به گزارش راهبرد معاصر؛ وقتی صحبت از اصلاحات سازمان ملل برای روسیه و چین که حامی دیرینه سازمان ملل هستند، میشود، نکته لازم این است که این دو کشور در ترویج رویکرد ساختاری پایین به بالا در اصلاحات سازمان ملل پیشقدم شوند. مسکو و پکن قبلاً تجربه زیادی در همکاری با یکدیگر در تهیه پیش نویس قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد، در تعیین دستور کار برای مجامع عمومی سازمان ملل متحد و تعامل با گروههای مختلف کشورهای عضو سازمان ملل متحد کسب کردهاند.
وقتی بعضی در مورد چگونگی کارآمدتر کردن سازمان ملل و مرتبطتر کردن سازمان ملل در سیاست جهانی صحبت میکنند، معمولاً بر اصلاح شورای امنیت سازمان ملل متحد تمرکز میکنند. هیچ کمبودی در ایدهها و حتی طرحهای دقیق در مورد چگونگی اصلاح ترکیب شورای امنیت سازمان ملل و نحوه اصلاح قوانین حق وتو در داخل بدنه این قوانین وجود ندارد.
شاید به راحتی نتوان عدم نیاز به اعمال تغییرات در شیوه فعلی شورای امنیت سازمان ملل را توجیه کرد. شورا هم مشکلاتی را برای نزدیک شدن به بعضی از مخربترین و خطرناکترین درگیریهایی که جهان با آن مواجه است، چه در آفریقا، چه در خاورمیانه، جنوب آسیا، در آمریکای لاتین در اروپا و جاهای دیگر نشان میدهد.
با این حال، به نظر نمیرسد که فضای بینالمللی فعلی برای انجام اصلاحات گسترده در شورای امنیت سازمان ملل مناسب باشد. اصلاح شورای امنیت سازمان ملل متحد، کار سخت دستیابی به توافق را با وجود اعضای دائمی جدید، برنامهها، اولویتها و تعصباتشان در ساختمان کنفرانس سازمان ملل متحد در شهر نیویورک چالش برانگیزتر میکند. ایده لغو حق وتو بدون شک با مقاومت شدید اعضای دائمی شورای امنیت سازمان ملل روبرو خواهد شد.
حالا با این وجود آیا این به این معناست که باید تمام برنامههای اطلاحی سازمان ملل متحد را متوقف کرد؟ هرگز. با در نظر گرفتن یک سازمان ملل متحد اصلاح شده، باید در نظر داشت که سازمان ملل متحد بسیار بزرگتر از شورای امنیت است، هرچند که این شورا از اهمیت زیادی هم برخوردار است. در شرایط نامطلوب فعلی، رویکرد ساختاری از پایین به بالا برای اصلاحات سازمان ملل ممکن است عملیتر و سازندهتر از رویکرد از بالا به پایین باشد. سازمان ملل متحد تصویری از چگونگی مواجهه فرهنگ نهادی مدرنیستی قرن بیستم با واقعیتهای بینالمللی پست مدرنیستی قرن بیست و یکم است. اصلاح مورد نیاز حتی بدون دست بردن به شورای امنیت هم در حال حاضر بسیار زیاد است. مهمتر اینکه برای غلبه بر شکاف موجود بین دستور کار امنیتی سازمان ملل متحد و برنامه اصلاح آن، نیاز فوری به هماهنگی هدفمندتر بین آژانسهای متعدد سازمان ملل دارد.
تولید مجموعه جدیدی از شاخصهای کلیدی عملکرد برای بوروکراسی گسترده سازمان ملل از ضرورت بالایی برخوردار است که اغلب روی نوشتن گزارش رسمی متمرکز است. باید به این فکر کرد که چگونه سازمان ملل میتواند از جامعه مدنی جهانی و دانش تخصصی مستقل استفاده بیشتری کند. سازمان ملل متحد باید ظرفیت حفظ صلح خود را با توجه به ماهیت در حال تغییر درگیریها به درگیریهای مدرن، ارتقا دهد و به جای استفاده از رویکردهای عمدتا واکنشی به سمت استفاده از رویکردهای فعالانه برای درگیریها حرکت کند. سازمان ملل باید به مشکلات تشریفات اداری، تکراری بودن بوروکراتیک، هزینههای اداری بیش از حد و غیره به طور سیستماتیکتری رسیدگی کند.
برخی از این چالشها و بسیاری دیگر از چالشهای نهادی که سازمان ملل با آن مواجه است، بارها توسط منتقدان این سازمان بیان شده است. در مواقعی هم از این انتقادها برای ایجاد تردید در ارتباط سازمان ملل متحد در قرن بیست و یکم استفاده میشود.
زمان آن فرا رسیده که رویکرد یکپارچه روسی-چینی برای نوسازی فرهنگ و عملکرد سازمان ملل متحد اتخاذ کنیم. ناگفته نماند که این کار نباید به عنوان یک اقدام انحصاری برای همین دو عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل به نظر برسد، بلکه باید تا حد امکان کشورهای عضو دیگر را هم شامل شود.
هنگامی که این اقدام شروع به کار کرد و سرعت گرفت، رسیدگی به موضوعات تفرقه انگیزتر مثل اصلاح دبیرخانه، قدرت بخشیدن به مجمع عمومی و رسیدگی به دشوارترین و بحث برانگیزترین موضوع اصلاح شورای امنیت سازمان ملل متحد و حقوق اعضای دائم آن آسانتر میشود. تا زمانی که به این نقطه برسیم، سوابق اقدامات مشترک در مورد موضوعاتی که کمتر بحث برانگیز بوده، باید امکانِ یافتن ترتیب مناسبی را برای شورای امنیت فراهم کند.