صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

بین‌الملل

جامعه

فرهنگ‌وهنر

چندرسانه‌ای

منهای نفت

اندیشکده‌های خارجی

انتخابات

فضای مجازی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار: ۰۸:۰۷ - ۰۷ تير ۱۳۹۹ - 2020 June 27
کد خبر: ۴۷۸۵۰
بازخوانی یک زندگی سیاسی-دینی

شهید بهشتی؛ از تبیین انقلاب اسلامی تا تقابل با گروهک منافقین

تمام مشکل منافقان با دکتربهشتی و حزب جمهوری اسلامی، ریشه در دشمنی آنها با امام خمینی (ره) و اسلام امام دارد. دشمنی آنان با بهشتی را می‌توان به نزاع میان اسلام التقاطی با اسلام مکتبی و فقاهتی تعبیر کرد.

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ کمتر کسی است که نام مرد بزرگی چون شهید محمدحسینی بهشتی را نشنیده باشد؛ شهیدی که در شامگاه هفتم تیر ماه سال 60 در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی با بمب گذاری گروهک تروریستی منافقین به همراه 72 تن از یاران انقلاب به شهادت رسید تا انقلاب اسلامی را عزادار یکی از متفکران و تاثیرگذاران شگرف خود کند. آخرین جمله به یادگار مانده از این شهید که در آن زمان رئیس قوه قضائیه بود «بوی بهشت می‌آید» است جمله ای که ژرفای نگاه شهیدی را به رخ می‌کشد که به قاتلان خود پیش از ارتکاب جرمشان گوشزد می‌کند «بهشتی مرد میدان است».

 

باید عنوان کرد دکتر بهشتی در مسیر 53 ساله خود زندگی سیاسی پر فراز و نشیبی طی کرده است و این فراز و نشیب‌ها با ورود این مجاهد به قم و حضور در کلاس درس امام رنگ و بوی خاصی به خود می‌گیرد. شاید بهتر باشد از آغاز به بازخوانی این زندگی سیاسی بپردازیم و از اینجا آغاز کنیم که دکتر محمدحسینی بهشتی آبان ماه 1307 در خانواده‌ای مذهبی در اصفهان دیده به جهان گشود و دوران کودکی‌اش با تحولات سیاسی و اجتماعی آغاز سلطنت غاصبانه رضاخان همراه شد و دوران تحصیلات ابتدائی و متوسطه خود را در موجی از گرایشات فکری گوناگون که در آن روزگار جامعه ایران را در برگرفته بود، گذراند.

 

تلاش‌های علمی دکتر بهشتی مقابل مکاتب ماتریالیستی

دکتر بهشتی در سال ۱۳۲۱ و در سن چهارده سالگی از دبیرستان به مدرسه صدر بازار می رود و دوره مقدمات و سطح علوم اسلامی را در حوزه علمیه اصفهان می‌گذراند. اگر بخواهیم گذری بر افکار این شهید انقلاب در این مقطع داشته باشیم باید عنوان کنیم این فیلسوف و پژوهشگر چه در درون حوزه و چه در میان مردم به تجربه تحولات سیاسی اجتماعی می‌پرداخت و با مطالعه مکتب‌های گوناگون وارداتی که آن روزها بازارشان داغ بود، داده‌های فکری آن مکتب‌ها را با توجه به آگاهی‌های عمیقی که از همان دوره به دلیل استعداد سرشار و علاقه و پشتکار فراوان به مطالعه و تحقیق نسبت به علوم اسلامی داشت محک می‌زد.

 

سال 25 و زمانی که دکتر بهشتی برای ادامه تحصیلات اسلامی در قم ساکن شد سال‌های اوج گیری افکار و مکاتب ماتریالیستی در کشور بود و همزمان برخی مبارزات سیاسی روحانیت علیه رژیم طاغوت به رهبری آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی در حال شکل گیری بود. حوزه علمیه قم آن زمان  در خط مقدم مبارزات علمی و فکری علیه امواج فکری و الحادی مکتب‌های مادی‌گرایی بود که به شدت در حال گسترش بودند و دکتر بهشتی از یک سو با آیت الله طباطبایی مجمعی از شاگردان مبارز به منظور تحقیق در این مکتب های فکری را تاسیس کرد تا به شکلی عینی و علمی به مبارزه و تحقیق در افکار مادی و الحادی  بپردازند و از دیگر سوی در میدان مبارزات سیاسی علیه دربار پهلوی حضور داشت.

 

 

پاره تن امام در مسیر شکل گیری تشکل‌های اسلامی

اندیشه و مشی سیاسی و اجتماعی دکتربهشتی از ايدئولوژي اسلامي و نحوه برداشت او از تعاليم اسلام ناشی می‌شد و شاید همین كليت حيات فكري و انديشگي با مركزيت معنایي خاص بود که بهشتی را پاره تن امام (ره) مي‌سازد و جلوه گر شخصیت فوق العاده و بالاتر از عادی این شهید از منظر رهبر انقلاب می‌شود.

 

دکتر بهشتی از همان روزهای ورود به قم وارد مسیر و زندگی سیاسی خود می‌شود و شاید شرکت در نشست‌های سیاسی نهضت ملی شدن صنعت نفت در تهران درفاصله سال‌های 1329 تا 1331  آغازگر آن باشد و تا سال 41 و تشکیل کانون دانش آموزان قم با همراهی محمد مفتح و بعد هم سخنرانی کوبنده‌اش در جشن روز مبعث در دانشگاه تهران بود که توجهات خاصی را به این شهید معطوف کرد تا جایی که  سبب شد ساواک دستور دهد از قم به تهران منتقل شود و دکتر بهشتی را در قامت یک معلم که برای گذران زندگی از همان ابتدا به آن مشغول بود از آموزش و پرورش منتظر خدمت کنند؛ اما از آن سوی آن سخنرانی‌ها سبب تشکیل هسته ای پژوهشی برای پژوهش پیرامون حکومت اسلامی شد و سبب شد با هیئت‌های موتلفه اسلامی ارتباط برقرار کند.

 

 

تفکرات و اقدامات سیاسی از تهران تا هامبورگ

 بعد از عزیمتش به هامبورگ در شکل گیری مرکز اسلامی هامبورگ و اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان ایفای نقش کرد و در سفرهایی که به ترکیه، سوریه، لبنان و عراق داشت در مسیر شکل گیری و تقویت جریان‌های سیاسی اسلامی تاثیر داشت و همواره نسبت به تشکیل یک تشکل قوی برای پیروزی در برابر طاغوت تاکید داشت چنانچه در بیان تجربیاتش از مبارزات دوران آیت الله کاشانی و شکست آن گفته بود:« شکست مبارزات آیت الله کاشانی به همه ثابت کرد که روحانیت باید از خود یک تشکل قوی سیاسی داشته باشد تا در چارچوب آن تشکل، کادرسازی کند و انسان هایی مبارز، متعهد، آگاه پرتلاش، مقاوم و مخلص  تربیت نماید تا در دوران مبارزه، پیشگام و در دوران پس از پیروزی مدیرانی خوب و خدمتگزارانی لایق برای مردم باشند.» و خود از اصلی‌ترین عناصر روحانیت مبارز در سازماندهی تظاهرات و راه‌پیمایی‌های  میلیونی در سال‌های  56 و 57 بود.

 

در مسیر پیروزی و تدوین قانون اساسی

دیدار دکتر بهشتی با امام خمینی  (ره) در پاریس در آبان‌ماه 57 و طراحی هسته اصلی شورای انقلاب اسلامی و بعد سخنرانی کوبنده‌اش پس از بازگشت در محرم خونین 57 در میدان آزادی و اعلام مخلوعیت شاه از سلطنت که منجر به دستگیری وی توسط ساواک و زندانی شدن شد از مهمترین اقدامات سیاسی این مجاهد در مسیر پیروزی انقلاب بود و شاید بهتر باشد اینگونه عنوان کرد که پس از رخ نمودن همین تحول بود که شاه مجبور به فرار شد و مبارزات مردم با جهت دهی این تفکر و مشی سیاسی به رهبری امام در 22 بهمن 57 به ثمر نشست.

 

 

دکتر بهشتی پس از پیروزی انقلاب یکی از مدیران و و متفکران تاثیر گذار محسوب می‌شود و نقش بسیار مهمی در تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایفا می‌کند چنانچه می‌توان اذعان داشت این قانون بیش از همه مرهون دور اندیشی‌ها و تدبیر شهید بهشتی است. چنانچه ارائه نظریات دقیق در خصوص جزء به جزء موارد قانون اساسی، بیانات مستدل و  قدرت و تدبیر خاص و فوق العاده این شهید در اداره مجلس خبرگان قانون اساسی سبب شد دکتر بهشتی بیشترین و تعیین کننده‌ترین نقش را در تدوین و تصویب قانون اساسی کشور داشته باشد. بیشترین دشمنی دشمنان داخلی و خارجی انقلاب با دکتر بهشتی هم از همین جا آغاز می‌شود یعنی وقتی شهید بهشتی نقش کارساز و تاثیر گذار خود را در مجلس خبرگان قانون اساسی به رخ می‌کشد! چرا که دشمنان و منافقان به خوبی درک کرده بودند که به انحراف کشیدن انقلابی که قانون اساسی‌اش تثبیت شده امکان پذیر نیست یا کار سختی است لذا تهمت و افترا و حملات خود علیه شهید مظلوم تاریخ انقلاب را آغاز می‌کنند. 

 

اما توجه به این نکته در مشی و رفتار سیاسی و تشکیلاتی شهید بهشتی امری مهم است که این مجاهد همان‌طور که در تدوین پشتوانه‌های نظری و قانونی نظام جمهوری اسلامی بسیار فعال و گره گشا بود، در عرصه مدیریت و تشکیل و سازماندهی نیروها و انسجام بخشیدن به مجموعه طرفداران و هواداران انقلاب اسلامی و عموم ملت مسلمان ایران نیز بسیار فعال و گره گشا بود. چنانچه اگر دکتر بهشتی در سال‌های اولیه انقلاب نیروهای مؤمن به انقلاب را منسجم نمی‌کرد و تشکل‌های متعدد و هم جهتی در این زمینه پدید نمی‌آورد، معلوم نبود انقلاب اسلامی به چه سرنوشتی گرفتار می‌شد و دشمنان داخلی و خارجی انقلاب که برای ستیز با آن پشت سرهم صف کشیده بودند چه بلایی بر سر انقلاب و نیروهای آن می‌آوردند. از این منظر است که شهید بهشتی را باید از چاره اندیشان انقلاب و حلال مشکلات روزمره دانست؛ مشکلاتی که با توطئه عمال رژیم یا با خامی و ندانم کاری و تضاد آراء و عقاید خود انقلابیان، سنگ راه انقلاب بودند.

 

تقابل با منافقان

شهید بهشتی رئیس دیوان عالی کشور و دبیر کل حزب جمهوری اسلامی و از سیاست مدارانی بود که بعد از انقلاب با جریان‌های مختلف سیاسی از چریک‌های فدایی خلق تا حزب توده به مناظره برخواست اما مناظره با مسعود رجوی، سرکرده منافقین را رد کرد چرا که از منظر وی کارنامه سازمان مجاهدین خلق جنجال برانگیز است و آنها تفکرات التقاطی و ضد اسلام دارند؛ شهید بهشتی خوب می‌داند تلاش منافقان برای چیست و چرا می‌خواهند خود را به انقلابیون نزدیک کنند و به خوبی از ماهیت ضد دینی آنها آگاه بود چنانچه  حجت الاسلام مجتبی همدانی از نزدیکان دکتر بهشتی در حزب جمهوری اسلامی می‌گوید:« در سال 1354 سازمان مجاهدین خلق تغییر ایدئولوژیک داد. جزوه‌ تغییر ایدئولوژیک سازمان به دست من رسید و من نسخه‌ای از آن را به دست آیت‌الله بهشتی رساندم اما آقای بهشتی بهتر از ما مجاهدین خلق را می شناختند و بعد از تغییر ایدئولوژیک، دیگر اعتمادی به آنان نداشتند».

 

مجاهدین خلق که نه در رفراندوم 12 فروردین 1358  به جمهوری اسلامی آری گفته‌اند و نه در همه پرسی قانون اساسی به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران رأی مثبت داده اند، با ادعای دمکراتیک و مردمی بودن، حزب جمهوری اسلامی و آیت الله بهشتی دبیرکل آن را با عنوان حزب چماقداران و انحصارطلبان هر صبح و شام مورد تهاجم تبلیغاتی و سیاسی‌شان قرار می‌دهند.

 

 

این شبهِ سازمان و در راس آنها رجوی برای نفوذ و دستیابی به قدرت به هر اقدامی دست می‌زنند و مجلس شورای اسلامی نیز با وجود آنکه ساختاری انتخابی داشت، به‌عنوان یکی از اهداف مهم نفوذ سازمان مطرح بود به‌طوری که در اولین دوره انتخابات مجلس در بهمن و اسفند 58 در تمامی شهرها نمایندگانی از سوی سازمان منافقین معرفی شدند؛ در این میان دکتر بهشتی درخواست مناظره تلویزیونی رجوی را رد می‌کند و در چند نکته دلائل آن را بیان می‌کند:« اول اینکه اصلاً اصل این مناظره از جانب کسی مطرح شده که خودش نماینده سازمان و نامزدهای انتخاباتی است. و نامزدهای انتخاباتی (مجلس شورای اسلامی) نمی‌توانند در آن موقع در رادیو و تلویزیون ظاهر بشوند! عجیب اینجاست که روی این مسئله هم که مناظره باید حتما در تلویزیون انجام بگیرد، اصرار و پافشاری می‌شد.

 

ثانیاً اگر قرار باشد مناظره‌ای انجام گیرد، آن مسئله‌ای که امروز در رابطه با سازمان در جامعه جنجال‌آفرین است، التقاطی فکر کردن و تخلف از اخلاق اسلامی است ... این سازمان متهم است به اینکه تفکرش، تفکر خالص اسلامی نیست و التقاطی می‌اندیشد و به موازین فقه انقلابی و اسلامی آن پایبندی مطلوب ندارد و دروغ می‌گوید و شایعه می‌سازد ... به قانون اساسی هم که رأی نداده و قبول نداشته ...»

 

با این حال به گواه تاریخ با هوشیاری مردم نسبت به کارنامه و سابقه تاریک  منافقان هیچ یک از نمایندگان آنها به مجلس راه نیافتند و همین ناکامی‌ها منافقین  را وارد فاز نظامی یا همان ترور و جنایت می‌کند و دکتر بهشتی به عنوان یکی از اهداف مهم که آینده نظام است در دستور کار قرار می‌گیرد.

 

باید عنوان کرد تمام مشکل منافقان با دکتربهشتی و حزب جمهوری اسلامی، ریشه در دشمنی آنها با امام خمینی(ره) و اسلام امام دارد. دشمنی آنان با بهشتی را می‌توان به نزاع میان اسلام التقاطی با اسلام مکتبی و فقاهتی تعبیر کرد. دشمنی میان اسلام اصیل و انقلابی با اسلام نواندیش التقاطی. تمام درد آنان از بهشتی این بود که چرا اصل ولایت فقیه را با کمک سید حسن آیت و آیت الله منتظری به عنوان رکن جمهوری اسلامی در قانون اساسی گنجانیده است و با این کار خود قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را به بازتابی از اسلام مکتبی و فقاهتی بدل نموده است.

 

بهره سخن

به فرموده امام خمینی(ره) «بهشتی یک ملّت بود برای ملّت ما.» که در تاریخ انقلاب اسلامی مقام و نقش عظيمی داشت. این عظمت او هم باعث پیروزی انقلاب و هم باعث برملا شدن چهره نفاق و التقاط در تاریخ مبارزاتی انقلاب اسلامي شد او کسی بود که در مبارزه به کار منسجم و تشکیلاتی بسیار اهمیّت می‌داد و در واقع راه به بار نشستن انقلاب را کار تشکیلاتی منسجم با هدایت و رهبری قدرتمند می‌دانست. وي با کار تشکیلاتی، ضربه مهلکی را به مخالفان دین اسلام وارد کرد و افکار ضد اسلامی و منحرف آنها را از دامن و ساحت اسلام زدود.     

منافقان سرانجام در هفتم تیرماه 1360 با بمب گذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی دکتر محمد حسینی بهشتی را  به شهادت رساندند.  

 

 

نظر شما
نام:
ایمیل:
نظر: