راهکارهای تقویت روابط ایران و چین در سایه تنش های تهران- واشنگتن-راهبرد معاصر
یمن: ناوهواپیمابر را هدف قرار دادیم/سرنگونی جنگنده آمریکایی الجولانی: گروه‌های نظامی در نهاد واحدی ادغام خواهند شد دیدار سفیر چین در ایران با علی لاریجانی بازگشایی سفارت قطر در دمشق پس از ۱۳ سال توضیحات عراقچی در خصوص بازدید از برخی اماکن تاریخی-مذهبی در قاهره آمریکا جایزه ۱۰ میلیون دلاری بر سر الجولانی را لغو کرد فایننشال تایمز: ترامپ به حمایت از اوکراین ادامه خواهد داد جزئیات دیدار الجولانی با هیئت آمریکایی در دمشق هشدار وزیر خارجه عراق: داعش در حال سازماندهی مجدد خود است وزارت خارجه آمریکا زندان قزل حصار و ۴ نهاد مرتبط با تجارت نفت ایران را تحریم کرد گروه‌های مسلح تحریرالشام وارد مرز‌های رقه شدند حمله به کنسولگری اسرائیل در نیویورک تحریم‌های جدید آمریکا علیه ناوگان دریایی پنهان ایران پزشکیان در دیدار اردوغان: کمترین خدشه به تمامیت سرزمینی سوریه، به هیچ وجه قابل قبول نیست دیدار پزشکیان با نخست‌وزیر پاکستان/ دعوت شهباز شریف از رئیس‌جمهور برای سفر به پاکستان

راهکارهای تقویت روابط ایران و چین در سایه تنش های تهران- واشنگتن

نابودی برجام بیشتر به ضرر چین خواهد بود. چین به این مساله واقف است و مجبور است تا روابط خود را با ایران حفظ نماید. چراکه ایران در منطقه، تنها کشوری است که آمریکا در آن نفوذی ندارد تا روابط تجاری و اقتصادی تهران را با پکن تحت الشعاع قرار دهد.
بهزاد عبدالله پور؛ کارشناس مسائل بین الملل
تاریخ انتشار: ۱۲:۴۳ - ۰۲ خرداد ۱۳۹۸ - 2019 May 23
کد خبر: ۱۱۹۳۵

به گزارش راهبرد معاصر؛ موج تنش های اخیر واشنگتن و تهران نه تنها منافع کشورهای حوزه خلیج فارس بلکه مهمترین وارد کنندگان انرژی از غرب آسیا همچون چین و اروپا را نیز به شدت تحت تاثیر قرار داده است. علی رغم تاکید مقامات ایرانی و آمریکایی به عدم درگیری و جنگ، کارشکنی ها و دسیسه های برخی گروههای تند رو در منطقه و دولت آمریکا، دو کشور را به مسیر خطرناک جنگ سوق می دهد که می تواند به فاجعه ای عظیم منتهی شود. دونالد ترامپ از بدو ورودش به کاخ سفید با سیاست های نامتعارف خود در قبال این منطقه و ایران موجب شعله ور شدن بیشتر این تنش ها شده است. فروش بی سابقه تسلیحات نظامی به کشورهای حوزه خلیج فارس، ایجاد شکاف بین کشورهای عربی، حمایت از اقدامات ظالمانه عربستان و متحدانشان در قبال یمن، نقض غیرقانونی بندهای برجام و نهایتا خروج یکجانبه از آن از جمله دست آوردهای سیاست خارجی ترامپ در منطقه است.

 

از سویی دیگر افزایش حضور نظامی در خلیج فارس به بهانه مقابله با حملات و اقدامات نظامی ایران، نه تنها ثبات را در منطقه ایجاد ننموده بلکه موجب افزایش تنش ها شده است که نگرانی جامعه جهانی را به خاطر برهم زدم معادلات سیاسی و اقتصادی به همراه داشته است. هرگونه درگیری در منطقه غرب آسیا که مستعد آشوب و بی ثباتی است بازارهای جهانی را تحت تاثیر خواهد گذاشت. سفرهای اخیر محمد جواد ظریف به کشورهای آسیایی نیز حاوی این پیام بود که منطقه غرب آسیا در بحران به سر می برد و برجام که یکی از عوامل ثبات زا در منطقه بود بدلیل سکوت منفعلانه اروپاییان و سایر شرکا در برابر اقدامات نامشروع و یک جانبه آمریکا در حال از بین رفتن است مگر اینکه کمیسیون مشترک برجام به تعهدات خود عمل کند.

 

چین یکی از شرکای اصلی ایران، که نقش بخصوصی در ایجاد برجام  بین کشورها داشت و همیشه از منافع هسته ای ایران در مجامع بین المللی دفاع می کرد نیز به اقدامات خصمانه آمریکا واکنش نشان داده و تنها به حمایت پکن از مواضع ایران در برابر فشارها و کارشکنی های آمریکا بسنده نموده و هر دو طرف را به خویشتن داری دعوت نموده است. منطقه غرب آسیا برای چین حائز اهمیت زیادی است چراکه بخش اعظم واردات انژی پکن از طریق این منطقه تامین می شود و هرگونه بی ثباتی و ناآرامی در غرب آسیا مستقیما منافع پکن را به خطر می اندازد. بعلاوه به دلیل نفش عمده کشورهای این منطقه در صادرات نفت، بازار جهانی نفت نیز به طبع آن تاثیر می پذیرد. به همین خاطر، چین حساب ویژه ای روی این منطقه در پروژه یک کمربند یک جاده خود باز کرده است که می تواند به چین در تامین انرژی خود با ایجاد مسیرهای ترانزیتی امن از طریق غرب آسیا کمک شایانی نماید.

 

ایران نیز، به عنوان یکی از کشورهای مهم در منطقه، دارای منابع نفتی و معدنی غنی است و می تواند مزیتی راهبردی و استراتژیک برای چین داشته باشد. حال محدودیت های بین المللی، تحریم های یک جانبه آمریکا و وجود لابی های ضد ایرانی در منطقه، پکن را با چالش های جدی در بهره مند شدن از ظرفیت های ایران مواجه کرده است. برجام تا حدودی این موانع را برطرف کرده بود و به خاطر همان بود که از زمان انعقاد آن، خیلی از سرمایه گذاران چینی و اروپایی به ایران هجوم آوردند. حال که این توافقنامه بین المللی که در حال فروپاشی است این سوال پیش می آید که آیا بار دیگر پکن خواهد توانست از حقوق ایران در مجامع بین الملل دفاع نماید و از نابودی برجام جلوگیری به عمل آورد یا نه؟

 

 

رویکرد پکن نسبت به تنش های اخیر

علاوه بر دولتمردان چینی که اقدامات یک جانبه آمریکا را محکوم کرده اند و بارها تاکید نموده اند که از مواضع ایران و حفظ برجام حمایت می کنند، دانشگاهیان و اساتید چینی نیز نگرانی عمیق خود را در این خصوص ابراز نموده اند. دکتر سونگ دگانگ، مدیر موسسه مطالعات غرب آسیا شانگهای بر این باور است که افزایش نفوذ سیاسی و نظامی ایران در سالهای اخیر در غرب آسیا موجب نگرانی شدید آمریکایی ها شده است. وی  معتقد است که ایران در قبال سیاست های یک جانبه آمریکا به اقدامات زیر متوسل خواهد شد:

 

اولاً: ایران همکاری های استراتژیک خود را با شرکای اصلی و منطقه ای خود همچون روسیه، اروپا، چین ، ترکیه و هند افزایش خواهد داد.

 

دوماً: ایران استقرار موشک های بالستیک خود با دوربرد متوسط و کوتاه را در منطقه افزایش خواهد داد که این امر هزینه حمله نظامی  را برای آمریکا افزایش می دهد.

 

سوماً: ایران از نفوذ خود در غرب آسیا به خصوص در کشورهایی چون یمن، لبنان و سوریه برای ایجاد یک سپر استراتژیک ضد آمریکایی استفاده خواهد کرد.

 

وی همچنین خاطر نشان شد که اختلافات ژئوپولتیکی در غرب آسیا در حال تشدید شدن است و این امر موجب افزایش اشاعه هسته ای در منطقه و جهان خواهد شد.[1]

 

یوان ژنگ ، رییس مطالعات خارجی آکادمی علوم چین، نیز براین باور است که" سیاست  تقابل" آمریکا در برابر ایران هرگز تغییر نمی کند و حضور نظامی آمریکا در منطقه صرفا به معنای آغاز جنگ نیست، بلکه به خاطر " افزایش بازدارنگی در برابر اقدامات خصمانه احتمالی ایران است".[2]

 

برای روشن شدن موضع چینی ها نسبت به ایران و درک الگوی رفتاری آنها بایستی به تاریخ روابط ایران و چین نگاهی انداخت.

 

روابط ایران و چین در یک نگاه

روابط دیپلماتیک و سیاسی ایران و چین به پیدایش جاده ابریشم در دوران باستان برمی گردد. از نقاط مشترک دو کشور می توان به گذشته درخشان و تحقیر ملی که از سوی قدرت های غربی امپریالیستی بر که دو کشور تحمیل شده بود اشاره کرد. سالهای 79-1978 را می توان نقطه عطفی در تاریخ سیاسی این دو کشور دانسنت. درحالیکه انقلاب اسلامی ایران در این سالهای تشکیل گردید و از همان ابتدا مخالفت خود را با آمریکا ابراز نمود و روابط دیپلماتیک خود را با این کشور قطع نمود، چین روابط خود را با آمریکا عادی نمود و روزنه ای برای از سرگیری روابط دیپلماتیک بین دو کشور ایجاد گردید. در بحبوحه جنگ ایران و عراق چین روابط نظامی نزدیکی با ایران داشت و تسلیحات نظامی ایران را تامین می نمود، با این حال به طور همزمان بخشی از تسلیحات نظامی عراق را نیز تامین می نمود.

 

در دوران محمود احمدی نژاد، به دنبال تحریم های شدید اقتصادی، دو کشور روابط بسیار نزدیکی داشتند به طوریکه ایران تبدیل به بازاری مناسب برای انبوهی از محصولات بی کیفیت چینی شده بود. به عبارتی دیگر، تحریم های بین المللی باعث شده بود تا چین به طور انحصاری بازارهای ایران را در اختیار خود گیرد. بعدها شی جینگ پینگ حمایت همه جانبه خود را از برجام به خاطر منافع استراتژیک، سیاسی و اقتصادی که برای پکن داشت اعلام نمود. بعداز کارشکنی های دونالد ترامپ در خصوص برجام و وضع تحریم های اقتصادی، شرکت های اروپایی ها از ترس تحریم ها از ایران خارج شدند و چینی ها این خلا ایجاد شده را تاحدودی پر نمودند. با این حال، سرمایه گذاری های خود را در میادین گاز پارس جنوبی و بسیاری از پروژه های زیرساختی خود در ایران به حالت تعلیق درآوردند.

 

راهکارهای ایران و چین برای مقابله با تحریم های آمریکا

نگارنده براین باور است که راهکارهای زیر می تواند مشکلات عدیده ای که دو کشوربه خاطر تحریم های یک جانبه آمریکا در مراودات تجاری خود با آن مواجه هستند را تا حدود زیادی از بین ببرد:

 

1- ایجاد سیستم مالی مستقل از دلار و ترویج مبادلات تجاری با یوآن. در این راستا، ایران و چین می توانند از سیستم پرداخت بین بانکی بین المللی (CIPS) چین استفاده نمایند، که رقیب اصلی سوئیفت در سال های اخیر بوده است. همکاری با چین در استفاده از این سیستم مالی و ایجاد سازوکارهای مناسب و لازم در کشور برای عملیاتی کردن این سیستم از اقداماتی است که ایران بایستی آنها را در دستور کار خود قرار دهد. این اقدام پکن و تهران می تواند الگویی برای سایر کشورها گردد تا از یک سیستم مالی امنی استفاده نمایند، سیستمی که کارکردش تنها مبادلات مالی است نه ابزاری در دست سیاست مداران برای منزوی نمودن کشوری.

 

2- منطقه آزاد چابهار که اخیراً از تحریم های آمریکا معاف شده است می تواند بستر مناسبی برای ایران و چین فراهم نماید تا مبادلات تجاری و اقتصادی خود را گسترش دهند. با این حال این منطقه بیشتر مورد توجه هند می باشد. این درحالیست که چین توجه خود را معطوف به بندر گوادر پاکستان نموده است. بنابراین شرایط ایجاب می کند که ایران با توانمندی های بالای دیپلماتیکی که دارد چین را به مشارکت در این منطقه ترغیب نماید. یکی از این راهکارها که نگارنده معتقد است می تواند کارساز باشد، این است که بندر گوادر پاکستان و بندر چابهار در راستای پروژه یک کمربند یک جاده چین به همدیگر وصل گردد. با اتصال این دو بندر، چین، پاکستان و ایران می توانند از حداکثر ظرفیت این مناطق در راستای بهبود اقتصاد خود بهره مند گردند.

حال این سوال مطرح می شود که ترامپ با اعمال فشار حداکثری بر علیه ایران که موجب ایجاد تنش های اخیر شده است دقیقا دنبال چیست؟

 

سیاست فشار حداکثری ترامپ در قبال ایران

وضع تحریم های شدید اقتصادی از سوی آمریکا در جهت کاهش نفوذ سیاسی ایران در منطقه است. در واقع ترامپ و مشاورانش بر این باورند که با هدف قرار دادن دارایی های مالی و اقتصاد ایران، که عامل اصلی در افزایش نفوذ ایران در منطقه است، آنها می توانند ایران را به طور کامل زمین گیر نمایند. حال با درست پنداشتن این فرضیه که دارایی های مالی از مولفه های اصلی نفوذ سیاسی کشوری مانند ایران در منطقه است، بایستی عربستان سعودی را از نظر سیاسی بانفوذ ترین کشور در منطقه دانست که دارای منابع بسیار گسترده مالی است. در این خصوص منوچهر دورج استاد روابط بین الملل دانشگاه تگزاس و محمود منشی پوری استاد دانشگاه سانفرانسیسکو معتقدند که علت اصلی نفوذ سیاسی ایران پیدایش جنبش های شیعی اسلامی در جوامع دارای خفقان سنی است. بعلاوه، دخالت آمریکا در منطقه و سرنگون نمودن دشمنان اصلی ایران در افغانستان و عراق توسط خود آمریکایی ها زمینه را برای افزایش نفوذ سیاسی ایران مهیا نمود. آنها همچنین خاطرنشان شدند که سیاست منطقه ای ایران بیشتر متکی بر درک آنها از تهدیدات و فرصت ها است نه حساب های بانکی. به عنوان مثال، علت حضور ایران در سوریه به دلیل حمایت از رژیم مشروع بشار اسد و دفاع از آن در برابر شبه نظامیان وابسته به القاعده و بعدها داعش بود.[3]

 

بهره سخن

چینی ها همیشه سیاست محتاطانه ای را در قبال ایران در پیش گرفته اند چراکه منافع ملی خود را بر هر چیزی ترجیح می دهند و این یک امر طبیعی در نظام بین الملل است. پرواضح است که در خصوص مساله ایران که به طور همزمان با مساله جنگ تجاری خودشان با آمریکا مقارن شده است، حصول توافق تجاری با آمریکا را بر مقابله مستقیم با ایالات متحده به خاطر ایران ترجیح می دهند. چین همیشه به ایران به منزله کارت بازی در توافقات و مناقشات خود با آمریکا نگاه می کند و همیشه درصدد است تا از اهرم ایران به نفع خود استفاده نماید. پس نباید از چینی ها انتظار اقدامی عملی برای نجات برجام را داشت. چین، روسیه اروپا و سایر طرفین برجام، انتظار دارند که ایران خود به تنهایی هزینه مقابله با آمریکا را بپردازد. سیاست ها و اقدامات منفعلانه آنها نیز ریشه در همین موضوع دارد. پس به حمایت کلامی و گاها محکوم کردن آمریکا بسنده می نمایند.

 

حال نگارنده براین باور است که نابودی برجام بیشتر به ضرر چین خواهد بود. چین به این مساله واقف است و مجبور است تا روابط خود را با ایران حفظ نماید. چراکه ایران در منطقه، تنها کشوری است که آمریکا در آن نفوذی ندارد تا روابط تجاری و اقتصادی تهران را با پکن تحت الشعاع قرار دهد. برخلاف دیگر کشورها و شرکای مهم چین همچون عربستان و امارات که به شدت تحت تاثیر آمریکا هستند. مقام معظم رهبری در سال 2016، در دیداری که شی جینگ پینگ با ایشان داشتند مطرح نمودند که "سیاست های انرژی ایران هرگز توسط قدرت های بیگانه دیکته نمی شود چراکه ایرنی ها هرگز به غرب اعتماد نمی کنند، به خاطر همان است که ایران درصدد برقراری ارتباط با کشوری مستقل همچون چین است" [4]

 

 

[1] Sun Degang Researcher Interviews on US Sanctions against Iran Accepting People's Daily Overseas Edition, WeChat, 11 May 11 2019, at: https://mp.weixin.qq.com/s/Rr1kLGYFFwfNhIEiJdOtjA

 

[2] همان

[3] Manochehr Dorraj  and Mahmood Monshipouri, ‘Trump’s Iran Policy: From the Art of the Deal to the Mirage of Regime Change’, Atlantic Council, 14 June 2018, available at: https://www.atlanticcouncil.org/blogs/iransource/trump-s-iran-policy-from-the-art-of-the-deal-to-the-mirage-of-regime-change

 

[4] Bozorgmehr Sharafedin, ‘Iran's leader says never trusted the West, seeks closer ties with China’, Reuters, 23 January 2016, available at: https://www.reuters.com/article/us-iran-china/irans-leader-says-never-trusted-the-west-seeks-closer-ties-with-china-idUSKCN0V109V

 

ارسال نظر