صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

بین‌الملل

جامعه

فرهنگ‌وهنر

چندرسانه‌ای

منهای نفت

اندیشکده‌های خارجی

انتخابات

فضای مجازی

صفحات داخلی

  • ۰۸:۳۲
  • چهارشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۱
  • Wednesday 12 October 2022
تاریخ انتشار: ۱۴:۱۱ - ۰۳ فروردين ۱۴۰۰ - 2021 March 23
کد خبر: ۸۱۶۰۹

چرا باید از غرب تضمین بگیریم؟

مقامات آمریکایی و اروپایی از سال 2016 میلادی (زمان اجرایی شدن برجام در دولت اوباما تاکنون)، همواره بر مبنای «تعهد» حرکت کرده‌اند نه «تضمین». زیرا این «بی‌تعهدی»، هزینه‌ای برای واشنگتن و تروییکای اروپایی نداشته است.

 

به گزارش«راهبرد معاصر»، حضرت آیت الله خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب در خصوص نحوه مواجهه با پرونده برجام و شیوه بازگشت واشنگتن به این توافق، به نکات مهم و ارزنده‌ای اشاره فرمودند:

«آمریکایی‌ها باید تمام تحریم‌ها را لغو کنند، بعد از این ما راستی آزمایی خواهیم کرد و سپس به برجام برمی‌گردیم و این یک سیاست قطعی است. آمریکایی‌ها می‌گویند شرایط تغییر کرده و توافق قبل باید تغییر کند، قبول داریم؛ شرایط تغییر کرده، اما به نفع مردم ایران»

 

واقعیت امر این است که از زمان استقرار جوبایدن در کاخ سفید و حضور گسترده دموکراتها در راس معادلات اجرایی و سیاسی آمریکا، واشنگتن در صدد «بازگشت پوچ به برجام» یا «بازگشت همراه با پیش شرط به برجام» بر آمده است! به عبارت بهتر، «لغو واقعی تحریمهای ضد ایرانی» جایی در قاموس سیاست خارجی دولت جدید آمریکا ندارد. بایدن و همراهانش معتقدند که «برجام» نقطه کانونی یک «منظومه» محسوب می‌شود، منظومه ای که باید با هدف «مهار حداکثری ایران قدرتمند» در ابعاد مختلف هسته‌ای، موشکی و منطقه ای طراحی شده است! بدون شک تنها راه جلوگیری از شکل گیری این منظومه ضد ایرانی، مهار بازی رقیب در نقطه فعلی است. به عبارت بهتر، نباید اجازه ترسیم «مختصات نقطه ای جدید» را به مقامات آمریکایی در خصوص برجام داد.

 

مهم‌ترین نکته ای  که در سخنان رهبر حکیم انقلاب مورد توجه قرار گرفته است، مربوط به «راستی آزمایی آمریکا توسط ایران» باز می‌گردد. همان گونه که اشاره شد، دموکراتها قصد دارند ضمن «بازگشت پوچ به برجام»، از ارائه هرگونه تضمینی به کشورمان مبنی بر لغو واقعی تحریمها اجتناب کنند. به عبارت بهتر، «ارائه تضمین به ایران» در خصوص تعلیق واقعی تحریمها، خط قرمز نامرئی دولت بایدن و دولتهای آلمان، انگلیس و فرانسه محسوب می شود. بدیهی است که در مواجهه با این مسئله، باید «راستی آزمایی غرب» و خصوصا دولت آمریکا در خصوص تعلیق تحریمهای یکجانبه علیه ایران در دستور کار قرار گیرد. در صورتی که این راستی آزمایی صورت نگیرد، صرفا شاهد ارائه از سوی طرف مقابل خواهیم بود نه «تضمین»!

 

مقامات آمریکایی و اروپایی از سال 2016 میلادی (زمان اجرایی شدن برجام در دولت اوباما تاکنون)، همواره بر مبنای «تعهد» حرکت کرده اند نه «تضمین».آنها تعهداتی را در برجام پذیرفته و به راحتی این تعهدات را نقض کرده اند، زیرا این « بی‌تعهدی» ، هزینه ای برای واشنگتن و تروییکای اروپایی نداشته است. حتی پس از خروج دولت ترامپ از برجام، اتحادیه اروپا در سندی موسوم به «بیانیه بروکسل»، 11 تعهد را در خصوص تامین منافع ایران در برجام مطرح کرد و به یکی از این تعهدات نیز عمل نکرد! در این معادله، باید میان «تعهد» و «تضمین» تفکیکی عقلایی و واقع بینانه قائل شد. بازیگران غربی اکنون بر روی «تعهدات قابل نقض» تمرکز کرده و قصد دارند بار دیگر «برجام» را حول همین تعهدات کلی و غیرقابل سنجش احیا کنند.

 

با این حال زمانی که غرب ناچار به ارائه تضمین در این خصوص شود و تضمین ارائه شده نیز در عمل مورد سنجش و راستی آزمایی کشورمان قرار گیرد، جایی برای «بی تعهدی»آمریکا و اروپا در این معادله باقی نخواهد ماند. در این صورت، بایدن و شرکای اروپایی آن قدرت شانتاژ تبلیغاتی و سیاسی در قبال یک پرونده حقوقی( برجام) را پیدا نخواهند کرد. در هر حال، «ارائه تضمینهای واقعی از سوی غرب» و «راستی آزمایی تضمینهای ارائه شده»در قبال تعلیق تحریمها، در برهه حساس فعلی یک «الزام» محسوب می شود. در صورتی که این الزام مورد توجه قرار نگیرد، بار دیگر شاهد تکرار«بازی قبلی آمریکا-اروپا» در قبال توافق هسته ای خواهیم بود. در هر حال، واشنگتن و اتحادیه اروپا باید حداقلی ترین هزینه های حقوقی ناشی از «خروج یکجانبه از برجام» و «بی تعهدی نسبت به توافق هسته ای» را بپردازند.

نظر شما
نام:
ایمیل:
نظر: