به گزارش راهبرد معاصر؛ در حالی که مذاکرات وین برای احیای توافق هستهای بین ایران و ایالات متحده ادامه دارد، تحلیلگران و صاحب نظران برای ممانعت از هستهای شدن ایران، ایده حمله نظامی را مطرح کردهاند. لئون پانتا، میشل فلورنوی، دنیس راس و سایرین در مقاله ای بر این تاکید کردند که برای متقاعد سازی ایران، تهدید حمله نظامی اجتناب ناپذیر است. آن ها معقتدند: «اگر ایران به مسیر کنونی خود ادامه دهد، پیامدهای شدیدی متحمل خواهد شد.»
اریک بروئر و هنری رم، از تحلیلگران و کارشناسان منطقه ای بر این نظر هستند: «تهدید حمله نظامی باید به عنوان اهرم فشار حفظ گردد تا ایران را متقاعد سازد که فعالیت های هسته ای خود را کاهش دهد.»
مقامات امنیتی اعتراف کردهاند که اسرائیل به تنهایی توانایی حمله نظامی به ایران را ندارد و فقط ایالات متحده می تواند چنین حمله ای را انجام دهد و هیچ تضمینی در این راستا وجود ندارد که به توانایی غنی سازی ایران آسیب جدی وارد کند. مکس بوت در مقاله ای به این نتیجه رسید که ترجیح داده می شود تا با یک ایران اتمی زندگی کنیم تا این که اوضاع تا حد حمله نظامی و جنگ تمام عیار پیش برود.
این لفاظی ها و اظهارات یک حقیقت اساسی را تصدیق می کند: « با توجه به اینکه برجام در آستانه فروپاشی است، در صورتی که رهبران این کشور تصمیم به ادامه این مسیر بگیرند، هیچ مانع بین ایران و سلاح هسته ای نخواهد بود و این یک شکست بزرگ برای ایالات متحده خواهد بود. در واقع تهدید حمله نظامی نمیتواند باعث گردد تا ایران سیاست های خود را تغییر دهد. بنابراین تنها مسیر عملی برای بازداشتن ایران، تعامل دیپلماتیک در سطح منطقه در چارچوب مذاکرات وین می باشد.
در وهله نخست، باید توجه داشت که بین انفجار هسته ای و آستانه هسته ای تفاوت قابل ملاحظه ای وجود دارد. انفجار اتمی به توانایی ساخت سلاح هسته ای بسیار سریع اشاره دارد، اما کشورهای آستانه هستهای دارای برنامههای هستهای با اهداف غیرنظامی هستند که در تئوری می توانند به سمت توسعه سلاح اتمی حرکت کنند. علی رغم فعالیت های غنی سازی گسترده ایران، این کشور همچنان مایل به ساخت سلاح اتمی نیست. دولت ایران بارها علاقه ی خود را به داشتن سلاح اتمی انکار کرده است و آیت الله خامنهای، رهبر معظم ایران نیز بر ضد اسلامی بودن تولید سلاح اتمی فتوایی صادر نموده است. بنابراین تغییر این سیاست، یک تحول چشم گیر خواهد بود، اگر چه خارج از قلمرو امکان نیست.
اگر ایران به تولید سلاح اتمی دست یابد، دلیل بسیار کمی وجود دارد که به این نتیجه دست یابیم که ایران از آن علیه اسرائیل (مالک سلاح اتمی) استفاده کند. اگرچه ایران به غنی سازی اورانیوم بیش از 60 درصد و فعال کردن سانتریفیوژهای پیشرفته ادامه داده، اما ایران هنوز اقدامی برای ساخت سلاح اتمی انجام نداده است و ممکن است هرگز به چنین اقدامی متوسل نشود. حمله نظامی کاربرد محدودی خواهد داشت و می تواند با نتیجه معکوس همراه باشد.
در شرایط کنونی ایران نسبت به سال ۲۰۱۵ از موقعیت بهتر و قوی تری برخوردار است. این کشور در سپتامبر ۲۰۱۹ با حمله به تاسیسات فرآوری نفت عربستان در بقیق، توانایی خود را برای مقابله به مثل علیه شرکای آمریکایی ثابت کرد، ضربهای که ریاض را متقاعد ساخت که تنشها را کاهش دهد. حتی یک حمله جزئی علیه ایران با اقدام تلافی جویانه ایران روبرو خواهد شد و می تواند به جنگ تمام عیار ختم شود. شبیه سازی ها در طی سال های ۲۰۰۲ و ۲۰۱۲ نشانگر این است که ایالات متحده یا در طی جنگ با ایران شکست می خورد یا در حالی که با ضررهای سنگین، پیروز می شود. پس از سال ها تحریم های اقتصادی، نظام ایران همچنان مقاوم است. در شرایط کنونی ایران به سمت تعامل دیپلماتیک با عربستان سعودی و امارات متحده عربی حرکت کرده است. نظام ایران در آستانه فروپاشی نیست. این وضعیت، حملات نظامی ایالات متحده یا اسرائیل را تضمین نمی کند، حملاتی که با هزینه بزرگی همراه خواهد شد. ایالات متحده باید چه مسیری را طی کند؟
همانطور که اسفندیار باتمانقلیج خاطرنشان کرد، «هنگامی که تلاش برای پایان دادن به جنگ است، مذاکرات در راستای آتش بس می باشد. در جنگ اقتصادی ایران هیچ آتش بسی وجود نداشته است. لغو تحریم های اقتصادی علیه ایران توسط دولت بایدن می تواند انگیزه های لازم را به ایران بدهد تا به غنی سازی اورانیوم پایان دهد.
اگر ایران در تمایل خود برای بازگشت به برجام صادق است و واقعاً قصد ساخت سلاح هستهای را ندارد ، باید مایل باشد که فعالیتهای غنیسازی خود را کاهش دهد. حملات نظامی برای نجات توافق یا ممانعت ایران برای تولید بمب اتم کارساز نیست، بلکه تنها مسیر پیش رو برای حل بحران هسته ای ایران، مذاکرات سازنده می باشد.