گروسی: ایران پیش از حملات، آژانس را از تدابیر حفاظتی نسبت به ذخایر اورانیوم آگاه کرده بود ترامپ: آتش‌بس خیلی خوب پیش می‌رود؛ اسرائیل خسارت‌های زیادی دید سخنگوی وزارت خارجه: حمله به پایگاه العدید دفاع مشروع بود و نباید اقدام علیه قطر محسوب شود انفجار‌های شدید در پایگاه‌های گروه‌های وابسته به دولت الجولانی در لاذقیه واکنش ایران به بیانیه شورای همکاری خلیج فارس بن گویر: اکنون زمان گشودن دروازه‌های جهنم به روی غزه است بیانیه بریکس در محکومیت تجاوز اسرائیل و آمریکا به ایران ارزیابی اطلاعاتی آمریکا: برنامه هسته‌ای ایران آسیب ندیده است ویتکاف: در حال مذاکره با ایران هستیم ایروانی در شورای امنیت: جنگ تمام‌عیار علیه ایران شکست خورد نشست شورای امنیت سازمان ملل متحد درباره آتش بس ایران و اسرائیل کرملین: قصد داریم روابط خود با تهران را بیش از پیش توسعه دهیم پزشکیان: حمله دیروز صرفاً واکنش به تجاوز آمریکا بود/ امیر قطر: اجازه اقدام از العدید علیه ایران را نمی‌دهیم درخواست فرانسه برای ورود ایران به مذاکرات سناتور آمریکایی: ضربه مرگباری به برنامه هسته‌ای ایران وارد نکرده‌ایم

سیاست خارجی شیزوفرنیک ترامپ

دونالد ترامپ در روابط ترانس-آتلانتیک چالش جدیدی به شمار می‌رود و رهبران اروپایی منتظر خروج او از قدرت هستند.
تاریخ انتشار: ۱۶:۲۵ - ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۸ - 2019 May 14
کد خبر: ۱۱۲۱۲
به گزارش راهبرد معاصر ، پایگاه نشنال اینترست در تحلیل رفتارهای دولت کنونی آمریکا در عرصه بین‌المللی می‌نویسد: «هیچ دولتی در آمریکا از زمان فرانکلین روزولت تا این حد در عرصه سیاست خارجی درگیر بحث‌ها و گفتمان‌ها درباره چگونگی ادامه کار نبوده است.

سیاست خارجی شیزوفرنیک دولت ترامپ شاهد خروج از توافق‌های تجاری چند جانبه و عقب‌نشینی از معاهده‌های امنیتی مشترک از جمله در ناتو بوده است. متحدان رویگردان شدند و نرمی عجیبی مقابل برخی از دشمنان سابق نظیر روسیه دیده می‌شود.

رئیس‌جمهوری آمریکا مسیر فلسفه سیاسی قرن نوزدهم موسوم به پوپولیسم جکسونی را دنبال می‌کند که به طور متناوب تنها دغدغه سیاست خارجی را دارد و به حمایت‌گرایی ذاتی باور دارد. او بیانگر یک چالش جدید در روابط دو سوی آتلانتیک است که از مدت‌ها قبل قابل پیش‌بینی بود. حتی عدم‌کارایی و اختلافات آنها تشریفاتی و تکراری است.

از مدت‌ها پیش تا به اکنون، روابط ترانس‌آتلانتیک به نوعی یک ازدواج کسالت‌بارِ درگیر روابط فرازناشویی بوده است که همانا تهدید امنیتی روسیه برای کریدور شرق اروپاست.

سه محور تفکر سیاست خارجی ترامپ وجود دارد که او هرگز از آنها کوتاه نیامده است. اولا، این تصور که آمریکا از طرف متحدانش با توافق‌های بدی مواجه است؛ دوما، رویکرد آمریکا در تجارت آزاد موجب فقر کارگران آمریکایی و تضعیف ایالات متحده شده است و سوما، او به عنوان رهبری قدرتمند می‌تواند به نسبت زمان همکاری با متحدان اروپایی به توافق‌های بهتری با حاکمان خودکامه برسد.

ترامپ احساس می‌کند که آمریکا برای نسل‌ها مسوول تامین هزینه امنیت جهانی است. ایالات متحده اروپا را امن می‌کند اما این حس را دارد که در مقابل برایند اندکی دارد. دیدگاه او نسبت به تمام سلف‌های پسا جنگ او که اکثر بار تامین امنیت اروپا را به دوش کشیده و آن را امنیت ملی و سنگ‌بنای نظم بین‌المللی تحت امر غرب دانستند، متفاوت است.  

دیدگاه رهبری آمریکا درباره ناتو اینگونه است که ایالات متحده به نسبت هزینه‌هایی که متحمل می‌شود، با قرارداد ناپخته‌ای روبروست و از دید او، اعضای اروپایی مشارکت اندکی دارند اما تمام سود را می‌برند. ترامپ به دنبال تبیین منافع آمریکا و پیشبرد آنها در امن‌ترین و ارزانترین مسیر است. این روی روابط ترانس‌آتلانتیک تاثیر می‌گذارد.

در بحبوحه اقتصاد آشفته و کشمکش بر سر سرانه تولید ناخالص داخلی، این احساس وجود دارد که ایالات متحده دیگر از این توافق‌ها سود نمی‌برد و به مرور زمان، کمتر و کمتر از متحدان می‌گیرد. حس ورود به یک معامله بد، اغلب ترامپ را نسبت به متحدان خشمگین‌تر از دشمنان می‌کند. تفکر ترامپ این است که دشمنان آمریکا توافق‌های سختی به دست می‌آورند اما حداقل حس پیش‌بینی از موضع آنها وجود دارد. بنابراین اتحادیه اروپا که رهبری قدرتمندی ندارد، محکوم به شکست در دیدگاه ترامپ است.

در یک جمله می‌توان گفت، صفات ترامپ نوعی آمریکایی‌گرایی (ناسیونالیسم افراطی و پوپولیسم) نسبت به عمل‌گرایی جهانی است. او به شدت مخالف توافق‌های تجاری چند جانبه است و توافق‌های انفرادی را ترجیح می‌دهد.

در حالی که متحدان اروپایی در هر تلاش اصلی حوزه سیاست خارجی، به ویژه در عملیات‌های نظامی، شرکای کلیدی آمریکا بوده‌اند، اتحادیه اروپا نباید از این نظر خشنود باشد که روابط ترانس‌آتلانتیک با این کشور به همین سبک ادامه خواهد یافت و باید مسئولیت بیشتری برای دفاع از خود داشته باشد و مقاومت در برابر منفعت‌طلبی ایالات متحده را به طور بالقوه مورد توجه قرار دهد.

باید منتظر بود و دید که آیا ترامپ آمریکا را دوباره با عظمت می‌کند یا خیر اما او اروپا را وادار می‌کند تا دوباره منتظر یک روابط ترانس‌آتلانتیک بهتر بماند.»

منبع : ایسنا
ارسال نظر