به گزارش راهبرد معاصر، در روزهای گذشته فعالیتهای دیپلماتیک آمریکا و اعضای برجام برای ایجاد بستر شروع دور هفتم مذاکرات وین به طرز چشمگیری افزایش پیدا کرده است. سفر رابرت مالی به منطقه با هدف نزدیک کردن دیدگاههای آمریکا با روسیه و چین ارزیابی میشود. اظهارات بلینکن، وزیر امورخارجه آمریکا در خصوص پایان زمان مفید مذاکرات از سوی ایران با انتقاد روبرو شد. بشیر اسماعیلی، کارشناس روابط بینالملل و استاد دانشگاه معتقد است که آمریکا و غرب با ماهیت یک ایران مقتدر مشکل دارد و مذاکرات هستهای را باید در همین چارچوب بررسی کرد.
بشیر اسماعیلی کارشناس روابط بینالملل در خصوص اظهارنظرهای وزیر امورخارجه آمریکا درباره بیفایده بودن بازگشت به برجام گفت: مقامات آمریکایی در روزهای اخیر مدعی شدهاند که ایران در حال رسیدن به نقطهای است که بازگشت به برجام عملا سودی نداشته باشد. به تعبیر این مقام آمریکایی با گذشت زمان، ایران در حال تکمیل دانش هستهای خود است و برنامه هستهای را به جلو میبرد . سوال اینجاست آمریکایی ها که زمانی برجام را تایید کرده بودند، چرا با عهدشکنی و سپس خروج رسمی از برجام آن را به این نقطه رساندند؟ و در عین حال اکنون هم این دست اظهارنظرات متناقض همه روزه از سوی مقامات آمریکایی و بعضا اروپایی درباره از سرگیری مذاکرات صورت میپذیرد .
اسماعیلی توضیح داد: به طور کلی آمریکا به دنبال این است که مذاکرات احیای برجام در وهله اول به یک مذاکره فرسایشی تبدیل بشود و در وهله بعد با طولانی شدن مذاکرات و افزایش فشارهای اقتصادی، ایران رضایت دهد که کف امتیازات را از مذاکرات برجام بدست آورده، اما در عوض بیشترین حد امتیاز را واگذار کند. به عنوان مثال آمریکا ممکن است در مراحل نخستین مذاکرات، تحریمهایی که اثر مستقیم روی اقتصاد ایران ندارد را رفع کند اما مانع از آزاد شدن داراییهای مسدود شده ایران، رفع تحریم بانک مرکزی و فروش نفت ایران شود.
بشیر اسماعیلی ادامه داد: بنابراین مثلا ممکن است تحریم چند فرد یا شرکت که تاثیری در رونق اقتصادی ایران نداشته باشد، حذف گردد و آمریکا هم به اسم اعتمادسازی و رفع گام به گام و تدریجی تحریمها، فشار اصلی اقتصادی را بر ایران حفظ کند. در مقابل؛ اما از ایران خواهد خواست که به تعهدات برجامی خود بازگردد. بنابراین یک دور طولانی مذاکرات آغاز خواهد شد که ابزار چانه زنی و برگهای برنده ایران را از دستش درآورده و در عوض امتیازات کم اهمیتی به ایران داده است. شاید به همین دلیل باشد که با شناسایی نقشه غرب، ایران چندی قبل اعلام کرد که شروع مذاکرات تا پیش از ده هفته آینده امکانپذیر نخواهد بود و همین مسأله به مذاق آنها خوش نیامده است.
اسماعیلی به نقش رژیم صهیونیستی در خرابکاری در روند مذاکرات اشاره کرد و گفت: در عین حال نفتالی بنت در دیدار با مقامات آمریکا تلویحا از خرابکاری بیشتر در روند برنامه هستهای ایران خبر داده بود و بایدن هم در یک اظهارنظر آشنا گفت در صورت به سرانجام نرسیدن برجام همه گزینه ها روی میز خواهد بود. با وجود خرابکاری های رژیم صهیونسیتی و تحریم های آمریکا و همچنین وقفهای که برجام در برنامه هستهای ایران بهوجود آورد، ایران هم اکنون در بالاترین توان غنیسازی به سر میبرد و بنابراین اقدامات پیشین موفق به آسیب به اقتدار برنامه هستهای نبودهاند.
بشیر اسماعیلی ریشه مشکلات هستهای را مربوط به قدرت منطقهای ایران دانست و گفت: در نگاهی عمیقتر برای درک مسأله غرب با ایران باید به نقل قولی از کاپلان، تحلیلگر مسایل بینالملل در آمریکا ارجاع داد که میگوید ایران در منطقه غرب آسیا تنها بازیگری است که می تواند به قدرتی بزرگ بدل شود؛ چون ایران از دیرباز به مفهوم واقعی یک کشور بوده است. بقیه کشورهای اطراف ایران، همگی بعد از جنگ های جهانی و فروپاشی عثمانی به وجود آمدهاند؛ اما ایران یک قدرت تاریخی است.
کارشناس سیاست خارجی در این موضوع تصریح کرد: اسرائیل و عربستان به این پتانسیل ژئوپلیتیک، فرهنگی و تاریخی ایران برای احیا قدرت سنتی خود واقف هستند. آمریکا و بریتانیا هم این مسأله را به خوبی می دانند. پس مهمترین استراتژی برای جلوگیری از قدرتگرفتن ایران که منافع آنها را تهدید نکند، حفظ فشار اقتصادی، جنگ تبلیغاتی، موازنه نظامی و تضعیف مستمر ایران است.
بشیر اسماعیلی در این موضوع افزود: اگر حتی غربگراترین حکومت هم در ایران مستقر شود، آمریکا تمایلی به قدرت گرفتن ایران ندارد؛ بهترین ایران از نظر آنها ایران ضعیف، تجزیه شده، درگیر جنگ های داخلی و فرومانده است. این واقعیتی است که افکار عمومی در داخل کشور باید بر آن واقف باشند. انتقادات نسبت به دولت نباید به تضعیف قدرت ملی و عملی شدن نقشه های دشمنان ایران تمام شود. بنابراین تلاش برای جلوگیری از هسته ای شدن ایران در وهله نخست و سپس سعی در بهانه قراردادن برنامه هستهای برای تضعیف ایران، در راستای پروژه بزرگتر مهار ایران صورت میپذیرد. از این رهگذر مذاکرات نمیتواند در این راستا حل شود، مگر اینکه غرب در تنگنای ناچاری قرار گیرد و مجبور به ارایه امتیازاتی برای مجاب کردن ایران شود.