استراتژی مرگ با هزار ضربه چاقو صهیونیست ها در قفقاز جنوبی-راهبرد معاصر
نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی: قطعنامه شورای حکام تعاملات میان ایران و آژانس را نادیده گرفته است قطعنامه شورای حکام علیه ایران تصویب شد پاسخ ایران به قطعنامه آژانس؛ راه‌اندازی مجموعه قابل‌توجهی از سانتریفیوژ‌های جدید و پیشرفته والری زالوژنی: جنگ جهانی سوم رسماً آغاز شده است وزیر خارجه ایران: عملیات وعده صادق ۳ علیه اسرائیل حتما انجام خواهد شد بیانیه مشترک ۷+۱ کشور در حمایت از ایران در نشست شورای حکام کمال خرازی: رای دیوان بین‌المللی کیفری در صدور حکم بازداشت نتانیاهو رسواکننده غربی‌هاست نماینده ایران در سازمان ملل: شورای امنیت به مصونیت اسرائیل پایان دهد شهردار یک شهر در ایالت میشیگان: برای دستگیری «نتانیاهو» و «گالانت» آماده‌ایم قطعنامه ضدایرانی امشب به رأی گذاشته می‌شود؛ ۶درخواست ۳کشور اروپایی از ایران آغاز فعالیت عراقچی در شبکه اجتماعی بلواسکای واکنش‌ها به حکم دادگاه لاهه برای بازداشت نتانیاهو بیانیه ضدایرانی تروئیکای اروپایی درباره برجام ادعای اتحادیه اروپا: اقدامات هسته‌ای ایران «توجیه غیرنظامی معتبر» ندارد عراقچی: ایران به گام غیرفنی اروپا پاسخ مناسب می‌دهد
راهبرد معاصر بررسی می‌کند؛

استراتژی مرگ با هزار ضربه چاقو صهیونیست ها در قفقاز جنوبی

علت رویکرد اخیر جمهوری‌آذربایجان در قبال ایران را می‌بایست در سیاست‌های ترکیه و رژیم‌صهیونیستی یافت؛ اما بازیگر اصلی که دراین خصوص ایفای نقش‌می‌کند، احتمالاً رژیم‌صهیونیستی است. این رژیم با هدف ضربه زدن به روابط خارجی ایران در تلاش است تا بنیادی‌ترین اصل سیاست خارجی آیت‌الله رئیسی مبنی بر روابط حسنه با همسایگان را به چالش بکشد.
میلاد خدایی؛ کارشناس مسائل سیاسی
تاریخ انتشار: ۱۸:۲۵ - ۱۳ مهر ۱۴۰۰ - 2021 October 05
کد خبر: ۱۰۴۴۵۰

استراتژی مرگ با هزار ضربه چاقو صهیونیست ها در قفقاز جنوبی

 

به گزارش راهبرد معاصر، سیاست‌های یک کشور را اهداف و منافع ملّی آن تعیین می‌کنند، اما نخبگان سیاسی و متخصصین فعال در حوزۀ سیاست خارجی از جمله کارشناسان اندیشکده‌های این حوزه، نقش مهمی در تعریف اهداف و منافع ملّی دارند. اندیشکده‌های سیاست خارجی در امریکا، هم‌زمان با تبدیل‌شدن این کشور به قدرت هژمونیک در امور جهانی و به‌موازات پیشرفت جنگ سرد شکوفا شدند.

 

آنان در قالب برگزاری سمینار و کنفرانس، انتشار کتاب و مقالات، حضور در جلساتِ کنگره، نگارش مطالب گوناگون در رسانه‌ها و روزنامه‌ها و برعهده گرفتن مناصب حکومتی توسط کارشناسان اندیشکده‌ها، به تأثیرگذاری بر ساختار تصمیم‌سازی امریکا می‌پردازند. سیاست خارجی و به‌ویژه سیاست خاورمیانه‌ای، همواره یکی از بخش‌های ثابتِ مطالعاتی پژوهشی اندیشکده‌هایی در امریکا است که در عرصۀ سیاست بین‌الملل مشغول فعالیت هستند. در امریکا به اندیشکده‌ها در کنار رسانه‌ها «قوۀ چهارم» حاکمیت گفته می‌شود. قوه‌ای در کنار سه قوۀ دیگر (مقننه، مجریه و قضائیه) که ساختار حاکمیت امریکا را می‌سازند.

 

اندیشکده‌های آمریکایی طی بیش از چهار دهۀ گذشته رویکردهای متعددی را در سیاست خارجی خود نسبت به جمهوری اسلامی ایران در پیش‌گرفته‌اند. این رویکردها که به رویکردهای تعامل یا معامله، مهار و تغییر رژیم مشهور است، طی این سال‌ها با شدت و ضعف گوناگون در پیش گرفته شده‌اند.

 

در حال حاضر رویکرد برخی از ‌ها مانند بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها (FDD)، امریکن اینترپرایز، مرکز مطالعات استراتژیک بگین سادات و... در قبال ایران ناظر بر رویکرد مهار و تغییر رژیم بوده است. از میان این اندیشکده ها FDD به لحاظ میزان تأثیرگذاری بر سیاست خارجی آمریکا به‌ویژه در زمان ریاست جمهوری ترامپ حائز اهمیت است.

 

در سایت بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها آمده که این اندیشکده یک موسسه غیرانتفاعی و غیرحزبی با تمرکز بر سیاست خارجی و امنیت ملی است و FDD کمک‌های مالی دولت‌های خارجی را قبول نمی‌کند، اما در پذیرش کمک‌های مالی داخلی هیچ محدودیتی ندارد. سال 2011 فهرستی از اسامی شماری از حامیان مالی FDD به رسانه‌ها درز پیدا کرد. این سند و اسناد مربوط به تأسیس FDD نشان داد تقریباً تمام حامیان مالی و مؤسسان این موسسه از یهودیان شناخته‌شده آمریکایی هستند که روابط نزدیک و دیرینه‌ای با رژیم صهیونیستی و به‌خصوص حزب «لیکود» به رهبری «بنیامین نتانیاهو» دارند. بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها، یکی از بزرگ‌ترین مؤسسات آمریکایی است که فروپاشی جمهوری اسلامی ایران را دنبال می‌کند و این موضوع به‌صراحت در اظهارات مدیر این مرکز منعکس شده است. تقریباً هیچ اقدام ضد ایرانی در آمریکا نیست که بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها در آن نقش‌آفرینی نکرده باشد. اصلی‌ترین موضوعات درباره ایران که FDD روی آن تمرکز دارد و آن را به‌صورت فهرست‌وار در سایت قرار داده «تحریم‌های ایران، ایران هسته‌ای، موشک‌های ایران، حقوق بشر ایران، سیاست و اقتصاد ایران، شبکه جهانی تهدید ایران، ایران در آمریکای لاتین، حزب‌الله و تروریسم [ادعایی] مورد حمایت ایران» است. این موسسه همواره خواهان تحریم نهادهای مختلف ایران ازجمله بخش انرژی، بانک مرکزی و سوئیفت بوده ‌است. در سال ۲۰۱۵ از چهار شاهدی که در کمیته بانکداری سنای آمریکا درباره تحریم‌های ایران حضور یافتند، دو نفر از کارشناسان این بنیاد بودند و یک نفر عضو هیئت مشاوران این بنیاد بود. این بنیاد نقش پررنگی در تحریم‌ها علیه ایران داشته است. خبرگزاری بلومبرگ چندی پیش از اعلام رسمی تصمیم دولت ترامپ در تحریم شبکه بانکی ایران از نقش بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها در این‌باره خبر داده بود. سال گذشته و پس از ترور سردار شهید قاسم سلیمانی، هفته‌نامه «nation» ترور فرمانده نیروی قدس را نشانه نفوذ نظامی بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها بر سیاست آمریکا خواند.

 

اخیراً برندا شیفر از اندیشکده FDD و نویسندگان بخش برنامه ایران (IRAN PROGRAM) اقدام به نوشتن مونوگرافی تحت عنوان «ایران فراتر از فارس؛ سیاست‌های قومی در جمهوری اسلامی» نموده که رویداد ویژه‌ای برای معرفی و ارائه این کتاب در بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها برگزار شد. شیفر متخصص انرژی و سیاست خارجی است که بر تعاملات موجود بین دادوستد گاز طبیعی و سیاست خارجی، سیاست و انرژی در قفقاز جنوبی، انرژی مدیترانه شرقی و صادرات گاز ایران و سیاست‌های قومی در این کشور تمرکز دارد. وی عضو هیئت‌علمی مرکز تحصیلات تکمیلی نیروی دریایی ایالات‌متحده است. او همچنین مشاور ارشد انرژی در اندیشکده FDD بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها و عضو ارشد بخش انرژی جهانی شورای آتلانتیک در واشنگتن دی سی است. او پیش‌ازاین چندین کتاب من‌جمله سیاست انرژی، مرزها و برادری: ایران و چالش هویت آذربایجانی و نیز کتاب شرکای نیازمند: روابط استراتژیک روسیه و ایران را نوشته است. سوابق شغلی وی شامل استاد تمامی دانشگاه حیفا، استاد مدعو دانشگاه بیفروست در ایسلند و حضور در آکادمی دیپلماتیک آذربایجان می‌شود. او پیش‌تر مدیر پژوهش برنامه مطالعاتی خزری در دانشگاه هاروارد بوده است. به مؤسسات بین‌المللی، دولت‌ها، شرکت‌های انرژی و سازمان‌های امنیتی منطقه مشاوره تخصصی می‌دهد و چندین بار در کمیته کنگره آمریکا ازجمله کمیته روابط خارجی سنا و پارلمان اروپا حضور پیدا کرده است.

 

شیفر سابقه طولانی در سیاسی کردن مسائل قومی ایران دارد. وی از مایک پومپئو وزیر امور خارجه سابق آمریکا خواست تا گروه‌های مخالف قومی را به‌طور کامل به رسمیت بشناسد تا استراتژی «فشار حداکثری» علیه ایران را تکمیل کند.

در رویداد معرفی کتاب علاوه بر شیفر چند شخص مهم دیگر من‌جمله «رئول مارک گرچت» متخصص سابق خاورمیانه در اداره عملیات سازمان سیا، «نورمن تی رول» رئیس اسبق بخش خاورمیانه سیا و «احمد اوبالی» با نام حقیقی احمد یوسفی سادات متولد اردبیل و مؤسس شبکه گوناز حضور داشتند. شیفر در این کتاب از اینکه محققان و روزنامه‌نگاران هنگام بحث و تجزیه‌وتحلیل مسائل ایران اغلب اوقات توجهشان صرفاً به تهران معطوف است، انتقاد می‌کند. «در ورای هارتلند ایران، موزاییک پیچیده‌ای از گروه‌های قومی زندگی می‌کنند. درک بهتر عامل قومیتی و تحولات مناطق مرزی ایران به نحو چشمگیری می‌تواند بر ارزیابی غربی‌ها از ثبات رژیم آخوندی تأثیر بگذارد.» شیفر می‌کوشد تا در این کتاب در رابطه با ترکیب جمعیتی ایران، نحوه برخورد رژیم ایران با اقلیت‌ها و اینکه چرا درک این منظره پیچیده باید برای غرب اهمیت داشته باشد، بحث کند.

 

وی در این کتاب به کنش و واکنش اقوام ایرانی و تأثیرات آن بر ثبات جمهوری اسلامی را می‌پردازد. «در یک بحران خیلی جدی برای نظام، عامل قومیت‌ها می‌تواند در سرنگونی دولت نقش ایفا کند، همان‌طور که هنگام فروپاشی رژیم شاه و روی کار آمدن جمهوری اسلامی در سال 1357 این قضیه رخ داد. ممکن است بزرگ‌ترین تحول بین اقلیت قومی ایران در آذربایجانی‌ها رخ‌داده باشد. برای دهه‌های متمادی محققان غربی تصور می‌کردند که آذربایجانی‌ها با داشتن عقاید شیعی مشترک با فارس‌ها یکپارچه‌ترین اقلیت ایرانی هستند؛ اما این مسئله، به‌ویژه پس از حمایت ایران از ارمنستان در جنگ سال 1399 با آذربایجان ممکن است صرفاً یک‌سو برداشت بوده باشد. صدها نفر از مردم آذربایجان به مرز رفتند و جنگ را مشاهده کردند و علیرغم تلاش همه‌جانبه نظام، آشکارا سربازان آذربایجانی را مورد تشویق قرار دادند. موفقیت بعدی جمهوری آذربایجان در میدان جنگ باعث خروش غرور قومی در میان آذربایجانی‌های ایرانی شد. دستگیری ده‌ها آذری در طول جنگ و پس از آن توسط دولت ایران هم مانع این امر نگردید.»

 

شیفر و بحران آذربایجان

شیفر سال‌ها است که به‌صورت غیررسمی و مخفیانه برای جمهوری آذربایجان اقدام به لابی‌گری در آمریکا می‌نماید. بخش بزرگی از درآمدهای شغلی شیفر از طریق شرکت نفتی دولت آذربایجان تأمین می‌شود. وی علی‌رغم اینکه سال‌ها موضع دولت آذربایجان را در نشریات برجسته‌ای مانند نیویورک‌تایمز و واشنگتن‌پست ارائه می‌داد، این مسئله حمایت مالی را افشا نساخت.

 

شیفر در تاریخ 5 آذر 99 یادداشتی تحت عنوان «جنگ ارمنستان و آذربایجان و کاهش نقش منطقه‌ای ایران» نوشت و نتیجه گرفت که جنگ در قفقاز جنوبی موقعیت روسیه و ترکیه را بهبود بخشیده و درعین‌حال باعث ایجاد چالش‌های داخلی و خارجی برای ایران شده است. برخورد روسیه و ترکیه با ایران ممکن است نشان‌دهنده شکاف‌های بزرگ‌تری در روابط دوجانبه هر دو با تهران باشد. در حالی که مسکو - تهران و آنکارا - تهران دارای برخی منافع مشترک هستند، اما در بسیاری از مسائل هم با یکدیگر اختلاف دارند و به این شکاف‌ها به‌اندازه کافی توجه نشده است.  علی‌رغم هشدارهای تهران مبنی بر ضعیف بودن نظم جدید امنیتی بدون مشارکت ایران در آن، تهران به‌احتمال زیاد در راستای جبران ضررهای خود اقدام خواهد کرد و احتمالاً این مهم از طریق تلاش برای بی‌ثبات‌سازی طرح امنیتی جدید در قفقاز جنوبی خواهد بود.

 

شیفر در 26 اکتبر بدون ذکر منابع یا ارائه مدارکی مدعی شد که نیروهای امنیتی سپاه، مانع نبرد نیروهای آذربایجانی با ارمنی‌ها می‌شوند. وی مدت‌هاست در محافل دانشگاهی و رسانه‌ای آمریکا برای حمایت بدون قید و شرط آمریکا و رژیم‌صهیونیستی از باکو لابی کرده و همچنین از ایالات‌متحده برای استفاده از آذربایجانی‌های ایران به‌عنوان نیروی نیابتی در تلاش‌های تغییر رژیم تاکید کرده است.

 

مایکل دوران

مایکل دوران پژوهشگر ارشد «موسسه هادسن» از دیگر پژوهشگران مشهور حامی همکاری بین ایالات‌متحده، ترکیه و آذربایجان بوده که در بحران قره‌باغ از آذربایجان حمایت کرده و این کشور را متحد مهمی علیه ایران می‌داند. وی تدریس را از دانشگاه فلوریدا مرکزی شروع کرده و سپس به‌عنوان استادیار به گروه مطالعات خاور نزدیک دانشگاه پرینستون پیوست تا اینکه در دولت جورج دبلیو بوش مشغول به کار شد. در سوابق شغلی دوران تصدی پست‌های مهمی مانند مدیریت ارشد شرق نزدیک و شمال آفریقا شورای امنیت ملی آمریکا، مشاور ارشد در وزارت خارجه و معاون وزیر دفاع در پنتاگون دیده می‌شود. او به‌عنوان عضو ارشد کمکی در شورای روابط خارجی خدمت کرده و محقق پروژه برنامه مطالعات امنیت ملی دانشگاه هاروارد است.

 

دوران از جمله افرادی است که مخالف حضور منطقه‌ای ایران بوده و منتقد آن چیزی است که آن را «دکترین تغییر مسیر» آمریکا در خاورمیانه می‌خواند. وی معتقد است که این دکترین در حقیقت پروژه‌ای بنیادین برای ایجاد نظم نوینی در خاورمیانه است که تاکنون دو دولت آمریکا، یعنی دولت‌های اوباما و بایدن، تلاش کرده‌اند آن را پیش ببرند. از منظر وی این دکترین دو هدف عمده را دنبال می‌کند: نخست اینکه ابزاری است برای جدا کردن برنامه هسته‌ای ایران از روابط اصلی میان ایران و آمریکا و درنتیجه ایجاد فضای سیاسی و دیپلماتیک برای تعامل بیشتر بین واشینگتن و تهران که در حقیقت شرط اساسی ایجاد نظم نوین منطقه‌ای بر مبنای دکترین تغییر مسیر است. هدف دوم این دکترین برداشتن مسئولیت بازدارندگی در برابر توسعه‌طلبی رژیم ایران در خاورمیانه از روی دوش آمریکاست.

 

تلاش‌های شیفر و دوران در راستای وارد ساختن فشار بر ایران و تجزیه نمودن کشور از چشم محققانی چون «الدار مامدوف» از موسسه «responsible statecraft» دور نمانده و مامدوف به مواضع این دو نفر در چند یادداشت پرداخته است.

 

 نیروهای مخالف ایران در واشنگتن و تل آویو با الهام از ایده «بالکانیزه شدن ایران»، از اختلافات ایران و آذربایجان سوء استفاده می‌کنند تا با ترویج روایتی مبنی بر طرفداری ایران از ارمنستان در قره‌باغ، آذری‌ها را به شورش علیه تهران برانگیزند. نباید متعجب شویم که بنیاد «دفاع از دموکراسی‌ها» مستقر در واشنگتن، یکی از حامیان اصلی کمپین «فشار حداکثری» علیه ایران بوده است. شیفر مشاور ارشد FDD در امور انرژی، هفته گذشته در بخش «خلاصه‌ای از سیاست» استدلال کرد که اعتراضات پیش بینی شده آذربایجانی‌ها علیه طرفداری تهران از ارمنستان، به همراه مواردی دیگر، می‌تواند موج جدیدی از اعتراضات را در سراسر کشور برانگیزد. «یکی دیگر از مخالفین برجسته ایران، مایک دوران با شور و شوق تجزیه‌وتحلیل وی را با عنوان اعتراضات آذربایجان» معامله‌ای به‌طور بالقوه بسیار بزرگ » تائید نمود.

 

 دور جدید تنش‌های ایران و آذربایجان

روابط میان ایران و آذربایجان بعد از جنگ قره‌باغ و ادعای آذربایجان مبنی بر حمایت ایران از ارمنستان تیره گردید. تنش‌ها با مانورهای نظامی دریایی مشترک ترکیه و آذربایجان در دریای خزر بیشتر شده و با رزمایش مشترک جمهوری آذربایجان، ترکیه و پاکستان تشدید شد. اما در دور جدید تنش‌ها زمانی شروع گردید که راننده‌های ایرانی وارد جمهوری آذربایجان شدند تا کمی جلوتر دوباره از این کشور خارج‌شده و به راهشان ادامه دهند که این بار از سوی آذربایجان متهم به ورود غیرقانونی به این کشور شدند. تعیین نرخ بالای عوارض و دستگیری دو راننده آغازکننده تنشی تازه از اختلافات دیپلماتیک بود (جمهوری آذربایجان علی‌رغم اعتراض ایران، همچنان بر تحمیل نمودن شرایط خود پافشاری می‌نماید).

در واکنش به این موضوع ایران، در مناطق مرزی شمال غرب خود دو رزمایش یکی توسط سپاه و دیگری توسط ارتش برگزار نمود. هدف از انجام این رزمایش‌ها تقابل با رژیم‌صهیونیستی اعلام شد. الهام علی اف هم تهران را به دلیل رزمایش نظامی مورد انتقاد قرار داده و آن را «یک رویداد بسیار شگفت‌آور» خوانده و گفت: «هر کشوری می‌تواند هرگونه رزمایش نظامی را در خاک خود انجام دهد. این حق حاکمیت آن‌هاست اما چرا اکنون و چرا در مرز ما؟» امیرعبداللهیان در اظهارنظرهای خود به تحرکات «بازیگر ثالث» برای ایجاد شکاف میان ایران و آذربایجان اشاره کرد، بازیگری که دشمن دیرینه تهران است و روابط گرمی با باکو دارد.

 

رهبر انقلاب نیز در دیداری مجازی با فرماندهان و فارغ‌التحصیلان دانشکده‌های افسری فرمودند: «آن‌کسانی که با توهم تکیه‌ به دیگران و با تکیه‌ به دیگران گمان می‌کنند که امنیت خودشان را می‌توانند تأمین کنند، بدانند که سیلی این را به‌زودی خواهند خورد». «حوادثی که در شمال ‌غرب ایران، در برخی کشورهای همسایه در جریان است» باید با «منطق پرهیز از دادن مجوز حضور بیگانگان حل شود.» رسانه‌های معاندی چون بی‌بی‌سی فرمایشات ایشان را «هشداری به الهام علی‌اف، رئیس‌جمهوری آذربایجان و «تکیه امنیتی» دولت او به کشورهای دیگر همچون رژیم‌صهیونیستی و ترکیه» تعبیر کرده‌اند.

 

 

مشوقین باکو

به نظر می‌رسد که رهبر معظم انقلاب چرایی اقدامات و عملکرد اخیر الهام علی‌اف را به‌درستی در اتکا نمودن به اردوغان و بِنِت تبیین نموده‌اند. ترکیه و رژیم‌صهیونیستی هر دو به دلایل خاص خود از تنش میان ایران و آذربایجان و بروز تحرکات پان‌ترکسیم در ایران حمایت می‌کنند.

 

ترکیه به‌واسطه سیاست‌های نوعثمانی دولت اردوغان به طیف وسیعی از اقدامات از تغییر کاربری کلیسای ایاصوفیا گرفته تا مداخله در لیبی و ایجاد تنش در شرق مدیترانه با یونان دست زده است. در چنین شرایطی، رهبران ترکیه به‌ویژه شخص اردوغان علاوه بر احساسات دینی و تعلقات تاریخی دوران عثمانی، به‌شدت نیازمند همراهی احساسات ناسیونالیستی و همراهی جریان‌های ملی‌گرا و لائیک ترکیه برای پیشبرد اهداف داخلی و خارجی موردنظر خود هستند. نکته قابل توجه هم‌زمانی دو وجهه «دینی» و «قومی»  در حمایت ترکیه از جمهوری آذربایجان در جنگ سال گذشته قره‌باغ است.

 

رئیس‌جمهور ترکیه که برای شرکت در مراسم رژه نظامی نیرو‌های جمهوری آذربایجان به مناسبت اتمام اشغال منطقه قره‌باغ توسط ارمنستان، به باکو سفر کرده بود بیتی از یک شعر جدایی‌طلبانه درباره رود ارس در مرز ایران و جمهوری آذربایجان را علیه تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران خواند: «ارس را جدا کردند و آن را با میله و سنگ پر کردند / من از تو جدا نمی‌شدم به زور جدایمان کردند». این شعر که به زبان ترکی است یکی از نماد‌های جدایی‌طلبی پان‌ترکیسم‌ است.

 

«نور نیوز» از رسانه‌های نزدیک به شورای عالی امنیت ملّی در این رابطه نوشت: منبع آگاه در ترکیه به «نورنیوز» خبر داد که شعر مذکور از سوی جریان‌های پان‌ترک با هدایت شخص خانم «برندا شیفر» طراحی و به‌واسطه برخی مشاورین اردوغان اجرایی شده است. این فرایند درست زمانی رخ داد که رژیم‌صهیونیستی و ترکیه در حال بازسازی روابط خود در سطح عالی هستند. به‌طوری که پس از سال‌ها روسای سازمان‌های اطلاعاتی موساد – میت نشست‌های مشترک برگزار کرده‌اند و سفیر جدید ترکیه در رژیم‌صهیونیستی نیز تعیین شده است. فعالیت‌های شیفر در توئیتر نشان می‌دهد که وی در برهه‌های مختلف با استفاده از عناصر تجزیه‌طلب پان‌ترک، فراخوان‌های خیابانی مربوط به این گروه را موردحمایت قرار داده است. ازجمله فراخوان اغتشاشی مردادماه که طی آن توئیت‌های احمد اوبالی و رضا صیامی (کارگردان ایرانی ساکن ترکیه) مورد بازنشر قرار گرفت.

 

برندا شیفر در جریان جنگ قراباغ در نوامبر 2020 در صفحه توئیتر خود نوشته بود: «وضعیت پس از جنگ، اهرم ایران در قفقاز را به طرز چشمگیری کاهش می‌دهد. کریدور مستقیم جمهوری آذربایجان به نخجوان نیاز به گذرگاه ارتباطی ایران را رفع خواهد کرد. این به‌اضافه خط لوله گازی است که از ترکیه به نخجوان می‌رود که نیاز به انتقال گاز از ایران را حذف می‌کند».

 

در رابطه با رژیم‌صهیونیستی ، جمهوری آذربایجان علاوه بر روابط نزدیک تجاری و سیاسی، از لحاظ جغرافیایی هم برای رژیم‌صهیونیستی جذابیت بسیاری داشته و به خاطر مرز مشترک با ایران، همکاری‌های امنیتی با باکو از اهمیت زیادی برخوردار است. ظاهراً رژیم‌صهیونیستی اندکی پس از استقلال آذربایجان برای راه‌اندازی یک سامانه جاسوسی علیه جمهوری اسلامی به این کشور کمک کرده و طبیعی است که خود نیز از این سامانه استفاده کند. مأموران موساد از مرزهای جمهوری آذربایجان برای رخنه به ایران و انجام عملیات‌های مختلف، ازجمله جلب همکاری برخی از شهروندان آذری استفاده می‌کنند. گمان می‌رود انبوهی از اسناد فعالیت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی که مأموران صهیونیستی دو سال پیش از نزدیکی تهران سرقت کردند، از طریق مرزهای زمینی به جمهوری آذربایجان و از آنجا به تل‌آویو منتقل‌شده‌اند.

 

علاوه بر این روزنامه نیویورک‌تایمز هم در گزارشی با عنوان «تاریخ سری فشار برای حمله به ایران» نوشت، پهپادهای اسراییل برای جاسوسی از سایت‌های هسته‌ای ایران از پایگاه‌های جمهوری آذربایجان استفاده می‌کردند.

 

بهره‌سخن

همان‌طور که گفته شد، به نظر می‌رسد علت رویکرد تهاجمی جمهوری آذربایجان در قبال ایران را می‌بایست در سیاست‌های دو کشور ترکیه و رژیم‌صهیونیستی یافت؛ اما کشوری که نقش اصلی را در این خصوص ایفا می‌نماید، احتمالاً رژیم‌صهیونیستی است. این رژیم با هدف ضربه زدن به روابط خارجی ایران در تلاش است تا بنیادی‌ترین اصل سیاست خارجی رئیسی مبنی بر روابط حسنه با همسایگان را به چالش بکشد که در صورت ادامه یافتن تنش‌ها علاوه بر آذربایجان، احتمال کاهش سطح روابط دیپلماتیک با ترکیه و پاکستان وجود دارد. احتمالاً این وقایع بخشی از استراتژی مرگ با هزار ضربه چاقو (Death By A Thousand Cuts) رژیم‌صهیونیستی است که درصدد است تا علاوه بر منفعل کردن سیاست خارجی منطقه‌ای ایران، با القاء اینکه این اقدامات با حمایت ضمنی و چراغ سبز آمریکایی‌ها در حال وقوع است، در روند گفتگوهای بازگشت مجدد طرفین به برجام کارشکنی کرده و از طرف دیگر با دامن زدن به مسائل پان‌ترکیسم در داخل زمینه‌ساز خیزش آذری‌های ایران را فراهم سازد.

 

ایران به خوبی می‌داند که تداوم حیات کریدور «شمال-جنوب» و اتصال بی دردسر ایران به قاره اروپا تنها از طریق مرزهای ارمنستان ممکن است. اگر طرح ترکیه مبنی بر اتصال سرزمین‌های آذری محقق شود آنگاه ضمن تغییر ژئوپلیتیک منطقه، بسیاری از طرح‌های کلان کشور همچون سرمایه‌گذاری در بندر «چابهار» بی‌فایده خواهد بود.

 

از دیگر اهداف رژیم صهیونیستی برای حضور موثر و فعال در جمهوری آذربایجان می‌توان به انسداد مسیر دسترسی ایران به اوراسیا به عنوان مبداء تحولات و تجارت در سالیان آینده عنوان نمود. همچنین رژیم صهیونیستی علاقمند است تا با تشدید درگیری در منطقه شمال غرب ایران، ضمن دشمن‌تراشی برای جمهوری اسلامی، دست به ایجاد یک نیروی نیابتی زده (مانند حضور ایران در مرزهای رژیم‌صهیونیستی با استفاده از کشورها و گروه‌های وفادار به مقاومت) و موازنه قدرت را به هم بزند. از سوی دیگر تلاش دارد تا با تشدید تنش‌ها در منطقه، ایران را در قامت بازیگر تنش‌آفرین منطقه معرفی نموده و به تصویرسازی از ایران به عنوان عنصر مخرب منطقه‌ای بپردازد. از این طریق است که اهداف رژیم صهیونیستی در اجماع‌سازی بین‌المللی علیه ایران نیز محقق خواهد شد. به نظر می‌رسد این پیغام باید به صراحت به باکو منتقل شود که میزبانی از عناصر صهیونیست دارای هزینه‌های سنگینی برای این کشور خواهد بود و بر هم زدن امنیت مرزهای ایران عواقب ناگواری را در پی دارد.

 


منابع

مقالات: موسوی، سید حامد و رضوی، سلمان، 1399، «تأثیر اندیشکده های آمریکایی بر سیاست خارجی دولت ترامپ در قبال حضور منطقه‌ای ایران»، تهران، نشریه آفاق، سال 13، شماره 48

 

کتب: عبدالله خانی، علی و کاردان، عباس، 1390، رویکردها و طرح‌های آمریکایی درباره ایران، تهران: مؤسسۀ فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین‌المللی ابرار معاصر تهران.

 

ارجاعات:

https://farhikhtegandaily.com/news/48907

https://www.fdd.org/events/2021/04/28/iran-is-more-than-persia/#

https://www.atlanticcouncil.org/expert/brenda-shaffer/

https://www.fdd.org/team/brenda-shaffer/

https://www.mei.edu/profile/brenda-shaffer

https://responsiblestatecraft.org/2020/07/22/how-fdd-is-promoting-ethnic-strife-in-iran/

https://www.occrp.org/en/corruptistan/azerbaijan/2015/06/22/profile-of-an-undercover-lobbyist-for-azerbaijan.en.html

https://www.cacianalyst.org/publications/analytical-articles/item/13650-the-armenia-azerbaijan-war-downgrading-iran%E2%80%99s-regional-role.html

https://www.hudson.org/experts/1035-michael-doran

https://www.tabletmag.com/sections/israel-middle-east/articles/realignment-iran-biden-obama-michael-doran-tony-badran

https://responsiblestatecraft.org/2020/07/22/how-fdd-is-promoting-ethnic-strife-in-iran/

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر