به گزارش راهبرد معاصر بعد از پیروزی آیت الله سیدابراهیم رئیسی در انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری، از جمله مهمترین حوزههایی که همگان منتظر اعلام رسمی نگاه و رویکرد دولت جدید بودند، حوزه سیاست خارجی و اصولاً جایگاه دیپلماسی در اندیشه رئیسجمهور منتخب بود.
رئیسجمهور منتخب در نشست خبری ۳۱ خردادماه با خبرنگاران، در اینباره میگوید: «با همه دنیا و همه کشورهای دنیا به عنوان یک اصل، تعاملی گسترده و متوازن را در سیاست خارجی دنبال خواهیم کرد، انشاءالله و در مذاکرات، هر مذاکرهای که منافع ملی در آن تضمین شود، این مذاکره حتما مورد حمایت خواهد بود.»
حجتالاسلام رئیسی همچنین در مراسم تحلیف خود در صحن علنی مجلس، با تأکید بر اینکه جمهوری اسلامی ایران، کشورها و ملتهای همسایه را خویشاوند خود میداند، تصریح میکند: مهمترین و اصلیترین اولویت سیاست خارجی خود را ارتقای روابط با کشورهای همسایه دانسته و خواهان عزت و اعتلای آنها هستیم. دیپلماسی باید ارتباط ملتهای منطقه را بیشتر و اشتراکات آنها را در حوزه اقتصاد، فرهنگ، علم و فناوری تقویت نماید.
در همین راستا کارشناسان انتخاب امیرعبداللهیان به عنوان وزیر خارجه را با توجه به اینکه عمده سوابق وی در حوزه کشورهای عربی منطقه بوده، بیانگر اهمیت همسایگان در سیاست خارجی متوازن مدنظر رئیس دولت سیزدهم میدانند.
برای بررسی جایگاه دیپلماسی در اندیشه رئیس دولت سیزدهم و چرخش به سمت کشورهای منطقه خلیج فارس با روحالله قادری کنگاوری، دانشیار روابط بینالملل دانشگاه جامع امام حسین(ع) گفتوگویی داشتهایم که متن آن از نظر میگذرد:
ایکنا _ چه مسائلی دولت سیزدهم را به این سمت سوق داد که اولویت سیاست خارجی را توسعه روابط با همسایگان و فعال کردن دیپلماسی اقتصادی سوق دهد؟ آیا این یک رویکرد کنشی بود یا واکنشی نسبت به بدعهدی غرب در مسئله برجام؟
توجه به سیاست همسایگی و گسترش روابط با همسایگان یک اصل مهم و خدشهناپذیر سیاست خارجی است که در هر دورهای و در هر شرایطی باید در دستور کار جدی دستگاه دیپلماسی قرار گیرد. به ویژه که در مذهب ما به این مسئله تأکید شده است. حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند؛ «الجار ثم الدار»؛ یعنی اول همسایه بعد خانه. از این رو امنیت در داخل هم از امنیت در بیرون شروع میشود لذا حتی اگر امنیت معکوس در هرکجای دنیا جواب بدهد در منطقه غرب آسیا پاسخگو نخواهد بود.
اینجانب با شناختی که از دولت سیزدهم و وزیر محترم امورخارجه دارم حتماً سیاست همسایگی را نه به عنوان یک آلترناتیو در مقابل بدعهدی غرب بلکه به عنوان یک اصل و یک اولویت در نظر گرفتهاند، لذا درست در همین چارچوب منطقی است که دیپلماسی اقتصادی نیز معنا و مفهوم پیدا میکند. چرا که با تقویت روابط دوجانبه و چندجانبه با همسایگان در همه سطوح به ویژه در حوزه اقتصادی طبیعتاً سیاست تحریم و فشار حداکثری اثربخشی لازم را برای دستیابی به اهداف خود نخواهد داشت.
به ویژه امروزه توجه به این نکته حائز اهمیت است که کاربست سیاست همسایگی در محور مقاومت قدرت و توان بازیگری منطقهای و تبعاً نقشآفرینی و چانهزنی بینالمللی ایران را در تراز قدرتهای بزرگ دنیا افزایش خواهد داد و این درست همان نقطهای است که آمریکاییها را نگران و هراسان کرده است.
ایکنا _ با توجه به تحریمهای آمریکا و احتمال فشار ایالات متحده به همسایگان، سیاست توسعه روابط با همسایگان در این وضعیت تا چه اندازه عملیاتی است؟ به عبارتی آیا رفع تحریم مقدمه توسعه روابط با همسایگان است یا خیر؟
همانطور که عرض کردم سیاست همسایگی یک اصل طلایی سیاست خارجی است چه تحریم باشد چه نباشد. چه فشار باشد و چه نباشد. گرچه که در شرایط تحریم و فشار خارجی اهمیت و ارزش این سیاست بیش از پیش مشخص خواهد شد. اساساً سیاست خارجی جمهوری اسلامی منهای سیاست همسایگی سیاستی ناقص و ناتمام بوده و هرگز نخواهد توانست منافع ملی و امنیت ملی را براساس ظرفیتها و قابلیتهای کشور و زیادهخواهیهای غرب یعنی اروپا و امریکا تنظیم و تأمین نماید.
معتقدم سیاست خارجی از سیاست همسایگی آغاز میشود و بدون داشتن سیاست درست همسایگی و همسایگان خوب هیچ کشوری نخواهد توانست تعادل و توازن را در روابط خارجی خود تنظیم نماید. به عبارت دیگر کشورها با داشتن همسایگان خوب و مطمئن و در یک محیط امن، خیلی نگران تهدیدات و مداخلات سایر قدرتهای فرامنطقهای و جهانی نخواهند بود. از این رو سیاست همسایگی، سیاستی راهبردی است و باید به عنوان اولویت و بلکه یک اصل مهم سیاست خارجی تلقی گردد. چنین سیاستی حتماً کلاننگر و جامعالاطراف است و تمام ابعاد همکاریهای فرهنگی و اقتصادی تا سیاسی و امنیتی و دفاعی - نظامی را در بر میگیرد. به ویژه برای جمهوری اسلامی که در تقابل آشکار با نظام سلطه و صهیونیسم قرار گرفته است، این مسئله اهمیت و جایگاه مضاعفی پیدا میکند. براین اساس ایران باید تلاش کند تمام مشکلات و اختلافات فیمابین دوجانبه و چندجانبه را با همه ۱۵ کشور همسایه خود به صفر برساند، چراکه همسایه برای همسایه میماند، بیگانگان میآیند و میروند.
جالب است که امام سجاد علیه السلام در دعای ۲۶ صحیفه سجادیه شرط همسایگی را چنین بیان میفرماید: «الْعَارِفِینَ بِحَقِّنَا، وَ الْمُنَابِذِینَ لِأَعْدَائِنَا». از این منظر خود همسایگان هم براساس این کلام نورانی معصوم، باید اولاً حقوق ایران را به رسمیت بشناسند و ثانیاً با دشمنان ایران همکاری علیه ما نداشته باشند، در غیر اینصورت سیاست همسایگی بدون این دو شرط بیمعنا بوده و مؤثر نخواهد بود. همسایهای که حق ایران را به رسمیت نشناسد و با دشمن علیه ایران همکاری کند حتماً همسایه خوبی نیست و خودش نیز طرفی برنخواهد بست.
ایکنا _ اقتصاد محور کردن سیاست خارجی نیازمند چه الزاماتی است؟ آیا این امر فقط با تغییر ساختار وزارت امور خارجه شدنی است یا نیازمند تغییر نگاهها و ساختارهای سایر وزارتخانه ها نیز هست؟
البته که با تغییر ساختارها اتفاق خاصی نخواهد افتاد. اگر مسئولان معتقد به این امر و مسلط به این حوزه در مسند امور قرار نگیرند و در چارچوب یک برنامه مشخص و مدون فعالیت و حرکت ننمایند، دیپلماسی اقتصادی صرفاً در یک شعار توخالی باقی میماند. لذا مهم است که وزارت امور خارجه در کشورهایی که دارای ظرفیت اقتصادی است از دیپلماتها و رایزنان اقتصادی متخصص و آشنا به ظرفیتهای اقتصادی دو طرف استفاده نماید. در چنین فضایی بخش خصوصی داخل کشور هم باید اراده و ظرفیت لازم را در عمل از خود نشان دهند.
ناگفته نماند یکی از الزامات نانوشته دیپلماسی اقتصادی حضور در میدان است. شاید تعجب کنید که چرا بنده این مسئله را اینجا مطرح میکنم. ببینید وقتی کشوری با حضور قانونی و مشروع در میدان مثل جمهوری اسلامی قدرت دفاعی و امنیتی خود را در خدمت ثبات و امنیت منطقهای و بینالمللی قرار میدهد این کشور اصطلاحاً از یک تراز امنیتی برخوردار است که زمینه را مستقیم و غیرمستقیم برای فعالیت اقتصادی کشور فراهم میسازد، چرا که امنیت بستر توسعه است. بحمدلله وزیر محترم خارجه جناب دکتر امیرعبداللهیان پایان دوگانه مخرّب و کاذب «میدان و دیپلماسی» است و «سیاست همسایگی» را در تعامل با سایر دستگاههای مسئول به اجرا خواهد گذاشت که خود این مسئله زمینه و بستر مناسبی را برای دیپلماسی اقتصادی جمهوری اسلامی ایران فراهم خواهد آورد.
ایکنا _ در نهایت اینکه توسعه روابط با شرق؛ چین و روسیه، در دولت سیزدهم تا چه اندازه میتواند به مثابه نقش اهرم فشار بر غرب عمل کند؟
با توجه به آنکه محور اصلی وزارت امور خارجه و سیاست خارجی دولت یازدهم و دوازدهم را نگاه به غرب و افزایش تعامل و همکاری با کشورهای غربی به خصوص اروپا و آمریکا در چارچوب برجام شکل میداد، کشورهایی همچون روسیه و چین از جایگاه چندان مطلوبی برخوردار نبودند. در واقع دولتهای یازدهم و دوازدهم نه تنها هیچ توجهی به سیاست نگاه به شرق نداشتند، بلکه این سیاست را برای کشور هزینهزا نیز تلقی میکردند. به نحوی که در این دوره هیچ گشایشی در توسعه همکاریهای اقتصادی میان تهران و مسکو ایجاد نشد.
منطقیترین سیاست خارجی برای ایران، اولویت همسایگان و مناطق پیرامونی است. لذا سیاست نگاه به شرق باید به عنوان یک اولویت و یک اصل مهم در سیاست خارجی مورد توجه قرار گیرد، نه به عنوان یک سیاست جایگزین (آلترناتیو) در شرایط تحریم و فشارحداکثری غرب. سياست جمهوري اسلامی ايران همچنان نه شرقی نه غربی است، یعنی به دور از هرگونه وابستگی.
در چارچوب بحث تعادل و توازن در دولت کنونی نیز باید مواظب باشیم که روابط با شرق به سمت تک بعدی شدن پیش نرود. در واقع عزّت، حکمت و مصلحت نظام اسلامی در گرو چندجانبهگرایی و سیاست خارجی متعادل و متوازن در نگاه به شرق و غرب است، با حفظ استقلال و حاکمیت ملی. البته قضیه نگاه به چین نیست، نگاه به شرق است؛ شرق فقط چین نیست و چین هم تمام شرق نیست. ما باید در شرق قدرتها و قطبهای مختلف را بیابیم.
به عنوان نکته آخر عرض میکنم به دلیل رصد و مخالفت و کارشکنی و اعمال نفوذ آمریکاییها و صهیونیستها در مقابل سیاست همسایگی ایران، پیشنهاد میشود این مسئله جدای از دیپلماسی رسمی در فضای دیپلماسی عمومی و پنهان نیز دنبال شود تا در فضای مثبت و سازنده افکار عمومی و آمادهسازی کانونهای اصلی قدرت زمینههای لازم برای بیشینهسازی کارآمدی سیاست همسایگی و جلوگیری از اقدامات مخرب غربیها ایجاد گردد، لذا در شرایط کنونی سیاست همسایگی صرفاً در چارچوب دیپلماسی رسمی و بدون استفاده حداکثری از ظرفیتهای بینظیر و بیبدیل دیپلماسی عمومی و دیپلماسی پنهان خیلی راه به جایی نخواهد برد و ما را به اهداف ملی و منطقهایمان نمیرساند./ایکنا