از همه آنها به نام اختصار یاد شده بود. باید دید که این اقدام در راستای شفاف‌سازی صحیح راهگشا بوده است؟

به گزارش راهبرد معاصر؛نقش رسانه‌ در هدایت افکار عمومی بر کسی پوشیده نیست و تا به‌حال از اهمیت آن بر مدیریت افکار عمومی بسیار صحبت شده است، به گونه‌ای که نمی‌توان اکنون، یک نظام حکومتی منهای رسانه را در نظر گرفت. چند وقتی است که به بهانه التهابات اقتصادی به‌ویژه ارزی، نیم‌بند شدن برجام و اعمال تحریم‌های اقتصادی از سوی آمریکا بازار شفافیت به ویژه در حوزه اقتصادی نقل همه محافل شده است که همه این‌ها ریشه در شفاف‌نمایی‌های لیست دریافت کنندگان ارز دولتی بوده است. رسانه‌ای شدن لیستی که سعی بر شفاف‌سازی عملکرد اقتصادی داشته است از جمله موجبات افزون شدن مطالبات مردم از نظام شد به جهت دادخواست برای از سیستم نظارتی و قضائی برای پیگیری و رسیدگی، آن هم در زمانی که به تعبیر رهبر انقلاب اکنون در جنگ اقتصادی به سر می‌بریم، شایسته است که تدابیر یک جنگ اقتصادی به کار برده شود. مخصوصا آن که هدف از این جنگ اقتصادی دشمن، به زانو درآوردن نظام جممهوری اسلامی است.


حال و روز اقتصاد ایران چندان خوش نیست و امری روشن بر همگان است. از گران شدن سکه، دلار و تضعیف پول ملی گرفته تا موسسات بانکی ورشکسته‌ای که صرفا با بدهی‌های کلان میلیاردی از خود نقش دیگری به جای نگذاشته‌اند. سلسله‌وار بودن اخبار در این زمینه نه تنها تصویر اقتصاد ایران را بی‌ثبات نشان می‌دهد بلکه تصویر نامطلوب و مبهمی از آینده برای مردمان جامعه به تصویر می‌کشد. در اثنای همین اخبار منفی حوزه اقتصادی، نام موسسه ثامن‌الجج به واسطه فرار نفر سوم از ایران و شروع دوباره اعتراض کنندگان برای دریافت مبالغ سپرده برجسته شد. اما اصل خبر از جایی شروع می‌شود که روزنامه شرق به انتشار گزارش افشا گونه‌ای می‌پردازد با محوریت پرداخت‌ها و وام‌های نامتعارف این موسسه به برخی از سلبریتی‌ها و اشخاص که از همه آنها به نام اختصار یاد شده بود. اقدام تامل‌ برانگیزی که سوالاتی بر این محور ایجاد می‌کند که آیا اصولا افشاگری در زمانه‌ای که به بحران اقتصادی و در حال جنگ اقتصادی به سر می‌بریم؛ ارائه چنین گزارش‌هایی نه از سوی قوه قضائیه، بلکه از سوی یک رسانه مکتوب به صلاح خواهد بود؟


آیا انتشار چنین گزارشی که بنابه گفته مدیرمسئول روزناه شرق از سوی بانک مرکزی ارائه شده است، کامل و جامع بوده است؟ و یا تقطیع شده یک گزارش دیگر بوده است؟


- اگر افشاگری و شفافیت در این برهه زمانی به صلاح بوده است، چه ضرورتی داشته که صرفا از طریق این رسانه منتشر شود ؟


- اصولا چنین افشاگری، موجب رسیدن به امر شفافیت اقتصادی است؟


- آیا در این برهه از بحران اقتصادی، بهتر نبود که چنین گزارشی از سوی مراجع قضائی اعلام شود؟


همان گونه که در خبرها موجود است دادگاه متهم نفر اول در حال اجراست اما متاسفانه پیگیری و محاکمه فرد در میان چنین گزارشی گم شده است. و این بدین معنی است، بیش از آن که فضای امید در جامعه گسترانده شود فضای ناامیدی و سیاه‌نمایی مهیا شده است. بنابراین اعلام این گزارش خواه‌ناخواه جو بی اعتمادی و ایجاد تصویر عدم پیگیری مفاسد از سوی قوه قضائیه را ایجاد می‌کند.


اعتماد اجتماعی، محور حرکت روبه‌جلوی نظام

امر محوری در بحران‌ها، سرمایه اجتماعی است که اعتماد و مشارکت و همیاری عمومی را با خود به همراه خواهد آورد. سرمایه اجتماعی، امر ارزشی است که با ایجاد امور هنجاری و تعمیق اعتماد دوسویه، موجب گذر از بحران خواهد بود. نبود این سرمایه تسریع کننده بحران خواهد بود به ویژه که اکنون جامعه ما درگیر بحران اقتصادی است. عدم همراهی مردم به عنوان سرمایه اجتماعی با بدنه حاکمیت در برخورد با بحران موجبات گسترش بحران به سایر حوزه‌ها خواهد شد. اگر چه بتوان بحران در اقتصاد را گذراند و آن را حل نمود اما از دست دادن سرمایه اجتماعی و به طور مشخص اعتماد عمومی، موجب خواهد شد که سایر حوزه‌ها نیز با تزلزل مواجه شوند. در واقع بود و نبود سرمایه اجتماعی بوسیله امور وابسته بدان و اعتماد عمومی، محور در عبور و یا گسترش بحران خواهد بود. تشکیل اعتماد عمومی و انسجام اجتماعی ایران برآمده از یک حرکت طولی در این چهل سال است، هم‌اکنون به واسطه گسترش رسانه‌های اجتماعی به راحتی می‌توان با انتشار یک خبر و گزارش نابجا ولو اگر صحت داشته باشد، تخریب اعتماد عمومی بین مردم و حاکمان به راحتی شکل بگیرد. در این بین نقد جدی به فعالیت رسانه‌ای ج..ایران می‌توان گرفت این است که متاسفانه در برابر هجوم رسانه‌ای چندان نتوانسته است ار عملکردخویش تصویر مطلوب و مثبتی را به نمایش گذارد. به همین جهت در سوژه‌های خبری که شکل می‌گیرد خط اول رسانه‌ای که از سوی رسانه معاند شکل می‌گیرد، به واسطه قدرت و پیشگام بودن، می‌تواند تصویر اولیه خودش را در اذهان عمومی ایجاد کند و نقش رسانه‌های ج.ا.ایران صرفا به عنوان یک دفاع کننده و تلاش برای رفع تصویر نامطلوب آن رسانه می‌باشد.


بنابر آن‌چه که گفته شد، پیکره جامعه و ادامه حیات سیاسی نظام وابسته به اعتماد دوسویه است. اصولا نظام ج.ا.ایران برآمده از انقلاب مردمی است و لذا ادامه روند حکومت در گرو اعتماد عمومی به حاکمان جامعه است. اگر قرار باشد بواسطه طرحی به نام شفافیت‌های اقتصادی، رسانه دیواره اعتماد عمومی به کارآیی نظام و اشخاص را تخریب کند بعید به نظر می‌رسد که دولت کنونی در حال حاضر توان مقابله با جنگ اقتصادی را داشته باشد.


مسلم است که شفافیت فی‌نفسه بسیار خوب است اما به شرطی که اهم و مهم در آن لحاظ شود. این که اکنون همه توجهات به چند شخص خاص باشد و فراموش شود که چالش‌های کنونی اقتصاد ایران امر دیگری است مصداق عدم تشخیص مناسب در این زمینه است.


دست مفسدین و غارت کنندگان بیت‌المال را باید کوتاه گردد و ملاحظه‌انگاری برای آبروی نظام نداشت. چرا که آبروی نظام در رعایت عدالت است. اما سوال اصلی در این است که این وظیفه به عهده قوه قضائیه است یا به عهده یک روزنامه؟


جان کلام در این است که این قبیل از افشاگری‌ها پیش از آن‌که دوای کنونی اقتصاد بحران‌زده و در حال جنگ باشد، مخرب بدنه اجتماعی متحدی است که می‌خواهد به عنوان پشتوانه نظام برای گذر از بحران باشد و آشفته‌سازی روان عمومی جامعه را به هم می‌ریزد و باید پرسید این شفاف سازی چه سود و دوایی برای حال و روز کنونی اقتصاد ایران دارد؟


روزنامه شرق اقدام به یک افشاگری کرد که بیشتر جنبه ایجاد آشفتگی روانی داشت تا که بخواهد دست به شفافیت اطلاعاتی بزند که از دل آن رسیدگی به مفاسد اقتصادی بیشتر شود و شاهد بر این مدعا آن است که گستردگی خبر این روزنامه چنان است که جریان محاکمه متهمین این موسسه در رسانه‌ها گم شده است و توجه اذهان بیشتر در میان نام‌های حلاصه گم شده است. در این میان ‏باید دو موضوع را تفکیک کرد، یک موضع از سوی دولت حاکمیتی و مربوط به کل نظام است لیکن ضعف مدیریت دولت یازدهم و دوازدهم در محقق ساختن شعارهای تبلیغاتی یک موضع دیگر است. شاید برای دولتی‌ها به صلاح باشد که به واسطه ناکامی‌های مدیریتی اذهان عمومی هر روز در میان هژبری‌ها و ا.ع و م.م و ... در حال جولان باشد. غافل از این که بدین‌وسیله بدنه اجتماعی در سطح کلان اعتمادش به سطح حاکمیتی را از دست خواهد داد و یا حداق متزلزل خواهد شد. اما اگر در این میان به رفتارشناسی دولت بپردازیم خواهیم دید که سابقا، دولت یازدهم پیش از مذاکرات هسته‌ای فریاد زد که خزانه دولت خالی است و با ایجاد ترس عمومی، امید ملتی را به توافق برجام موکول کرد. حال شاید شرایط نیز بدین گونه است؛ همزمانی فشار اقتصادی از سوی دشمنان این کشور با افشاگری که حاصل اصلی آن تشویش اذهان عمومی و آشفتگی عمومی بوده است. باید دید اگر این رفتارشناسی اکنون صحت داشته باشد، دولت محترم در پی این‌دست از شفاف‌سازی‌های تقطیعی به دنبال چه اقدامی است.


نظر شما
نام:
ایمیل:
نظر: