سه پیام مشارکت راهبردی ایران و چین-راهبرد معاصر
ترجمه گزارش «اتاق بازرگانی نروژ و انگلستان»؛

سه پیام مشارکت راهبردی ایران و چین

مشارکت راهبردی ایران و چین حامل سه پیام عمده است: 1. ظهور طیف گسترده ای از ابتکارهای اقتصادی بویژه در بحث خطوط ترانزیتی، زیرساخت ها و انرژی، 2. تغییر موزانه قوا در منطقه غرب آسیا و افزایش وزن کنشگری های چین و ایران در عرصه معادلات میدانی و تضعیف موضع بازیگرانی نظیر عربستان سعودی را که خواهان حفظ وضع موجود هستند و 3. به چالش کشیدن بنیان های نظم بین‌المللی کنونی غرب محور در جهان و کاهش تاثیر تحریم‌ها
آرن الیاس کورنلیوسن؛ بنیانگذار و مدیر نهاد NRCI
تاریخ انتشار: يکشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۰ - 30 January 2022

سه پیام مشارکت راهبردی ایران و چین

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ اتاق بازرگانی نروژ و بریتانیا در جدیدترین گزارش خود، ضمن پرداختن به توافق مشارکت راهبردی 25 ساله میان ایران و چین، تبعات اجرایی شدنِ این توافق و پیام های آن برای سیاست منطقه ای و بین‌المللی را به بحث و بررسی گذاشته است. این گزارش به طور خاص به این نکته اشاره دارد که توافق مشارکت راهبردی 25 ساله ایران و چین، عملا ظرفیت های اقتصادی قابل توجه دو کشورِ مذکور را که سال ها بلااستفاده بوده‌اند، بار دیگر فعال خواهد کرد. مساله ای که در نوع خود می تواند حامل سه پیام عمده و مهم باشد: اولا، بواسطه توافق مشارکت راهبردی ایران و چین بایستی انتظار ظهور طیف گسترده ای از ابتکارهای اقتصادی بویژه در بحثِ خطوط ترانزیتی، همکاری در بخش زیرساخت ها، و در عین حال توسعه همکاری های انرژی و تجاری میان تهران و پکن را داشت. ثانیا، اجرایی شدن توافق مشارکت راهبردی ایران و چین موزانه قوا در منطقه خارومیانه را تا حد زیادی تغییر خواهد داد و ضمن افزایش وزن کنشگری های چین و ایران در عرصه معادلات میدانی این منطقه، عملا موضع بازیگرانی نظیر عربستان سعودی را که خواهان حفظ وضع موجود در خاورمیانه هستند را تضعیف می کند. ثالثا، در سطحی کلان تر، اجرایی شدن مفاد توافق مشارکت راهبردی 25 ساله ایران و چین، می تواند تا حد زیادی بنیان های نظم بین‌المللی کنونیِ غرب محور جهان را که در قالب آن غربی ها و به ویژه آمریکا از هر اقدام و وسیله ای جهت تنبیه و مجازاتِ رقبا و مخالفان خود در عرصه بین‌المللی استفاده می کنند را نیز متزلزل سازد و عملا به جلوه ای از به چالش کشیدن یکجانبه گرایی آمریکا در عرصه بین‌المللی تبدیل شود. اتاق بازرگانی نروژ  و بریتانیا به طور خاص در گزارش خود، اجرایی شدن توافق مشارکت راهبردی ایران و چین را موجب ظهور کریدور اقتصادی دو کشور در منطقه می داند که ضمن توسعه ارتباطات اقتصادی در منطقه، تا حد زیادی کنشگری های آمریکا و متحدان منطقه ای آن را نیز تحت‌الشعاع قرار خواهد داد و می تواند آن ها را وادارد تا آن ها نیز در عصر کاهش حضور نظامی و اقتصادی آمریکا در خاورمیانه، سیاست‌هایی خاص را در پیش گیرند.

 

پیشینه

در تاریخ 5 جولای سال 2021، وزیر خارجه وقت ایران "محمد جواد ظریف" به پارلمان این کشور اطلاع داد که مذاکرات جاری میان چین و ایران با محوریت انعقاد توافق مشارت راهبردی 25 ساله، در جریان است. هنگامی که "شی جین پینگ" رئیس جمهور چین در سال 2016 از تهران بازدید کرد، چین و ایران بیانیه مشترکی را در مورد ضرورت ایجاد یک شراکت راهبردیِ جامع میان خود به امضا رساندند. در سال های اخیر نیز استراتژیست‌های ایرانی و چینی نشست های مختلفی را در تهران و پکن برگزار کرده اند تا ابعاد مختلفِ این شراکت راهبردی را که جنبه های گوناگونی نظیر مسائل نظامی، اقتصادی، انرژی، ارتباطات، صنعت، زیرساخت ها، علم و آموزش را شامل می شود، بررسی کرده و به بحث بگذارند. اینطور به نظر می رسد که انعقاد این توافق و اجرایی شدنِ آن تا حد زیادی موازنه راهبردی و ژئوپلیتیکی در منطقه خاورمیانه را در بلند مدت متحول کرده و دستخوش تغییرات زیادی کند.

 

نظامی

در اکتبر سال 2020، سازمان ملل متحد تحریم های تسلیحاتی علیه ایران را بر اساس مفاد مندرج در توافق هسته‌ای ایران موسوم به "برجام" لغو کرد. این مساله ایران را قادر می سازد تا سخت افزارهای مهم نظامی را از دیگر کشورها خریداری کند. بر اساس آنچه جواد ظریف وزیر خارجه وقت ایران به مجلس این کشور در تاریخ 5 جولای گفته است، ایران نَه می خواهد و نَه اجازه می دهد که چین اقدام به استقرار پایگاه های نظامیِ دائمی در خاک ایران کند و یا کنترل سرزمینیِ طولانی مدتی را در قلمرو ایران در ازای ارائه امتیازهای اقتصادی و یا امضای توافقات اقتصادی با این کشور، در اختیار داشته باشد. با این حال، چین در عین حال که قراردادهای مرتبط با توسعه بخش های صنعت و زیرساختی را در ایران به پیش می برد، امکان دارد تقاضای تامینِ نیروی امنیتی برای خود را نیز در مکان‌هایی که پروژه‌هایش را به پیش می برد(بویژه در مناطقی که ریسک های امنیتی بالایی دارند)، داشته باشد. اضافه بر این، در حوزه نظامی امکان دارد ما شاهد طیفی متنوعی از ابتکارها و توافقات باشیم که از جمله آن ها می توان به افزایش و تقویت روندهای مرتبط با آموزش نظامی، و یا برگزاری رزمایش های زمینی، دریایی و هوایی(نظیر رزمایش دریایی مشترکی که ایران، چین و روسیه در خلیج عمان انجام دادند)، اشاره کرد. اضافه بر این، امکان انجام سرمایه گذاری‌هایی در مورد ایجاد تاسیسات نظامی جدید و یا ارائه فناوری های پیشرفته از سوی چین به ایران نیز وجود دارد.

 

درپیِ لغو تحریم‌های تسلیحاتی سازمان ملل علیه ایران در سال 2020، نیروهای نظامی ایران به احتمال زیاد به دنبال تقویت و به روزرسانیِ توان هوایی خود با جنگنده های نسل جدید و یا تقویت توانمندیهای دریایی خود بویژه با استفاده از زیردریایی ها و فناوری های موشکی پیشرفته برخواهند آمد. ایران با بودجه دفاعیِ سالانه 15 الی 20 میلیارد دلار و متعاقبا با مدرن سازی قدرت هوایی، دریایی، توسعه موشک های پیشرفته، دریافت فناوریهای پیشرفته نظامی، و افزایش توانمندی های خود در دیگر حوزه ها، تا حد زیادی می تواند نیروهای مسلحش را در دهه آتی تقویت کند. ظرفیتِ صنعتی ارتش ایران تا حد زیادی علی رغمِ سال ها تحریم های تسلیحاتیِ دنباله دارِ آمریکا و سازمان ملل متحد، همچنان قابل توجه است. اغلبِ توانمندی های موشکی ایران از دلِ توانایی های بومی این کشور ظهور کرده اند (اگرچه ایران مثلا سامانه های موشکی پدافندی پیشرفته ای نظیر اس 300 را از روس‌ها خریداری کرده است). نیروهای موشکی ایران دربرگیرنده هزاران موشک بالستیک و کروز می شوند. جهان تاکنون بارها و بارها توانمندی های موشکی ایران را در جریان رزمایش های موشکی مختلف این کشور مشاهده کرده و در جریان وقایعی نظیر حمله موشکی به پایگاه عین‌الاسد نیز (حمله ای که به تلافی از اقدام دولت آمریکا در ترور ژنرال سلیمانی انجام شد) به عینه آن ها را تجربه کرده است. گزارش‌های مختلفی در مورد حمله موشکی گسترده ایران به پایگاه عین‌الاسد منتشر شده‌اند که اغلب آن ها نیز بر دقیق بودن این حمله صحه می گذارند.

 

اقتصادی

در حوزه اقتصادی، توافق مشارکت راهبردی 25 ساله ایران و چین طیف گسترده ای از موضوعات نظیر سرمایه‌گذاری در حوزه انرژی ایران که شاملِ نفت، گاز و صنعت پتروشیمی می شود را در برمی گیرد. بانک های چینی نیز احتمالا دفاتری را در ایران مستقر خواهند کرد و در عین حال از حوزه بانکداری ملی ایران و انجام اصلاحات در آن حمایت کرده و از بخش های خصوصی و دولتی اقتصادِ این کشور نیز پشتیبانی می کنند. در این راستا، انتظار می رود که بخش توریسمِ چین نیز سرمایه گذاری های قابل توجهی را روی زیرساخت های مختلف توریستی نظیر ایجاد هتل های جدید، رستوران ها و دیگر مراکز انجام دهد و در عین حال شاهدِ ساخته شدن فرودگاه های جدید نیز در ایران باشیم. اضافه بر این، شرکت های چینی همچنین به احتمال زیاد وارد حوزه‌های نوظهورِ تجاری و بازار املاک و مستغلات خصوصی در اقصی نقاط ایران نیز خواهند شد.

 

جدای از این ها، شرکت های چینی می توانند از طریق ارائه فناوری های پیشرفته، تجهیزات مرتبط با علم روباتیک، و همچنین هوش مصنوعی نیز در بخش های مختلف صنعتی ایران، کنشگری فعالی داشته باشند. چین و ایران نیاز دارند تا در مورد چگونگی مواجه شدن با تحریم های آمریکا با هدف اینکه تا جای ممکن ریسک ها و خطرات رویه ها و سیاست های واشنگتن علیه خود را به حداقل برسانند نیز همکاری و رایزنی های گسترده ای داشته باشند. در این راستا، در حالیکه قراردادهای مبادله ای میان ایران و چین، به این نحو که ایران اقدام به ارائه نفت و گاز به چین کند و پکن نیز پروژه‌های صنعتی، زیرساختی و انرژی را در ایران به اجرا گذارد، محتمل به نظر می رسند، احتمالا دیگر گزینه ها در زمینه مراودات تجاری ایران و چین، در چهارچوب مذاکرات دو کشور ظهور خواهند کرد. صندوق توسعه ملی ایران که دارایی های بالغ بر 90 میلیارد دلار دارد امکان دارد نسبت به تامین مالی پروژه های راهبردیِ صنعتی و زیرساختی اقدام کند. دیگر شرکای مالی بین‌المللی ایران نیز احتمالا در این زمینه کنشگری های خاص خود را خواهند داشت.

 

مخابرات

بخش مخابراتی ایران به اصلاحات و زیرساخت های جدیدی نیاز دارد. اگرچه ایران به دنبال دستیابی به فناوری 5G است با این حال، مسائل داخلی و نقص‌های فنی در چهارچوب سازمان صدا و سیمای ایران و همچنین اختلافات آن با وزارت فناوری اطلاعات این کشور وجود دارند که عملا موجب شده اند تا پیشبرد این مساله با چالش‌های اساسی رو به رو باشد. انتظار می رود که وقتی مشکلات ایران در زمینه های مربوطه جهت میزبانی از فناوری 5G حل شوند، شرکت هوآوی وارد ایران شده و جای پایِ محکم و قابل توجهی را در دراز مدت در این کشور کسب کند.

 

انرژی

توسعه بخش انرژی ایران بخش قابل توجهی از همکاری های صنعتی میان ایران و چین در قالب توافق مشارکت راهبردی 25 ساله دو کشور را شامل می شود. در حالی که شرکت ملی نفت چین(CNPC) خود را از توافق منعقد شده با تهران جهت توسعه فاز 11 میدان گازی پارس جنوبی بیرون کشید (میدان گازی که در میان ایران و قطر قرار دارد)، انعقاد توافق مشارکت راهبردی می تواند بار دیگر شرکت های چینی بویژه CNPC را جهت حضور فعال در پروژه های اینچنینی ترغیب کند. در حال حاضر، شرکت انرژی ایرانی موسوم به پتروپارس، فاز 11 میدان گازی پارس جنوبی را توسعه می دهد.

 

طیفی از قراردادهای جدید انرژی که حوزه های نفت، گاز، صنعت پتروشیمی و انرژی های تجدید پذیر را شامل می شوند، به احتمال فراوان با عملیاتی شدن توافق مشارکت راهبردی 25 ساله ایران و چین، امکان بروز و ظهور پیدا می کنند. شرکت های چینی همچنین امکان دارد در پروژه های جدید خطوط نفتی و گازی در منطقه فعال شوند که خطوط نفتی فعلی در منطقه را به کریدورهای جدید انرژی متصل می سازند. از منظر منطقه‌ای، شبکه‌های خط لوله موجود شاملِ: خط لوله گازی آسیای مرکزی-چین(که به خط لوله شرق و غرب چین متصل می شود و محدوده ای در حدود هفت هزار کیلومتر ار از ترکمنستان تا شرق چین را در برمی گیرد)، خط لوله تبریز-آنکارا(که 2577 کیلومتر طول دارد و از شهر تبریز در ایران تا آنکارا پایتخت ترکیه ادامه پیدا می کند)، خط لوله گازی پاکستان-ایران که از آن با نامِ خط لوله صلح نیز یاد می شود (و میدان گازی پارس جنوبی را به شهر کراچی پاکستان متصل می سازد)، می شود. با این حال، در شرایطی که برخی پروژه های خطوط انتقال انرژی نظیر خط لوله گازی ایران و پاکستان هنوز نیمه کاره هستند، اجرایی شدن توافق مشارکت راهبردی 25 ساله ایران و چین می تواند به پایان یافتن هر چه سریع تر این پروژه ها کمک قابل توجهی کند. در حال حاضر، شرکتهای ایرانی در حال ساخت خط لوله گوره-جاسک به طول 1100 کیلومتر هستند که ترمینال نفتی گوره در نزدیکی بوشهر را به کوهستان مبارک در غرب جاسک و در امتداد دریای عمان وصل می کند و می تواند روزانه یک میلیون بشکه نفت را منتقل کند.

 

صنعت تولید

ایران از صنعت تولیدی قابل توجهی برخوردار است و اقدام به تولید مواردی نظیر اتومبیل، لوازم خانگی برقی، تجهیزات ارتباطی، سخت افزارهای نظامی، تجهیزات صنعتی، فولاد، و کالاهای تولیدی برای بخش انرژی خود می‌کند. در این راستا، بازیگران صنعتی چین به احتمال زیاد وارد میدان خواهند شد تا بخش صنعتی ایران را بیش از قبل مدرنیزه کنند. این مساله در کنار اجرایی شدنِ احتمالی برنامه های آموزشی و تبادل علمی و مشارکت و همکاری میان دانشگاه های ایرانی و چینی(و در عین حال، نهادهای تحقیقاتی آن ها)، می تواند موتور پیشرانِ وقوع پیشرفت های آموزشی، علمی و ابتکاری در ایران با محوریت روابط دوجانبه تهران و پکن باشد.

 

بخش زیرساخت‌ها

در بخش زیرساخت ها، ایران به نحو موثری وارد پروژه بزرگ دولت چین موسوم به یک "کمربند-یک جاده" خواهد شد. با توجه به موقعیت خاص و منحصر به فردِ ایران که قریب به 2250 کیلومتر خط ساحلی در مجاورت خلیج فارس، تنگه هرمز، دریای عمان و دریای خزر دارد، و همچنین مرز زمینی گسترده ایران با کشورهایی نظیر عراق، ترکیه، ارمنستان، آذربایجان، ترکمنستان، افغانستان و پاکستان، ایران عملا بازیگری محوری در ابتکار "یک کمربند-یک جاده" چین محسوب می شود. 

 

بخش های توسعه دهنده بنادر چین همچنین می توانند توسعه بندر چابهار را که هندوستان در عمل به وعده‌های خود جهت تکمیل پروژه های آن در سال های اخیر شکست خورده، در دستورکار قرار دهند. شرکت های چینی در بحث توسعه بنادر همچنین می توانند توسعه بنادر دیگری را در سواحل گسترده ایران در دستورکار قرار دهند که این بنادرِ جدید در نوع خود قادرند اتصالات بندری و حمل و نقل به ترکمنستان، قزاقستان، روسیه و آذربایجان را تا حد زیادی تسهیل کنند. شرکت های فعال در بخش توسعه زیرساخت های چین در کنار مدرنیزه کردنِ بنادر و ترمینال های بندری ایران می توانند ساختار خطوط راه آهن ایران را نیز مدرنیزه کنند و زیرساخت های مرتبط با توسعه خطوط ریلی سریع‌السیر را نیز در ایران پیاده سازی کنند. تفکر ساخت زیرساخت های راهبردی چین اغلب توسعه بنادر و میادین بندری را با توسعه خطوط راه آهن و بزرگراه ها و همچنین دیگر امکانات ارتباطی در کنار توسعه مناطق آزاد تجاری مد نظر قرار می دهد. مساله ای که عملا گواهی از وجود یک شبکه اقتصادی است.

 

ایران و چین همچنین امکان دارد که به دنبال متصل کردنِ کریدور اقتصادی چین و پاکستان به طول 3200 کیلومتر به زیرساخت های ارتباطی داخلی ایران و همچنین شبکه بنادر این کشور نیز برآیند. این مساله به ویژه با توجه به گرم شدن روابط ایران و پاکستان در دوره "عِمران خان"، بیش از پیش از احتمال عملیاتی شدن برخوردار می شود. ایجاد زیرساخت ها در مناطق مرزی ایران و پاکستان نیز می تواند شرایط توسعه اقتصادی را در منطقه بلوچستان ایجاد کند. منطقه ای که چه در بخش ایرانی و چه در بخش پاکستانی آن، در سال های اخیر شاهد تنش و اقدامات گروه های افراط گرا بوده ایم. ایجاد آرامش و صلح در منطقه بلوچستان از طریق اعطای امتیازها و امکانات اقتصادی برای مردم این منطقه می تواند مزایای شغلی قابل توجهی را برای مردم آن به همراه داشته باشد و عملا ظرفیت های اقتصادی این منطقه را نیز آزاد کرده و رفاه بیشتری را برای مردم این منطقه به همراه آورد.

 

در بلند مدت یک ابتکار با محوریت چین، افغانستان، و ایران در بخش همکاری های زیرساختی می توان ظهور پیدا کند و عملا زمینه را برای اتصال و ارتباط اقتصادی هر چه بیشتر بخش های مختلف این سه کشور مخصوصا در شرایطی که طالبان بر افغانستان حاکم شده فراهم سازد. اجرایی شدن پروژه های اینچنینی می تواند آینده اقتصادی افغانستان را در شرایطی که نیروهای آمریکایی از این کشور خارج شده‌اند، تا حد زیادی به نحوی مثبت بسازد.

 

علاوه بر این، ایران و چین همچنین امکان دارد تا توسعه روابط در بخش زیرساخت های ریلیِ پرسرعت و گسترش شبکه ریلی ایران را نیز در دستورکار قرار دهند. زیرساخت هایی که بعضا می توانند زمینه اتصال ایران به کشورهای قزاقستان و ترکمنستان و همچنین تاجیکستان و قرقیزستان را مد نظر قرار دهند. در واقع چین می تواند کمک زیادی به ایران کند تا شبکه ریلی آن به زیرساخت های ارتباطی مهم در منطقه آسیای مرکزی متصل شود. این ابتکار تا حد زیادی می تواند پیوندهای اقتصادی ایران، آسیای مرکزی و چین را تقویت کند و در نوع خود حامل مزایای اقتصادی قابل توجهی برای مردم این مناطق خواهد بود.

 

دستاوردهای راهبردی

به طور کلی و اساسا، توافق مشارکت راهبردی 25 ساله ایران و چین به یک معماری اقتصادی ژئواستراتژیک بواسطه اتصالِ کریدورهای چین-پاکستان-ایران، ایران-چین-افغانستان، و چین-آسیای مرکزی-ایران، به کریدور اقتصادی راهبردی ایران و چین شکل می دهد.

 

اگرچه ایران و چین به احتمال فراوان با اجرایی کردن توافق مشارکت راهبردی 25 ساله در روابط خود، با چالش‌های زیادی رو به رو خواهند شد، با این حال، هم ایران و هم چین، تمدن های تجاری و بازرگانی تاریخی با پایگاه های صنعتی و تولیدی مهم و همچنین سنت هایی ویژه در امر ابتکارهای علمی پیشرفته را نمایندگی می‌کنند. این مساله یک فرصت تاریخی منحصر به فرد را برای هر دو کشور فراهم می کند تا بالاخره به آن چیزی که می‌تواند توافق اقتصادی راهبردی از شرق به غرب آسیا در دهه های آتی لقب گیرد و تا حد زیادی موازنه قدرت در منطقه خاورمیانه را بر  هم زند و تحریم های آمریکا را مورد بی اعتنایی قرار دهد، شکل دهند. توافقی که توسعه اقتصادی ایران را به سمت کریدورهای شرق هدایت خواهد کرد و چشم اندازهای اقتصادی ایران و چین را بیش از هر زمان دیگری تقویت می کند. توافق مشارکت راهبردی 25 ساله ایران و چین موازنه ژئوپلیتیک در روابط ایران و عربستان را نیز تغییر خواهد داد و عملا جهتی مخالف با حفظ وضع موجود که عربستان مایل به حفظ آن است را ایجاد خواهد کرد.

 

به طور کلی به عنوان نتیجه گیری می توان گفت اجرایی شدن توافق مشارکت راهبردی 25 ساله ایران و چین، بنیانی را برای توسعه کریدور اقتصادی ایران و چین فراهم می کند. کریدوری که می تواند موازنه راهبردی و ژئوپلیتیک در منطقه خاورمیانه را در سال های پیشِ رو تغییر دهد و عملا یک گرایش راهبردی قابل توجه را از سوی تهران به سمت چین ایجاد نماید.

ارسال نظر
پربیننده ترین اخبار
یادداشت جمال سالمی، تحلیلگر الجزایری؛ / ۲ روز پیش

شاخص‌های فروپاشی اقتصاد رژیم صهیونیستی