نگاهی به ابعاد زندگی پیامبر اکرم (ص)-راهبرد معاصر
یادداشت اختصاصی «ابراهیم بهاری»، کارشناس مسائل دینی؛

نگاهی به ابعاد زندگی پیامبر اکرم (ص)

در مجموعه ورّام آمده است: «هرگز نزد رسول خدا، دو جور غذا جمع نمیشد؛ مگر آن که یکی را می خورد و دیگری را صدقه می داد». پیامبر(ص)، هر لباسی را که میافت؛ مانند: روپوش، پیراهن، عبا و امثال اینها می پوشید. عبای کهنه و وصله داری داشت که آن را می پوشید و میفرمود: من بنده هستم و مانند بندگان لباس می پوشم. ایشان در پندهایش به ابوذر فرمود: ای ابوذر! من لباس خشن میپوشم و روی زمین می نشینم.
ابراهیم بهاری؛ مدرس حوزه و دانشگاه
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۱ - ۱۳ مهر ۱۴۰۰ - 2021 October 05
کد خبر: ۱۰۴۴۸۲

ابعاد ساده زیستی پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و سلم

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ «الگو» در لغت نامه دهخدا چنين معنا شده است: «روبر، مدل، سرمشق، مقتدي، اسوه، قدوه، مثال، نمونه»،و مفردات راغب «اسوه» را، به حالتي كه انسان از غيرش متابعت مي كند، معنا كرده و مي گويد: اين متابعت، مي تواند نيكو باشد يا زشت، مفيد باشد يا مضر».

 

مي توان گفت بخش زيادي از چيزهائي را كه انسان فرا مي گيرد از طريق الگو برداري و مشاهده رفتار ديگران است؛ مخصوصا الگو برداری از افرادي كه به نحوي در جامعه، از نوعي برجستگي برخوردار هستند؛ البته اين الگو پذيري، هم مي تواند مثبت باشد و هم منفي.

 

شیوه های عملی، بدلیل وضوح و کارآمدی، نیاز به تفسیر و تأویل های متفاوت ندارند و لذا مورد توجه می باشند. در اين راستا توصيه بزرگان و پيشوايان دين ما بر اين است كه مردم را نه با زبان كه با رفتار به نيكي ها دعوت كنيد؛ چرا كه تاثير بيشتري خواهد داشت.

 

خدای دانا و حکیم از نخستین روزهای آفرینش انسان، او را نیازمند به الگو و اسوه قرار داد. در قرآن كريم نيز برخی مردان و زنان را همانند حضرت رسول اعظم صلي الله عليه و آله و سلم و حضرت ابراهیم علیه السلام و بانواني چون مریم و آسیه را به عنوان انسان هاي نمونه تمجيد مي كند و آن ها را براي الگو برداري به ما معرفي مي كند. خداوند در سوره مبارکه انعام پس از معرفي برخی از پیامبران، می فرماید: «أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ»؛ آن ها کساني هستند که خداوند هدايتشان کرده؛ پس به هدايت آنان اقتدا کن.

 

خدای تبارک و تعالی در قرآن، به پیروی از عمل و سیرۀ رسول خدا امر فرموده است و آن بزرگوار را با تأکیدات فراوان، به عنوان الگو و اسوه و میزان برای عمل مسلمانان -البته با رعايت شرطي كه در آيه به آن اشاره شده- قرار داده است. «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يرْجُو اللَّهَ وَالْيوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا»؛ مسلما براي آن ها که اميد به رحمت خدا و روز رستاخيز دارند و خدا را بسيار ياد مي کنند، رسول خدا سرمشق نيکويي بود.

 

حال خلأ این الگو در جهان امروز، بیشتر از هر زمان دیگری احساس می شود و ما در این نوشتار برآنیم که ابعاد مختلف ساده زیستی در سیرۀ پیامبراکرم صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ را بازگو کنیم؛ تا انشاء الله راه و رسم زندگی را بر اساس سیره او تنظیم کنیم.


تعاریف

ساده زیستی یا زهد: در لغت زهد ورزیدن نسبت به یك چیز به مفهوم اعراض از آن شی و به مقدار اندكی از آن رضایت دادن است.

 

در اصطلاح علم اخلاق: دل كندن از دنیا و اکتفا کردن بقدر ضرورت از برای حفظ بدن، پس زهد به معنای ضایع کردن مال، حرام کردن حلال بر خود و از کسب و کار دست کشیدن نیست، آنگونه که بعضی ها انگاشته اند. زهد به اين معنی است كه انسان به دنيا علاقه و دلبستگى نداشته باشد و اندام هاى خود را از آن نگه دارد مگر به قدر ضرورت و براى حفظ بدن. به عبارت ديگر، زهد عبارت است از رو گرداندن از متاع دنيا و خوشى هاى آن از اموال و منصب ها و ديگر چيزهائى كه با مرگ زوال مى پذيرد. و به بيان ديگر، زهد؛ يعنى پشت كردن به دنيا و رو آوردن به آخرت يا از غير خدا گسستن و به خدا پيوستن، كه اين بالاترين درجه زهد است.

 

ملا محمد مهدي نراقي در مدح زهد مي نویسيد: زهد، يكى از منازل و مراحل دين و بالاترين مقامات سالكان است. و هرگز چشمان خود را به نعمت هاي مادي که به گروه هايي از آنان داده ايم، ميفکن! اين ها شکوفه هاي زندگي دنياست؛ تا آنان را در آن بيازماييم و روزي پروردگارت بهتر و پايدارتر است.

 

رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند: ؛ «هر كه بامداد كند و فكر و همتش دنيا باشد، خداوند كارش را پريشان سازد و شغل و پيشه او را پراكنده كند و فقرش را پيش چشمش نهد و بجز آنچه خداوند از دنيا براى او مقرر كرده به او نرسد. و هر كه بامداد كند و انديشه و همت او آخرت باشد، خداوند فكر و همتش را جمع كند و پيشه و شغلش را حفظ نمايد و بى نيازى و توانگرى را در دلش نهد و دنيا خوار و ذليل نزد او آيد».

 

از امام صادق عليه السلام نقل شده است: سه زن نزد پیامبراکرم صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ آمدند، یکی گفت: شوهرش گوشت نمی خورد، دیگری گفت: شوهرش عطر استفاده نمی کند و سومی گفت: شوهرش از انجام وظایف زناشویی سرباز می زند. پیامبر صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ در حالی که ردایش بر زمین کشیده می شد به مسجد رفت و بعد از حمد و ثنای الهی، فرمود: چه شده که عده ای از اصحاب من گوشت و عطر استفاده نمی کنند و از وظایف زناشوئی سرباز می زنند؟! بدانید من گوشت می خورم، از بوی خوش استفاده می کنم و وظیفۀ زناشویی ام را انجام می دهم. هر که از راه و روش من رو بر گرداند از من نیست.

 

سیره:

سیره بر وزن فعله از سیر مشتق شده است و در کتب لغت برای سیره پنج معنی ذکر کرده اند: رفتار؛ سنت؛ راه و روش؛ هیأت و حالت، حالت و چگونگی رفتار.


از آنجا که معنای دوم و سوم با یکدیگر تفاوتی ندارد، می توانیم بگوئیم که سیر در لغت به چهار معنی به کار می رود.


سیره به معنای راه و روش عام است و می توان آن را به هر فردی نسبت داد؛ مثلاً می توان گفت: سیره امام خمینی(ره) یا سیره شیخ طوسی (ره). اما سيره به معناي حالت و چگونگي رفتار، در واقع روشي هست كه شخص آن را براي مقاصد خود به كار مي برد كه گاهي عقلي است؛ همانند: فيلسوف كه براي اثبات مدعايش استفاده مي كند و يا عارف و... . حضرت رسول اکرم صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ نيز براي مقاصد خود سبك و سيره خود را دارد؛ پس در واقع سيره پيامبر، يعنی متودی كه پيامبر در عمل و روش برای مقاصد خودش به كار می برد.


ابعاد ساده زیستی در سیره پیامبر صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ

بعد فردی: خوردن و آشامیدن پیامبر صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ: حضرت علي عليه السلام در اين باره مي فرمايد؛ دو پهلويش از تمام مردم فرو رفته تر و شکمش از همه خاليتر بود... همانا پيامبر (که درود خدا بر او باد) بر روي زمين مي نشست و غذا مي خورد و چون برده، ساده مي نشست.

 

امام حسین عليه السلام می فرماید: « مردی یهودی از اهالی شام به علی عليه السلام گفت: مردم حضرت عیسی عليه السلام را زاهد می پندارند. حضرت فرمود: چنین است ولی محمد صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ از تمامی پیامبران زاهدتر بود. هیچ گاه سفرۀ غذایی برای او نگستردند که در آن غذایی باقی بماند و هرگز از نان گندم نخورد و هرگز سه شب پشت سر هم از نان جو سیر نخورد.


امام صادق عليه السلام مي فرمايد: رسول خدا صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ از هنگامی که خدا او را به پیامبری برانگیخت تا لحظه مرگ، هرگز در حال تکیه دادن غذا نخورد و مانند بردگان غذا می خورد و مانند بردگان می نشست. راوی می گوید، گفتم: برای چه؟ فرمود: برای فروتنی در برابر خداوند بزرگ. و در مجموعه ورّام آمده است: «هرگز نزد رسول خدا صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ ، دو جور غذا جمع نمی شد؛ مگر آن که یکی را می خورد و دیگری را صدقه می داد» . لباس پوشیدن: پیامبر صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ ، هر لباسی را که می یافت؛ مانند: روپوش، پیراهن، عبا و امثال این ها می پوشید. عبای کهنه و وصله داری داشت که آن را می پوشید و می فرمود: من بنده هستم و مانند بندگان لباس می پوشم.


«رسول خدا صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ ، در پندهایش به ابوذر فرمود: ای ابوذر! من لباس خشن می پوشم و روی زمین می نشینم. ایشان دو لباس روی هم نمی پوشید، گاهی برد راه راه یمانی و گاهی عبایی پشمی و گاهی لباسی کلفت از پنبه و کتان می پوشید و هر گاه لباس جدیدی می پوشید، لباس قبلی را به فقیری می داد.


بستر پیامبر صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ

بستر ایشان پوستی بود که با لیف خرما پر شده بود و طول آن حدود دو زراع و عرض آن حدود یک ذراع و یک وجب بود. عبایی داشت که هر گاه جایی می رفت آن را تا کرده و زیرش می انداخت. گاهی روی حصیر می خوابید، بدون آنکه چیزی زیرش بیندازد.

 

عبای رسول خدا صلي الله واله و سلم ، بستر خوابش نیز بود و بالش حضرت از پوست بود که با لیف خرما پر شده بود. علی عليه السلام می فرماید: «يَكُونُ السِّتْرُ عَلَى بَابِ بَيْتِهِ فَتَكُونُ فِيهِ التَّصَاوِيرُ فَيَقُولُ يَا فُلَانَةُ لِإِحْدَى أَزْوَاجِهِ غَيِّبِيهِ عَنِّي فَإِنِّي إِذَا نَظَرْتُ إِلَيْهِ ذَكَرْتُ الدُّنْيَا وَ زَخَارِفَهَا ...»؛ «روزی یکی از همسرانش، پرده ای رنگارنگ و با نقش و نگار بردر خانه آویخت، پیامبر فرمود: این پرده را از من دور کن؛ زیرا چون به او می نگرم، یاد دنیا و زرق و برقش می افتم».

 

مرکب پیامبر صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ

علی عليه السلام می فرماید: «یرکب الحمار العاری و یردف خلفه»؛ بر الاغ بی پالان سوار می شد و کسی را نیز ترک خود سوار می کرد. و در المناقب؛ غلامش یا دیگران را ترک خود سوار می کرد. هر چه برایش فراهم می شد از اسب گرفته تا استر و الاغ، سوار می شد و حتی الاغ بی پالانی که فقط افساری داشت را سوار می شد»


نشست و برخاست پیامبر صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ

رسول خدا صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ ، شیوه اش این گونه بود که روی زمین می نشست و روی زمین غذا می خورد و خود به گوسفند بند می نهاد» امام صادق عليه السلام می فرماید: رسول خدا صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ ، شیوه اش این بود که هر گاه وارد خانه ای می شد پائین مجلس (نزدیک در) می نشست»

 

حضرت سید الشهدا عليه السلام فرمود: از پدرم پرسیدم طرز نشست و برخاست پیامبر صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ چگونه بود؟ فرمود: در نشست و برخاست، همواره یاد خدا بود و محل خاصی برای خود معین نکرده و به دیگران دستور می داد تا برای خود جایی معین ترتیب ندهند. هرگاه وارد مجلسی می شد هر کجا که محل خالی بود و یا در آخر مجلس می نشست و از همه حاضران تفقد می نمود و نظر خاصی نسبت به آنها اعمال نمی کرد؛ به همین مناسبت، همگی خود را نسبت به او نزدیک می دیدند.


مسافرت پیامبر صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ

در تاریکی شب، از دور صدای جوانی به گوش می رسید که استغاثه می کرد و کمک می طلبید و مادر جان، مادر جان می گفت. شتر ضعیف و لاغرش از قافله عقب مانده بود و از خستگی، روی زمین خوابیده بود. هر کار کرد شتر را حرکت دهد، نتوانست؛ ناچاراً بالا سر شتر ایستاده و ناله می کرد. رسول خدا صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ ، که معمولاً بعد از همه و در دنبال قافله حرکت می کرد که اگر احیاناً ضعیف و ناتوانی از قافله جدا شده باشد تنها و بی مددکار نماند از دور صدای ناله جوان را شنید. همین که نزدیک رسید پرسید که هستی؟ جوان گفت: من جابرم، پیامبر فرمود: چرا معطل و سرگردانی؟ جوان گفت: یا رسول الله صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِه ، شترم از راه مانده و نمی تواند بلند شود. پیامبر فرمود: همراهت عصا داری؟ جوان گفت: بلی. رسول اکرم صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ عصا را گرفت و به کمک آن عصا، شتر را حرکت داد و سپس او را خوابانید. بعد دستش را رکاب ساخت و به جابر گفت: سوار شو. جابر سوار شد و با هم راه افتادند. پیامبر در بین راه، دائماً جابر را مورد ملاطفت قرار می داد. جابر شمرد و دید پیامبر مجموعاً 25 بار برای او طلب آمرزش کرده است.


بعد خانوادگی:

تربیت فرزند در چارچوب ساده زیستی

پیامبر صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ علاوه بر خود، ساده زیستی را در فرزندان خود نهادینه کرده بود. سلمان می گوید: به منزل حضرت زهرا علیهاالسلام رفتم، دیدم دختر پیامبر صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ چادری وصله دار بر سر دارد. به ایشان گفتم: دختران پادشاهان بر تخت های طلا می نشینند و لباس های زربافت می پوشند؛ ولی وضعیت شما دختر رسول خدا صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ ، این گونه است که نه چادر گران قیمت دارید و نه چادر خوب؟ حضرت زهرا علیهاالسلام پاسخ دادند: ای سلمان! خداوند این نعمت ها را در قیامت برای ما ذخیره کرده است تذکر: هر کس زاهدانه در دنیا زندگی کند، در قیامت از نعمت های الهی بهره مند می شود. مهریه دختر پیامبر صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ

جبرئیل بر پیامبر اکرم صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ نازل شد و عرض کرد: یا رسول الله، خدایت امر فرموده که فاطمه علیهاالسلام را با پانصد درهم به علی تزویج کنی. مهریه دختر پیامبر صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ چهارصد مثقال نقره بود. چهارصد مثقال نقره مساوی است با 500 درهم.

 

بی پیرایگی پیامبر صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ در خانه

 

و در المناقب آمده است ؛ رسول خدا صَلَّي اللهُ خودش کفشش را تعمیر می کرد و لباسش را وصله می زد، خود آن حضرت در خانه را باز می کرد و گوسفندان را می دوشید و شتر را می بست تا شیرش را بدوشد و هر گاه کارگرش از آسیاب کردن خسته می شد، خود آسیاب می فرمود. شخصاً آب وضوی شبش را فراهم می کرد و در کارهای منزل کمک می کرد و خود گوشت را خرد می فرمود»



پیامبر صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ از اینکه چیزی از بازار بخرد و به منزل ببرد شرم نداشت، هزینه های بزرگ او اندک، طبع او بسیار بزرگ و معاشرت او نیکو بود.

 

بعد اجتماعی:

اجابت دعوت دیگران: اگر مؤمنی، مرا برای خوردن پاچه گوسفندی هم دعوت کند، می پذیرم و این کار جزو دین است و اگر مشرک یا منافق، مرا به خوردن گوشت یک شتر کامل دعوت کند نمی پذیرم و این کار جزو دین است. خداوند هدیه و غذای مشرکان و منافقان را برای من نخواسته است.


پیامبر صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ دعوت بردگان را در خوردن نان جو می پذیرفت». دعوت هر بنده و آزادی را می پذیرفت، حتی اگر غذا پاچه گوسفندی بود. هدیه را قبول می فرمود، حتی اگر جرعه ای شیر بود و آن را می نوشید؛ اما غذای صدقه را نمی خورد.


برخورد پیامبر صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ با دیگران

روزی یک عرب بیابانی خدمت پیامبر اکرم صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ آمد و حاجتی داشت. وقتی که جلو آمد، روی حساب آن چیزهایی که شنیده بود، ابهت پیامبر صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ او را گرفت و زبانش به لکنت افتاد.

 

پیامبر صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ ناراحت شدند و سؤال کردند: آیا از دیدن من زبانت به لکنت افتاد؟ سپس پیامبر او را در بغل گرفت و به طوری فشردند که بدنش، بدن پیامبر را لمس نماید. آن گاه فرمودند: آسان بگیر، از چه می ترسی؟ من از جبابره نیستم. من پسر آن زنی هستم که با دست خودش از پستان گوسفند شیر می دوشید. من مثل برادر شما هستم.


متأسفانه در جهانِ امروز، زندگی مردم مبتنی است بر توجه افراطی به نیازهای فردی و خودبینی و خودپرستی، هر کس سعی می کند همه کس و همه چیز را تا می تواند در مسیر اهداف و مقاصد خود به خدمت گیرد و از طرف دیگر شعار مصرف بیشتر و متنوع تر برای لذات بیشتر به نهایت رسیده و مدام توسط رسانه ها و جامعه تبلیغ می شود. به طوری که زندگی مردم، بر کار مداوم و در خدمت مصرف و اسراف و تجمل گرائی مبتنی شده است؛ که نتیجه آن چیزی نیست جز بحران های فراوان اخلاقی و اجتماعی و اقتصادی و غیره. در این موقعیت است که انسان برای رهایی از این سردرگمی و زندگی افراطی و بی آرامش، با تمام وجود نیاز به یک الگو را احساس می کند؛ تا او را در این زندگی یاری دهد. بهترین کسی که می تواند انسان را در این امر یاری کند، رسول خاتم صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ است که خداوند او را به عنوان الگو برای بشریت معرفی کرده است و جز او، کس دیگری نمی تواند گره از کار بشر باز کند؛ لذا برای رهایی از تمام دغدغه ها، ضروری و لازم است که با تمام وجود از حضرت پیامبر صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ پیروی کنیم و او را سرمشق خود در تمام جوانب زندگی قرار دهیم.

 

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده
آخرین اخبار