صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

بین‌الملل

جامعه

فرهنگ‌وهنر

چندرسانه‌ای

منهای نفت

اندیشکده‌های خارجی

انتخابات

فضای مجازی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار: ۱۰:۴۵ - ۱۳ مرداد ۱۳۹۷ - 2018 August 04
کد خبر: ۴۹۳

صلاح مردم و نحوه تعامل با آمریکا؛ مذاکره یا عدم مذاکره؟

ترامپ با علم به اینکه در شرایط فعلی دولت و حاکمیت تن به مذاکره با آمریکا نمی دهند بسته پیشنهادی خود را روی میز ایران قرار داده تا به زعم خود، توپ را در زمین ایران بیاندازد. تعمیق شکاف در بین افکارعمومی و موافقان و مخالفان مذاکره در جامعه ایرانی و همچنین همراه سازی اتحادیه اروپا با سیاست های خصمانه علیه جمهوری اسلامی با القای اینکه ایران دست دوستی آمریکا را رد کرده و از مذاکره سر باز می زند.

به گزارش "راهبرد معاصر"؛ 20 فروردین 1359 و فرمان جیمی کار‌تر رییس‌جمهوری آمریکا مبنی بر قطع روابط سیاسی و بازرگانی با جمهوری اسلامی ایران. دستوری که به تصرف لانه جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام بازمی گشت و دولت آمریکا نیز این تصمیم را در واکنش به گروگانگیری به اصطلاح دیپلمات های خود انجام داد. در آن زمان بود که بنیانگذار انقلاب اسلامی اینگونه به خبر قطع رابطه آمریکا با ایران واکنش نشان داد: «اگر کار‌تر در عمر خود یک کار کرده باشد که بتوان گفت به خیر و صلاح مظلوم است همین قطع رابطه است. رابطه بین یک ملت بپا‌خاسته برای رهایی خود از چنگال چپاولگران بین‌المللی با یک چپاولگر عالم‌خوار همیشه به ضرر ملت مظلوم و به‌ نفع چپاولگر است. ما این قطع رابطه را به فال نیک می‌گیریم چون که این قطع رابطه دلیلی بر قطع امید دولت آمریکا از ایران است»


از 20 فروردین 59 تا به امروز بودند و هستند کسانی که مدام بر طبل رابطه با آمریکا می کوبند و تلاش می کنند ضعف های مدیریتی و اجرایی کشور را که بسترساز مشکلات معیشتی و اقتصادی شده را به عدم رابطه با آمریکا پیوند بزنند، همانند روزهای اخیر که بار دیگر برخی از لیبرال ها از پیام ترامپ برای گفت و گو با ایران ذوق زده شده اند.


با روی کارآمدن ترامپ و خروج آمریکا از برجام عملا بخش عمده ای از سیاست های اقتصادی دولت که از معبر برجام می گذشت با عدم توفیق روبرو شد، از همین رو برشی از لیبرال ها ازین فرصت استفاده کردند و با اهرم قرار دادن موضوعات معیشتی با هدف فشار توده جامعه به بدنه حاکمیت برای تن دادن به زیاده خواهی های آمریکا تلاش کردند مشق ارائه شده را به مسئولین دولتی و حاکمیت دیکته کنند، اما ظهور روحانی در قامت رئیس جمهور انقلابی و تهدیدات پی در پی ترامپ عملا این موضوع را به محاق کشاند، اما کمی بعد ازین تهدیدات بود که رئیس جمهور آمریکا در چرخشی 180 درجه ای سخن از مذاکره بی قید و شرط با ایران را مطرح کرد تا این بار لیبرال ها فشار را برای تن دادن به مذاکره با آمریکای خروج کرده از برجام تشدید کنند.  اما واقعیت این است که اساسا تن دادن به مذاکره خصوصا در این بازه زمانی خطایی استراتژیک از حیث منطق سیاست ورزی به حساب می آید.


مذاکره با آمریکا، خطایی استراتژیک

آمریکا ایران را به میز مذاکره دعوت می کند اما برگ برنده ایران در وضعیت موجود برای تعامل با یانکی ها چیست؟ موضعات منطقهای و موشکی؟ اگر روزی مذاکره با آمریکا در چارچوب هسته ای مطرح شد صرفا به این دلیل بود که جمهوری اسلامی دست برتر را در این موضوع داشت و البته می تواند باردیگر داشته باشد، البته با صرف هزینه و گذر زمان. میزان غنی سازی، تعداد سانتریفیوژها و.. از جمله برگ برنده های جمهوری اسلامی بود. اما در صورت شکل گیری مذاکره با آمریکا در شرایط فعلی با هدف گشایش های معیشتی نه تنها چنین ظرفیتی فراهم نخواهد شد بلکه منطقا امنیت ملی را در خطر قرار خواهیم داد.


ترامپ در روزی پیشنهاد مذاکره را مطرح کرد که پمپئو بلافاصله در نقش پلیس بد ظاهر شد و پشت تریبون رفت و عملا پیش شرط هایی برای ایران از جمله تن دادن به برجامی دیگر را مطرح کرد. دولت آمریکا به برجام پشت پا زده و هم اکنون خواستار برجامی دیگر است، برجامی که در آن موضوعات موشکی و منطقه ای مطرح شود، پکیج های پیشنهادی ای که در آن تقلیل امنیت کشور هدف اصلی است.


اگر کشور به این خواسته ها تن در دهد عملا خود را به پرتگاهی نزدیک می کند که زمانی لیبی و عراق در آن سقوط کرد اما اگر پس از نشستن پشت میز مذاکره و دریافت این پیشنهادات قطعی، از اجرای آن سر باز زند، این ترامپ است که میز مذاکره را ترک خواهد کرد و آن گاه نه تنها یاس و سرخوردگی و تحقیر ملی در کنار مشکلات معیشتی کام مردم را تلخ تر می کند، بلکه زوال اعتماد به نفس ملل و برخی کشورهای اسلامی را که به کشور به چشم یک الگوی بین المللی در جهت مبارزه با استثمار و زورگویی نگاه می کنند را فراهم می کند.



تاکتیک نخ نمای چماق و هویج آمریکایی ها

ترامپ بیش از آنکه آشنا به قواعد سیاسی باشد یک تاجر متبحر و کاسب زیردست است و شوربختانه بخش هایی از علوم سیاسی غربی نیز با قواعد کاسب کارانه پیوند عمیقی دارد. طوفان توئیتری و ادبیات سبک سرانه و تهدیدآمیز ترامپ خطاب به رئیس جمهور ایران پس از اظهارات روحانی پیرامون احتمال بستن تنگه ها در صورت تحریم صادرات نفت ایران، به یکباره مبدل به دراز کردن دست دوستی و ابراز علاقه برای مذاکره می شود و این بخشی از شگرد تاجران بین المللی است، رسیدن به منفعت اقتصادی با تهدید و تشویق طرف مقابلی که منفعت ما در دستان اوست.


شکل گیری بخشی ازین شیفت رفتاری را نیز باید در اظهارات سردار سلیمانی پس از تهدیدات مضحک ترامپ ارزیابی کرد:"من حریف تو هستم، نیروی قدس حریف شماست. هیچ شبی نیست که ما نخوابیم و به شما فکر نکنیم." سردار سلیمانی گفته است که "شأن رئیس جمهور" ایران این نیست که به توییت‌های دونالد ترامپ پاسخ بدهد، برای همین او به عنوان "یک سرباز" به آقای ترامپ جواب می‌دهد بخشی دیگر ازین تغییر رفتار به سیاست چماق و هویج آمریکایی ها بازمی گردد. تهدید و به زعم غربی ها انداختن ترس در جان طرف مقابل و سپس ارائه پیشنهاد دوستی که طرف مقابل با وجود ترس موجود به حداقل ها در ازای این رفع تهدید نیز پاسخ مثبت خواهد داد.


تجربه ثابت کرده نه تنها دونالد ترامپ ، بلکه دیگر مقامات و روسای جمهور آمریکایی و غربی در برابر کشورهای غیرتوسعه یافته از سیاستی خاص پیروی می کنند. اگر شخص و یا دولتی در برابر شاخ و شانه کشیدن ها و تهدیدات شان جا بزند، احساس ضعف کند و قدم به عقب بگذارد این رفتار را تشدید خواهند کرد، اما اگر کنشگری در مسیر پاسخگویی و ایستادگی در برابر زیاده طلبی های چاله میدانی باشد سیگنال های مذاکره و دوستی به سوی شخص مقابل ارسال می شود، این بخشی از تاکتیک رفتاری ترامپ و غربی هاست. برای این مهم کافیست اوراق تاریخی را ورق بزنیم. مذاکرات سعدآباد، عقب نشینی گام به گام ایران، تعلیق هسته ای و ادبیات طلبکارانه غربی ها.



بهره سخن:

ترامپ با علم به اینکه در شرایط فعلی دولت و حاکمیت تن به مذاکره با آمریکا نمی دهند بسته پیشنهادی خود را روی میز ایران قرار داده تا به زعم خود، توپ را در زمین ایران بیاندازد. شکاف در بین افکارعمومی و موافقان و مخالفان مذاکره در جامعه ایرانی و همچنین همراه سازی اتحادیه اروپا با سیاست های خصمانه علیه جمهوری اسلامی با القای اینکه ایران دست دوستی آمریکا را رد کرده و از مذاکره سر باز می زند از جمله سیاست های ایالات متحده در قبال ایران محسوب می شود. جمهوری اسلامی نیز با تکیه بر مفاد برجام و تبیین اقدام غیرقانونی آمریکا در خروج از برنامه جامع اقدام مشترک، رفتار دیکتاتورمابانه یانکی ها را مهرتاییدی بر غیرقابل اعتماد بودن آمریکایی ها می داند. 


اینکه آیا پیشنهاد ارائه شده از سوی ترامپ سناریویی تعاملی با اروپایی ها بوده یا نه، موضوعی ست که باید طی روزهای آینده ناظر به رفتار اروپایی ها مورد ارزیابی قرار گیرد، اما هرچه هست منطق علم مذاکره می گوید در شرایط فعلی گفت و گو با آمریکا خطایی راهبردی است و  اکت سیاسی در پازل طراحی شده آمریکایی ها کشور را وارد بازی باخت – باخت می کند. آنچه مسلم است اینکه بهبود وضعیت معیشتی مردم با مذاکره با امریکا محقق نمی شود و  به جای ورود به این میدان بازی می بایست در اندیشه در انداختن طرح های در دسترس و بهره مندی از ظرفیت های داخلی برای بهبود وضعیت معیشتی جامعه بود که در مجالی دیگر به تبیین این ظرفیت ها و راهکارهایی برای بهبود وضعیت معیشتی و اقتصادی جامعه خواهیم پرداخت.

نظر شما
نام:
ایمیل:
نظر: