به گزارش راهبرد معاصر، «زلمی خلیلزاد» نماینده ویژه ایالات متحده در امور افغانستان یکی از کسانی است که نقشی کلیدی در توافق دولت ترامپ با طالبان که به خروج آمریکا از افغانستان و سلطه دوباره این گروه بر افغانستان منتهی شد، داشته است. اما مرد شماره یک واشنگتن در امور افغانستان به رغم این نقش مهم و این ادعا که اگر تنها یک نفر بتواند صلح را به افغانستان آورد، خود اوست، در روزهای اخیر که خروج غیرمسئولانه آمریکا از افغانستان به هرج و مرج در این کشور همزمان با تسلط طالبان منجر شده، سکوت اختیار کرده است.
پرسشهای زیادی پیرامون نقش بحثبرانگیز این دیپلمات مرموز آمریکایی در تحولات اخیر افغانستان مطرح است، کسی که پس از بیش از یک سال دیپلماسی شدید رفت و آمد، رفتن به پایتختهای خارجی، حضور در اجلاس هتلهای پر زرق و برق و سخنرانی در اتاقهای فکر معتبر، به مخاطبان خود اطمینان میداد که طالبان آماده مذاکره برای سازش با دولت افغانستان است. وی در ماه مه ۲۰۲۱ به کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا گفت که پیشبینیها مبنی بر اینکه طالبان به سرعت نیروهای دولتی افغانستان را پشت سر میگذارد و کابل را فتح میکند، بیدلیل بدبینانه است.
زلمی خلیلزاد شهروند ۷۰ ساله آمریکایی افغانتبار متولد شهر مزار شریف در شمال افغانستان است که در خانوادهای ثروتمند و دیوان سالار در کابل پایتخت افغانستان بزرگ شد و پس از بازگشت از یک برنامه تبادل دانشجو از آمریکا، دبیرستان را در کابل به پایان رساند.
بنابر گزارشها، واقعیتی که خیلیها درباره خلیلزاد نمیدانند این است که او در واقع همکلاسی اشرف غنی رئیسجمهور فراری افغانستان بود و هر دو در یک برنامه تبادل دانشجو حضور داشتند که به آنها برای اولین بار فرصت تجربه غرب از نزدیک را داد.
وی مدرک کارشناسی خود را از دانشگاه آمریکایی بیروت لبنان و سپس دکترای علوم سیاسی را از دانشگاه شیکاگو در سال ۱۹۷۹ دریافت کرد.
خلیلزاد بعد به تدریس علوم سیاسی در دانشگاه کلمبیا مشغول شد و در سال ۱۹۸۵ به وزارت امور خارجه آمریکا پیوست و زیر نظر «پال ولفوویتز» (معاون وزیر خارجه در امور شرق آسیا و اقیانوسیه) فعالیت کرد که در آن زمان یکی از سرسخت ترین طرفداران سرنگونی صدام حسین بود.
از زمان حمله شوروی به افغانستان در دهه ۱۹۷۰، خلیلزاد ارتباطات مهمی با آنچه واشنگتن در آن زمان مجاهدین افغان مینامید برقرار کرد و سیاست حمایت از آنها برای جلوگیری از پیشرفت کمونیسم را پیش گرفت. طالبان که در سال ۱۹۹۴ تأسیس شد ریشه در همین مجاهدین دارد. او با موفقیت، برای تامین موشکهای استینگر دوشپرتاب که در پیروزی مجاهدین افغان بر شوروی نقش مهمی داشت، لابی کرد.
خلیلزاد در دوران بوش پدر و اولین جنگ خلیج فارس به کار زیر نظر ولفوویتز ادامه داد. در دولت کلینتون، او در اندیشکده «رند» واشنگتن کار میکرد و با روی کار آمدن جورج دابلیو بوش به خدمات عمومی بازگشت و مدیریت تیم انتقالی پنتاگون را برعهده گرفت.
پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، مدافع تمامعیار جنگ به اصطلاح «علیه تروریسم» جورج بوش رئیسجمهور وقت آمریکا شد. او بخشی از جنبش نومحافظهکار بود که از تغییر رژیم در کشورهایی مانند عراق، افغانستان و ایران از طریق نیروی نظامی حمایت میکرد.
پس از حملات ۱۱ سپتامبر، وی هم در افغانستان و هم در عراق به عنوان نماینده ایالات متحده فعالیت و تأثیر بسزایی در ساختن دولت افغانستان تحت اشغال آمریکا داشت که در همه چیز از نظارت قانون اساسی این کشور گرفته تا استقرار سیستم ریاستجمهوری آن دخیل بود.
دولت ترامپ خلیلزاد را در سال ۲۰۱۸ به عنوان نماینده ویژه نظارت بر مذاکرات با طالبان معرفی کرد. او برای رساندن این طرح به هدف که همان خروج آمریکا از باتلاق جنگ افغانستان بود، گزینه مناسبی به نظر میرسید زیرا به دنبال حملههای پی در پی ایالات متحده، دولتهای اولیه در افغانستان و عراق را شکل داده بود و مهارت خود را در آوردن گروههای متفاوت روی میز مذاکره نشان داده بود.
نتیجه این مذاکرات که در نوامبر ۲۰۱۸ به تشویق دونالد ترامپ رئیسجمهور وقت آمریکا آغاز شد، پس از نُه دور مذاکره، توافق دوحه در فوریه ۲۰۲۰ بود که به امضای خلیلزاد و «عبدالغنی برادر» معاون سیاسی طالبان با حضور «مایک پامپئو» وزیر امور خارجه دولت ترامپ رسید. خلیلزاد کسی بود که آزادی «ملا عبدالغنی برادر» را از زندان پاکستان برای آغاز مذاکرات تضمین کرد.
وی با درخواست طالبان برای کنار گذاشتن دولت افغانستان از مذاکرات منتهی به توافق دوحه موافقت کرد، به رغم این که از قدرت انتخاب و اهرم لازم برای تعیین مذاکرهکنندگان برخوردار بود. در نتیجه، دولت غنی در طول مذاکرات به شدت به او مشکوک بود.
حقانی به خبرگزاری فرانسه گفت: او مذاکرات ضعیفی انجام داد، طالبان را جسور کرد و وانمود کرد که مذاکرات یک توافقنامه تقسیم قدرت را به همراه خواهد داشت، هر چند که طالبان قصد تقسیم قدرت را نداشتند.
«حسین حقانی» یکی از اعضای ارشد موسسه «هادسون» معتقد است که خلیلزاد به روسایجمهور پی در پی ایالات متحده که مشتاق عقبنشینی نیروهای خود از افغانستان بودند، میگفت که او یک توافقنامه صلح دارد، اما در واقع این یک تسلیم بود.
«کیت کلارک» از شبکه تحلیلگران افغانستان در گزارشی نوشت: خلیلزاد فقط یک تعهد قوی-این که آنها (طالبان) به ایالات متحده و متحدانش حمله نکنند - قائل شد و وعدههای طالبان برای کنار گذاشتن القاعده و دیگر گروههای مسلح بینالمللی و آغاز گفتوگو با دولت افغانستان مبهمتر بود.
به باور تحلیلگران، اگرچه این توافقنامه طالبان را مجبور به توقف حملات علیه نیروهای آمریکایی و ائتلاف کرد، اما صراحتاً آنها را ملزم به بیرون راندن القاعده یا توقف حملات علیه ارتش افغانستان نکرد. در عین این که ملاقات با «مایک پامپئو» وزیر خارجه وقت آمریکا برای آنها مشروعیت به همراه داشت، ضمن این که بحثهایی هم درباره حضور آنها در آمریکا برای دیدار با ترامپ مطرح بود.
ایالات متحده بدون آتشبس و حتی چارچوبی برای روند صلح در آینده، چیزی که برای محکم کردن حل و فصل پایان جنگ ضروری بود، افغانستان را ترک کرد. خلیلزاد در این بین به جای تأمین سازش از سوی طالبان در ماههای پس از توافق، فشارهای بیشتری را بر دولت افغانستان وارد و دولت را مجبور کرد تا هزاران زندانی طالبان را آزاد کند. در مجموع این توافق با توجه به زمانبدی خروج اعلام شده از سوی ترامپ و بعد بایدن، زمان و فضای کمی برای مانور دولت افغانستان باقی گذاشت.
دو روز قبل از ۱۵ اوت (۲۴ مرداد) که کابل به تصرف طالبان درآمد، «مایکل والتز» قانونگذار آمریکایی و کهنهسرباز جنگ افغانستان، در نامهای به بایدن، عملکرد خلیلزاد را مورد تردید قرار داد.
او نوشت: خلیلزاد مشاوره ضعیفی به شما ارائه کرده و استراتژی دیپلماتیک او به طرز چشمگیری شکست خورده است. با توجه به این فاجعه، نماینده (خلیلزاد) باید فوراً استعفا دهد یا از سمت خود برکنار شود.
در همان روز، خلیلزاد وقتی که دیگر کار از کار گذشته بود، در توییتی از طالبان خواست که جنگجویان خود را در حالی که به کابل نزدیک میشدند، عقب بکشد.
گرچه برخی از تحلیلگران به همین بسنده میکنند که اقدامات وی بالاخره پایانی بر جنگ دو دههای آمریکا در افغانستان بود، اما بسیاری معتقدند ماموریت او شکست خورد و در فوریه ۲۰۲۰ در دوحه توافقی را امضا کرد که در ایجاد آشتی و حل و فصل سیاسی ناکام ماند. طبق این باور، توافق حرکتی هوشمندانه از سوی طالبان برای کسب مشروعیت و اعتبار سیاسی بود.
برخی دیگر معتقدند که خلیلزاد برنامه سیاسی خاصی را برای ارتقاء منافع شخصی و خانوادگی خود دنبال میکرد.
گفته میشود طی ماهها مذاکرات در قطر، خلیلزاد با هیأت طالبان رابطه نزدیک برقرار کرده بود. تصاویری که از این مذاکرات منتشر شد و خلیلزاد را در حین لبخند زدن و دست دادن با مذاکرهکنندگان طالبان نشان میداد، باعث نارضایتی در افغانستان درگیر جنگ شد.
طبق این باور، در عین حال، معاملات تجاری قبلی وی با طالبان وجود دارد که صداقت و بیطرفی او را زیر سوال میبرد. خلیلزاد قبل از اینکه چهره تعیین شده ایالات متحده در امور افغانستان شود، در اواسط دهه ۱۹۹۰ به عنوان مشاور برای غول نفتی آمریکایی «یونوکال» کار و درباره معاملات با طالبان مذاکره میکرد. در آن زمان، او در مذاکرات با طالبان درباره احتمال ایجاد خطوط لوله گاز و نفت از طریق افغانستان شرکت کرد.
به نوشته پایگاه اینترنتی شبکه دولتی «تیآرتی» ترکیه، در سال ۲۰۱۴، منابع مالی خلیلزاد تحت تحقیقات اتریش قرار گرفت که به مسدود شدن حسابهای همسر وی در این کشور اروپایی بر اساس اطلاعات وزارت دادگستری ایالات متحده مبنی بر مشکوک بودن وی به پولشویی مربوط به فعالیتهای تجاری در عراق و امارات، منجر شد.
قبل از انتصاب وی به عنوان نماینده ایالات متحده در افغانستان، برخی از هموطنانش در افغانستان با امضای طوماری، وی را به «اقدامات قبلی با انگیزه قومیتگرایی» در اشاره غیرمستقیم به «حمایت وی از تسلط جامعه پشتون پس از حمله آمریکا»، متهم کردند.
«کمال عالم» از اعضای ارشد غیر مقیم اندیشکده آمریکایی شورای آتلانتیک در گفتوگو با این شبکه ترکیهای، خلیلزاد را یکی از مسئولان هرج و مرج و ویرانیهای سراسر افغانستان خواند و افزود وی نباید پس از روشن ساختن جاهطلبیهای سیاسی خود در افغانستان، هرگز در مقام میانجی بین ایالات متحده و طالبان قرار میگرفت. گفته میشود که خلیلزاد میخواست در انتخابات ۲۰۰۹ افغانستان حامد کرزی را به چالش بکشد، اما مهلت ثبت نامزدی خود را از دست داد.
وی گفت: چگونه یک مقام آمریکایی میتواند بیطرف باشد وقتی نامزد ریاستجمهوری کشور دیگری به نام افغانستان میشود؟ در حالی که او یکی از شرکت کنندگان فعال در «بازی بزرگ افغانستان» بوده، به هیچوجه نمیتواند کار مشاور مستقل را انجام دهد.
طبق این گزارش، خلیلزاد همچنین برای پست وزیر خارجه آمریکا از سوی دولت ترامپ در نظر گرفته شد.
به باور این تحلیلگر، خلیلزاد نشاندهنده شکست شدید سیاست آمریکا در عراق و افغانستان در ۱۵ سال گذشته است. به گفته وی، «بزرگترین شکست خلیلزاد دروغ گفتن به مردم و گفتن داستان متفاوت برای همه فقط به منظور جلب رضایت ترامپ بود زیرا ترامپ به او گفته بود فقط مرا از اینجا (افغانستان) خارج کن. به هیچ چیز دیگری اهمیتی نمیدهم.»
وی در اشاره به ادامه فعالیت خلیلزاد در دولت بایدن به عنوان نماینده آمریکا، گفت حتی پس از خروج شتابزده آمریکا، ارزش سیاسی خلیلزاد در واشنگتن افزایش مییابد زیرا او تنها مردی است که میتواند با طالبان صحبت کند./فارس