به گزارش «راهبرد معاصر»، آنچه امروز در عراق، افغانستان، لبنان، فلسطین، سوریه، یمن و دیگر کشورهای مسلمان میگذرد انعکاسی از عمق عداوت دشمنان با موجودیت جهان اسلام است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران (در سال 1979 میلادی) شاهد شکلگیری منظومهای تمدنی، فرهنگی و سیاسی به نام «جبهه مقاومت» در منطقه غربآسیا هستیم. بدون شک این منظومه، نمیتواند بدون «پیوست امنیتی» به حیات موثر خود ادامه دهد. این پیوست امنیتی، ناظر بر رصد فعالیتها و تحرکات دشمنان جبهه مقاومت و روشهای کلاسیک و نوین آنها در مواجهه با این مجموعه صورت میگیرد.
اصلیترین هدف دشمنان امنیت منطقه و جهان اسلام در برهه فعلی، ایجاد گسست میان مسلمانان و از بین بردن ثوابت و استراتژیهای موجد و مقوم «گفتمان مقاومت» میباشد. برخی دشمنان مواجهه آشکاری را در تقابل با گفتمان مقاومت در پیش گرفته و برخی دیگر، به راهکارهای غیر نظامی و مُدرنی روی آوردهاند که بر اساس محاسبات آنها، اتصالات محور مقاومت را سست سازد. دشنان مقاومت در صددند ضمن دفرمه کردن استراتژیها و ثوابتبازی جبهه مقاومت در قبال منطقه و جهان، استراتژیهای جدید و خطرناکی را جایگزین آنها نماید. نخستین گام دشمنان نظام در این مسیر، قابل معامله جلوه دادن اصول گفتمانی جبهه مقاومت است. این در حالیست که جمهوری اسلامی ایران و دیگر اضلاع محور مقاومت هرگز بر سر اصول، مبانی و ثوابت گفتمانی و منطقهای خود با دشمنان مصالحه نخواهند کرد.
در یک صورتبندی کلی، آمریکا و دیگر دشمنان جبهه مقاومت دروهله نخست در صددند ثوابت و اصولی که جبهه مقاومت بر اساس آنها بنا نهاده شده است را به تا کتیکهایی قابل انعطاف تقلیل داده و پس از شکستن پوسته و هسته سخت این اصول، آنها را بر اساس اهداف خود انعطافپذیر میسازند. بدیهی است که در برهه زمانی فعلی، باید پیچیدگی مواجهه دشمنان با ثوابت و اصول حوزه سیاست خارجی کشورمان را دریافت.
یکی از اصلی ترین راهکارهایی که دشمنان در مواجهه با گفتان مقاومت و متعلقات آن مدنظر قرار می دهند، «پیچیده سازی صحنه بازی» است. در این استراتژی، دشمنان سعی دارند با تکثیر روشهای آسیبزا در قبال یک ساختار گفتمانی و سیاسی پویا، افراد و مخاطبان آن ساختار را دچار سردرگمی و چندگانگی کنند. فراتر از آن، آمریکا و رژیم اشغالگر قدس همواره در طول دهههای گذشته و اخیر سعی کردهاند ضریب آسیبپذیری خود در نظام بینالملل را در حد صفر تقلیل و جلوه دهند! این در حالیست که مصادیق آسیب پذیری تلآویو و غرب در مواجهه با جبهه مقاومت فراوان است.
در استراتژی پیچیدهسازی بازی، دشمنان سعی دارند انواع روشهای تهاجمی در حوزههای مختلف را با استناد به شرایط و جایگاه کشور یا مجموعه هدف، تعریف کرده و به صورت همزمان، به تضعیف توان دفاعی رقیب و در نهایت، ایجاد حس رخوت و سستی در جامعه هدف بپردازند. در این آوردگاه، کلید واژگان «سردرگمی» و «احساس ضعف» و «تکثر روشهای تهاجمی» مصادیق متعددی پیدا میکنند.
بدون شک جبهه مقاومت تنها منظومهای است که در چارچوب آن می توان «تحرکات دشمنان» را از زوایای مختلف مورد رصد و تحلیل قرار داد و روشهای پدافندی و دفاعی را در مواجهه با این تحرکات مدنظر قرار داد. از آنجا که بخش اعظمی از توطئههای دشمنان علیه محور مقاومت، در قالب «نبرد غیرعامل» صورت میگیرد، جبهه مقاومت نیز لازم است نگاهی اصولی و اساسی نسبت به مقوله «پدافند غیرعامل» داشته باشد. رژیم اشغالگر قدس، آمریکا و عمال منطقهای آنها پس از شکست صهیونیستها در چندین نبرد مستقیم با گروههای مقاومت (از سال 2006 میلادی تاکنون)، تصمیم گرفتهاند «نبرد غیرعامل» را علیه جبهه مقاومت (در ابعاد مختلف) گسترش دهند. با توجه به آنچه ذکر شد، جایابی «پدافند غیرعامل» در تفکر ناب انقلابی و اسلامی، در ذیل گفتمان مقاومت صورت میگیرد. هیچ گونه چارچوب گفتمانی دیگری نمیتواند ما را در عمل به اصول و راهبردهای تعبیه شده در حوزه دفاع غیرعامل به موفقیت برساند. هم افزایی اضلاع مختلف جبهه مقاومت در حوزه پدافند غیرعامل، یکی از مهمترین اصول در خنثیسازی توطئه دشمنان و ناکام گذاشتن طرح های تهاجمی آنها درابعاد گوناگون تلقی میشود. موضوعی که هرگز نباید آن را از ذهن دور نگاه داشت.