پزشکیان در آیین دریافت استوارنامه سفیر جدید نیوزیلند: زورگویی در قاعده گفت‌و‌گو نمی‌گنجد روند بررسی برنامه‌های «مدنی‌زاده» در کمیسیون اقتصادی مجلس سخنگوی دولت: دولت اعتراض کامیونداران را به رسمیت می‌شناسد نحوه جذب منابع انسانی در آموزش و پرورش اصلاح شد نیروی زمینی ارتش ۵ پایگاه موشکی در ساختار خود پیش‌بینی کرد مهاجرانی: ایران با حفظ منافع ملی مذاکره را ترک نخواهد کرد / تمام سناریو‌های ما روی میز است محمود احمدی نژاد عازم اروپا شد + جزئیات دستورات معاون اول رئیس‌جمهور برای اطفای حریق در پارک ملی گلستان الحاق ۱۰ فروند بالگرد باز آماد شده به هوانیروز ارتش قالیباف: بولیوار صدای استقلال را از دل ملت‌های تحت ستم بیرون کشید قالیباف قانون اصلاح پرداخت فوق‌العاده خاص را ابلاغ کرد دستور رییس جمهور برای پرداخت حقوق کارمندان مبتنی‌بر عملکرد سخنگوی هیات رئیسه مجلس: مدنی‌زاده به عنوان وزیر پیشنهادی اقتصاد به مجلس معرفی شد نائب رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس: قصور بانک‌ها در پرداخت وام ازدواج محرز است سلیمی، نماینده مجلس: امضای سرپرست وزارت اقتصاد از فردا بی‌اعتبار است

بی صداقتی پیرزن و عبای پیرمرد

معتقدم همان لاشخورهایی که عبا از روی دوش پدر روح الله زم برداشتند و برای عمامه زمین زدنش سوت و کف زدند، همان‌ها پای این پیرزن نشستند که خلاف صداقت بگوید تا سکه کاسبی‌شان شود.
تاریخ انتشار: ۱۲:۰۲ - ۲۶ آذر ۱۴۰۰ - 2021 December 17
کد خبر: ۱۱۳۹۲۱

به گزارش راهبرد معاصر؛  کار به قمار براندازها روی بی صداقتی یک پیرزن ندارم. از طعنه‌ها و زخم زبان‌های اهل فرصت نیز بگذریم. ای کاش حداقل به خاطر این چند روز اتهامی که به جمهوری اسلامی زدند عذرخواهی کنند.

 

خود خانم گوهرعشقی نیز محل بحث نیست. معتقدم همان لاشخورهایی که عبا از روی دوش پدر روح الله زم برداشتند و برای عمامه زمین زدنش سوت و کف زدند، همان‌ها پای این پیرزن نشستند که خلاف صداقت بگوید تا سکه کاسبی‌شان شود.

 

اما مساله ما و شمائیم. مساله سوادرسانه است. چه میشود که باور می‌کنیم؟ چرا باید از سر برانگیختگی قضاوت کنیم؟ چرا اجازه می‌دهیم خناسان روی خطای هیجانی ما حساب باز کنند؟ زخم روی صورت پیرزن جای سرانگشت لاشخورها داشت. اما باور کردیم چون هیجان زده‌ایم. چون قضاوت‌های اجتماعی ما از سر تائید اجتماعی دیگران است نه استدلال‌های منطقی.

 

یک حرف را رسانه اهریمن تکرار می‌کند و ما نیز به تکرار می‌افتیم تا از ترند روز عقب نمانیم. ماجرا پیچیده نبود. به راست و دروغش علم نداشتیم اما به سناریوهای راهزن‌های رسانه‌ای نیز سوظن نداشتیم؟ با سابقه این غدارهای مکار آشنا نبودیم؟ اینها قاتلی چون نوید افکاری را قهرمان مبارزه نکردند؟ از قاتل غزاله یک کودک معصوم نساختند؟ از صاحب آمدنیوز که علنا آموزش آدم‌کشی می‌داد و ثمره‌اش شهادت محمدحسین حدادیان بود اسطوره نساختند؟

 

اینها از نجفی همسرکش، قربانی مبارزه با پرستو روایت نکردند؟ اینها جلادهایی که 11 زن و کودک را در مراسم نیروی مسلح مهاباد کشتند، تبدیل به قهرمان قیام نکردند؟ سعید ملک پور طراح سایت‌های مستهجن و منتشر کننده فیلم و عکس‌های تجاوز به دختران ایرانی را فعال حقوق بشر نام نگذاشتند؟ از محمدثلاث درویش داعشی که جنون‌وار با اتوبوس به مردم حمله کرد، پیرعرفان نساختند؟ اینها سر قبر خالی ترانه موسوی‌ها در فتنه 88 ننشستند و مویه نکردند؟ باز هم فهرست کنیم؟

 

سابقه این جریان در جلادستایی و نشاندن اوباش جای شهید روشن نبود و نیست؟ مساله اینست که هوشیار در رسانه نیستیم. رفتار کاملا غیرارادی در رسانه داریم. با کمترین تکانه احساسی و عاطفی از سوی رسانه‌ها دچار خطای شناختی می‌شویم. زود باور می‌کنیم و زودتر از آن برای عقب نماندن از بازار مکاره لایک و فیو، دست به انشای به حکم می‌بریم. از سر غلیان و واکنش‌های احساسی قضاوت می‌کنیم و بعد با استدلال تلاش می‌کنیم این قضاوت را برای دیگران توضیح دهیم. حال آنکه باید ماجرا برعکس باشد. جائی اگر علم نداریم، به منبع پیام توجه کنیم. هرجا که جای پای فراعنه رسانه‌ای بود سوظن داشته باشیم و صبر کنیم تا حقیقت روشن شود. این سوظن یک اصل راهبردی است./یادداشت محسن مهدیان، فارس

 

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده