به گزارش راهبرد معاصر طی روزهای گذشته یکی از سوژههای فضای مجازی و برخی رسانهها ماجرای شخصی به نام «کاترین پرز شکدم» بود؛ فردی که با عنوان تحلیلگر پیشتر در برخی رسانهها یادداشت و مصاحبههایی علیه نظام سلطه داشته و تصاویری از او در راهپیمایی اربعین یا برخی برنامههای تلویزیونی نیز منتشر شده است.
در این روزها همچنین مطالب متعددی با ذکر نام وی در کانالها و گروهها و برخی اکانتها در توییتر و اینستاگرام نوشته و پخش میشد که ادعا میکرد شکدم با 100 نفر از مقامات ایرانی ارتباط داشته و حتی در این بین نام سردار یدالله جوانی از فرماندهان سپاه نیز درج میشد.
با این حال کاترین شکدم شب گذشته در گفتگو با تلویزیون بی بی سی، تاکید کرد که نه جاسوس بوده، نه با مقامات ایرانی ارتباطی داشته و نه اساساً به سندی دسترسی داشته است.
او گفت که این مطالب را در فضای اینترنت دیده است ولی آنها را بیش از آنکه علیه خود بداند توهین به مقامات ایرانی تصور میکند.
شکدم در این گفتگو اظهار داشت که برخلاف آنچه گفته میشود، او به هیچ اسنادی در ایران دسترسی نداشته و آن چه که در انتهای مطلبی در تایمز اسراییل نوشتهکه ایران بهدنبال سلاح اتمی است صرفاً برداشت شخصی او بوده که میتواند کسی بپذیرد یا نپذیرد، اما برای این حرف نه به سندی دسترسی داشته و نه با کسی صحبت کردهاست.
بیشتر بخوانید
کاترین شکدم به بیبیسی: نه جاسوس بودم، نه با مقامات ایرانی رابطه داشتم، نه به اسناد دسترسی داشتم
فارغ از گفتگوی شب گذشته وی با بیبیسی، 9 نکته راجع به همه مسائل مطرح شده مربوط به او طی روزهای گذشته را بررسی میکنیم تا ببینیم حقیقت چه بوده و آنچه در فضای اینترنت نوشته شده تا چه اندازه راست یا دروغ است؟
1- شکدم کیست و چه میگوید؟
غیر از گفتگوی دیشب او با بیبیسی فارسی، همه آنچیزی که درحال حاضر «رسماً» از گفتههای کاترین پرز شکدم در فضای اینترنت وجود داشت سه مطلب در یک بلاگ مربوط به یک سایت اسرائیلی به نام تایمز اسرائیل (Times of Israel) بود. از این سه مطلب دو مطلب راجع به نظرات او در موضوعات دیگر و مطلب آخر او امّا ناظر به موضوع ایران است که با تیتر «مصاحبه با رئیسی چه چیزی به من درباره ایران آموخت؟» نوشته شده است. آخرین مطلب او به تاریخ 25 نوامبر 2021 نوشته شده که با زمان انتشار مطلبی که هماکنون میخوانید بیش از سه ماه فاصله زمانی دارد!
او در این مطلب نوشته است که سال 2017 به ایران آمده و به عنوان خبرنگار (حقالتحریر) راشاتودی روسیه مصاحبهای با سیدابراهیم رئیسی کاندیدای وقت انتخابات ریاستجمهوری (سال 96) هم گرفته است. او نوشته که پاسپورتش فرانسوی بوده، پیشتر هم با یک مسلمان یمنی ازدواج کرده بوده و همچنین از حق ملتها برای تعیین سرنوشت خودشان دفاع میکرده و نیز از عربستان سعودی به عنوان منبع اصلی رادیکالیسم اسلامی انتقاد میکرده، به همین دلایل چندان نسبت به او به دلیل مذهب یهودیاش شک و تردید خاصی ایجاد نشده است. او سپس در مدعیاتش توضیح داده که در گفتگوی حاشیه مصاحبهاش به عنوان خبرنگار راشاتودی با آقای رئیسی چه گفته و چه شنیده است؟
همه مطالب کاترین شکدم در بخش بلاگهای سایت اسرائیلی
شکدم همچنین توضیحی درباره برداشتهای خود از جامعه ایران میدهد؛ جامعه و کشور ایران را سرزمین پر از تناقضها و بلندپروازیهای متنوع میخواند؛ از اینکه زن به نوعی زیر سایه مرد است؛ مدعی است که حکومت میخواهد که مردم از دیگران منزجر باشند، زندانیانش عمدتاً ذهن سکولاری دارند! ایرانیان شدیداً ملیگرا هستند و بنیاداً به سنت خود تعلق دارندو مسائلی از این دست!
او سپس درباره آیتالله رئیسی توضیح میدهد که او متولی شهر مشهد است(منظورش حرم امام رضا(ع) است)؛ و جالب اینکه مدعی است او یک میلیشیا(گروه شبهنظامی) خصوصی هم دارد!
اما مقصود او از تیتری که به صورت سوالی انتخاب کرده (مصاحبه با رئیسی چه چیزی به من درباره ایران آموخت؟) چیست؟ چند پاراگراف به عنوان گفت و شنود خود با آیتالله رئیسی مینویسد که حرفهای معمولی است و مطالب بخصوصی نیست؛ امّا نهایتاً بدون ذکر هیچ دلیلی به یکباره جمعبندی بامزه و شگفتانگیزی از خود ارائه میکند! او میگوید من از حضورم در ایران آموختم که خطر هستهای ایران واقعی است درحالی که قبلاً اینچنین فکر نمیکردم!
اینکه او چنین مطلبی را در بلاگی که ذیل یک سایت اسرائیلی راه انداخته نوشته است هم با این جمعبندیاش جور درمیآید؛ به عبارت روشنتر او میخواهد به اسرائیلیها بگوید من تلاش کردم و نهایتاً فهمیدم شما حق دارید نگران باشید! یعنی به کشوری که کلاهکهای متعدد هستهای دارد بگوید از شما نگرانی ندارم ولی کشور دیگری که فقط میخواهد غنیسازی هستهای داشته باشد و انرژی تولید کند، نگران کننده است! بر مبنای چه شواهدی؟ هیچ!
همانطور که اشاره شد خود خانم شکدم در مصاحبه با بیبیسی هم تاکید میکند که برای این مدعای خود نه میتواند به سندی ارجاع دهد و نه شاهد دیگری دارد، بلکه این نظر شخصی و برداشت اوست و هرکسی میتواند آن را بپذیرد یا نپذیرد.
2- مطالب شکدم را بخش اصلی سایت اسرائیلی منتشر کرده است؟
پاسخ منفی است؛ علیرغم اینکه مطلب کاترین پرز شکدم حاوی ادعاهایی علیه جامعه و موضوع هستهای ایران است، امّا حتی بخش رسمی سایت صهیونیستی هم آن را منتشر نکرده است. 3 مطلب کاترین شکدم در بخش بلاگهای تایمز اسرائیل منتشر شده است. خود این سایت در توضیح مطالب بخش بلاگش مینویسد: توجه داشته باشید که مطالب منتشره در بخش بلاگها توسط طرف سوم نوشته میشود. نظرات، فکتها و محتواهای ویدیویی مندرج در آنها منحصراً توسط نویسندگان این بلاگها ارائه شدهاند و نه تایمز اسرائیل و نه شرکای این سایت هیچ مسئولیتی در قبال آنها ندارند. در صورتی که با سوءاستفاده در این بخش مواجه شدید، با ما تماس بگیرید!
توضیح بخش بلاگهای سایت اسرائیلی
سایتهای اسرائیلی دروغهای کمی علیه ایران منتشر نمیکنند، با این حال این مطلب حتی در بخش رسمی سایت صهیونیستی هم نیامده است. طبق نقشهای که روی این سایت وجود دارد افراد مختلف میتوانند با وارد کردن برخی مشخصات کلی خود درخواست دایر کردن بلاگ شخصی بدهند و سپس هرچه خواستند روی آن منتشر کنند!
3- اولین بار ماجرای اخیر کاترین پرز شکدم چگونه در فضای رسانهای ایران مطرح شد؟
چند روز قبل و دقیقاً پس از گذشت سه ماه(!) از تاریخ آخرین نوشته شکدم در بخش بلاگ سایت اسرائیلی، یک کانال احمدینژادی به این موضوع پرداخت. این کانال را یک جوان مرتبط با حلقه احمدینژادیها اداره میکند و پیش از مطالبی که راجع به شکدم درج کرده، تقریباً 80-90 درصد مطالب کانال به پوشش مواضع احمدینژاد و انتشار قطعه فیلمهایی از او اختصاص داشت.
4- آیا کانال احمدینژادی مطلب کاترین پرز شکدم را عیناً منتشر کرد و یا مطالبی به آن افزود؟
نکته جالب ماجرا همینجاست که کانال احمدینژادی اضافات و دروغهای عجیبی به مطلب شکدم الصاق کرد. این کانال با استفاده از مطلب مذکور، مدعی شد که کاترین شکدم در سایت Khamenei.ir و برخی دیگر از رسانهها نفوذ کرده است! این کانال برای اینکه شاهدی برای نفوذ کردن او طرح کند، به برخی مصاحبه ها و یادداشتهایی استناد میکرد که از کاترین پرز در سایت مذکور و همچنین برخی رسانهها مانند پرستی و تسنیم و ... منتشر شده بود.
کاترین شکدم اساساً در مطلب خود ننوشته است که به سایتها و یا پایگاه Khamenei.ir نفوذ کرده است. کانال احمدینژادی حتی با نام بردن برخی از افراد و با این ادعا که آنها مسئول سایت Khamenei.ir بودهاند، نوشته بود که این افراد با شکدم دیدار کردهاند! حال آنکه نه شکدم چنین ادعایی را مطرح کرده، نه آن فرد با شکدم دیداری داشته! و جالبتر اینکه آن فرد هیچوقت مسئول پایگاه Khamenei.irهم نبوده است! به عبارت دیگر، فقط در یک جمله کوتاه از مطلب کانال احمدینژادی سه دروغ روشن جاسازی شده است!
5- آیا کاترین پرز شکدم نفوذی و جاسوس بوده است؟
تشخیص اینکه آیا شکدم آنموقع جاسوس و نفوذی بوده و یا الان چه نقش و هویتی دارد اساساً نه وظیفه رسانه است و نه رسانهها به لحاظ ماموریتی و امکاناتی امکان بررسی آن را دارند. این مسئله وظیفه نهادهای امنیتی است که قاعدتاً باید درباره آن بررسیهای لازم را انجام دهند. (هرچند همانطور که گفته شد خود شکدم در گفتگو با بیبیسی تاکید میکند که نه جاسوس بوده و نه به مقامات ارتباط داشته و نه به سندی دسترسی داشته است).
به هر صورت چند چیز روشن است: نخست آنکه همکاری با یک رسانه صهیونیستی و تکرار ادعای آنها در موضوع هستهای، حتی اگر در بخش بلاگهای آن باشد، محکوم است. دوم اینکه رسانههایی که برخی مطالب شکدم را در گذشته منتشر کردند، از جمله Khamenei.ir و تسنیم و ... هیچ همکاری با او نداشتهاند بلکه مطالب او به عنوان یک تحلیلگر مستقر در اروپا که مواضع ضد اسرائیلی و ضد سعودی و آمریکا دارد منتشر شده است. تمام سخنانی که از او منتشر شده نیز در راستای مواضع رسانهها بوده و با توجه به اینکه رسانهها با او همکاری خبری نداشتهاند و مواضعی نیز از او برخلاف موضع اصولی رسانههای ایرانی از جمله تسنیم منتشر نشده، اساساً نفوذ در اینجا معنایی ندارد. و آنچنانکه تاکید شد خود او نیز هیچگاه ادعایی مبنی بر نفوذ در رسانهها مطرح نکرده است.
مصاحبهای که کاترین شکدم با آقای رئیسی انجام داده نیز با عنوان خبرنگار راشاتودی و به صورت حقالتحریر برای این شبکه روسی بوده است و مواضعی که از آیتالله رئیسی در این رسانه پخش شد نیز مواضع اصولی جمهوری اسلامی بوده است. او حتی در این باره که برای ستاد آقای رئیسی یا رسانهها تصمیمسازی کرده باشد هم ادعایی نکرده است!
همه آنچه در این خصوص آمده، ادعای کانال احمدینژادی مبنی بر نفوذ در رسانهها بوده است! در واقع آنچنانکه در مطلب دیگری در خبرگزاری تسنیم نوشته شد، آنچه احتمالاً آرزوی این کانال بوده و کاترین شکدم نخواسته یا نتوانسته را حالا کانال احمدینژادی میخواسته با عملیات روانی پیش ببرد!
6- آیا کاترین شکدم به ایران آمده بود؟
طبق اخباری که یک منبع آگاه و مطلع به تسنیم و برخی دیگر از رسانه ها داده، بر اساس بررسیهای انجام شده، شکدم در طول سالیان گذشته 5 سفر به ایران داشته و در مجموع این 5 سفر نیز، صرفاً 18 روز در کشورمان اقامت و حضور داشته است. این منبع آگاه بر همین اساس اضافه کرده است: "محافل رسانهای خاص و پنهان طی روزهای گذشته در مورد این خانم اخباری جعلی و به شدت بیارتباط با واقعیت را منتشر کرده و سعی کردهاند یک سناریوی رسانهای، تبلیغاتی و ضداخلاقی را پیش ببرند که بیشتر با شرایط و مناسبات داخلی خودشان تناسب دارد. تمام اسناد و مدارک مربوط به سفرهای خانم شکدم به ایران و میزان اقامتش در کشورمان مشخص و موجود است و در صورت لزوم رسانه ای خواهد شد."
7- ماجرای ارتباط کاترین شکدم با سردار جوانی و ارتباط او با 100 نفر از مقامات ایرانی صحت دارد؟
پس از عملیات روانی کانال احمدینژادی، یک اکانت توئیتری و برخی گروهها و کانالهای مشکوک واتساپی و تلگرامی مطالب عجیب و غریبی را درباره ماجراهای او منتشر کردند.
آنها نوشتند که کاترین شکدم با برخی سایتهای اسرائیلی مصاحبه کرده و گفته است که با سردار جوانی ارتباط داشته و از طریق او نفوذ کرده است! آنها همچنین مدعی شدند که کاترین شکدم در مصاحبه خود گفته است که با 100 مقام ایرانی ارتباطی به صورت صیغه داشته است!
امّا واقعیت این است که همهی این مدعاها از بنیان دروغ است و اساساً هیچ مصاحبه واقعی با کاترین پرز شکدم در هیچ رسانهای وجود ندارد که او چنین سخنانی را گفته باشد. ضمن آنکه شب گذشته او خود رسماً این موضوع را تکذیب کرد.
در واقع هم آن اکانت توئیتری از اساس جعلی و غیرواقعی است و هم متنهای مشروحی که با عنوان مصاحبه کاترین شکدم منتشر شده خیالپردازی و جعل برخی افراد دیگر است. نگاهی به سابقه و پشت پرده بعضی از این اکانتها و کانالها نشان میدهد که مشابه برخی دیگر از پروژههای عملیات روانی، از سوی منافقین اداره و پمپاژ میشوند.
ضمن آنکه علیرغم جعلی بودن کامل این مطالب و به رغم اینکه هیچ مصاحبه واقعی با این محتوا وجود ندارد، اما سردار جوانی به دلیل انتشار گسترده این جعلیات و مطالب دروغ، خود نیز رسماً در پیامی به خبرگزاری تسنیم و بعضی دیگر از رسانه ها اعلام کرد که نه کاترین پرز شکدم را دیده و نه اساساً تا به حال نامی از او شنیده بود؛ چه رسد به اینکه با او ارتباطی داشته باشد یا حلقه وصل او با دیگران شود.
آش در زمینه جعل این خیالپردازیها آنقدر شور بود که حتی خود آن کانال احمدینژادی نیز مجبور شد اعلام کند مصاحبهای از شکدم وجود ندارد که او مدعی ارتباط با برخی چهرهها و همچنین مسائلی مانند صیغه باشد!
8- وقتی مطالب منتسب به کاترین شکدم درباره ارتباط با مقامات ایرانی دروغ است، چطور این جعلیات اینقدر در فضای افکار عمومی کشور پیچیده است؟
این موضوع چند علت دارد؛ نخست اینکه ظاهراً کمتر کسی بعد از مشاهده ادعای کانال احمدینژادی به اصل مطالب کاترین شکدم مراجعه و آنها را مطالعه کرده است. در واقع این موضوع به مسئله مهمتر سواد رسانهای در کشور مربوط است که برخی افراد معمولاً به همان منبع واسطه، آنهم منبع بینام و نشان و بیاعتبار، بسنده کرده و موضوع را به صورت جدیتر و از منابع مشخصتر دنبال نمیکنند. اگر همان گروه اندکی که آن مطلب کانال احمدینژادی را دیدند، قبل از فروارد کردن آن، سَری به مطلب کاترین شکدم میزدند و یا آنها که یک خیالپردازی درباره ارتباط با مقامات ایرانی را خواندند، منبع واقعی آن را جستجو میکردند، احتمالاً به سادگی درمییافتند که اساساً چنین ادعاهایی وجود خارجی ندارد و این موضوع پروژه سیاسی است که کانال احمدینژادی و برخی دیگر که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد دنبال میکنند.
با این حال 2 مسئله دیگر را هم به لحاظ اجتماعی میتوان به این موضوع اضافه کرد؛ نخست آنکه احتمالاً جمع کثیری از افراد تصور میکردند این مصاحبهها به زبان انگلیسی یا عبری و در پایگاههای انگلیسیزبان یا عبری زبان وجود دارد لذا از جستجو کردن آن به دلیل ندانستن این زبانها منصرف میشدند. و دوم و مهمتر اینکه سامان اندک فضای رسانهای در کشور و نبود ارتباط لازم میان رسانههای رسمی و افکار عمومی، احتمالاً موجب عدم رویگردانی کامل مردم از فیکنیوزها شده است. در این زمینه میتوان مقالاتی نوشت و بررسیهایی در نسبت میان افکار عمومی و رسانههای رسمی در کشور انجام داد. اما به هرحال این ضعفی است که باید آن را پذیرفت و در راستای اصلاح آن اقدام کرد.
اما یک مسئله بسیار مهمتر نیز در این میان وجود دارد و آن شکلگیری شبکهای از فیکنیوزهای شخصی و سیاسی در داخل است که در بزنگاهها دانسته یا نادانسته خدمتکار پروژههای صهیونیستی و منافقین میشود.
مثلاً در همین نمونه، غیر از کانال احمدینژادی، صفحات افراد رادیکال و سیاستبازی مانند مصطفی تاجزاده و همچنین فردی به نام مهدی صدرالساداتی که با عنوان عدالتخواهی، اما از این گفتمان راهزنی کرده و پروژههای سیاسی پیش میبرد، به دامن زدن به این جعلیات بسیار کمک کرده و به بخشی از پروژه تبدیل شدند.
صفحه شخصی تاجزاده در اینستاگرام که معمولاً یکی از پایگاههای اصلی در ترویج اخبار فیک است
آقای محمدعلی ابطحی رئیس دفتر آقای خاتمی در دولت اولش نیز معمولاً به واسطه نگاه سطحیاش به سیاست –اگر نگوییم عمداً، حداقل به دلیل ضعف نگاهش، در اکثر موارد در این دامها میافتد.
محمد علی ابطحی مسئول دفتر آقای خاتمی در دولت اولش معمولاً همیشه در دام اخبار فیک میافتد؛ به نحوی که برای مخاطب به مسالهای عادی تبدیل شده است
مصطفی تاجزاده هم البته توئیتی از یک فرد سیاسی رادیکال با نام رحمتالله بیگدلی، از هواداران مهدی کروبی، منتشر کرده و مدعی شده که او پرستو بوده است! پرستو در چنین مسائلی به کسی گفته میشود که با حیلههای جنسی به افراد نزدیک میشود و در سیستم نفوذ میکند! در واقع تاجزاده در این مسئله با بازنشر چنین ادعاهایی که حتی وجود خارجی ندارد و کاترین شکدم هم آن را نگفته و بلکه تکذیب هم کرده است، خدمتی به رژیم صهیونیستی میکند که حتی سایت اسرائیلی هم نکرده است!
مهدی صدرالساداتی امّا احتمالاً تصور کرده موضوع را حرفهای تر پیش برده است! او در اینستاگرام خود به یک سایت انگلیسی ارجاع داده و نوشته که کاترین شکدم با 100 مقام ایرانی رابطه صیغه داشته است! حال آنکه اگر آن سایت انگلیسی را هم جستجو کنید، معلوم میشود که نه یک منبع رسمی است و نه مطالب آن اعتبار و ارزشی دارد بلکه خود آن سایت هم گفته است که چنین مسائلی در جای دیگری مطرح شده! تنها تفاوت این سایت با جعلیات در گروهها و کانالهای فارسی این است که زبانش انگلیسی است و احتمالاً مخاطب با مشاهده زبان آن تصور کند که پس در سایتهای انگلیسی معتبری چنین مسائلی نوشته شده و ماجرا واقعیت دارد! حال آنکه در این مسئله، صرفاً نوع کارپردازی برای وبلاگ اسرائیلی تفاوت میکند وگرنه اصل موضوع فرقی ندارد!
صدرالساداتی مدعی است که عدالتخواه است؛ امّا معمولاً اخبار و تحلیلهای فیک را هم بخش ذاتی عدالتخواهی میداند!
9- چرا تبدیل شدن کانال احمدینژادی و حساب افرادی مانند تاجزاده و صدرالساداتی به خدمتکار بلاگ اسرائیلی و کاترین پرز شکدم مشکوک و قابل تامل است؟
مسئله مهم این است که کانال احمدینژاد، برخی اکانتهای فیک و همچنین امثال تاجزاده و صدرالساداتی مطالبی را به نقل از کاترین شکدم منتقل میکنند که او هم حتی اساساً آنها را مطرح نکرده است.
با این حال کاترین شکدم هماکنون با بلاگ اسرائیلی مرتبط شده و احتمالاً منفعتهایی را جستجو میکند، لذا حتی این شائبه و مسئله میتواند در میان باشد که این کانالها و اکانتها میخواستند به او مطالبی را آموزش میدهند که او در خواب هم نمیدیده است!
در واقع این کانالها و اکانتها به آموزگاری برای همکاری با ابلیس تبدیل شدهاند؛ به نوعی که او یاد بگیرد که میتوان شیطانیتر عمل و ادعاهای جعلی گستردهتری مطرح کند.
در این میدان، مشخص شد که نفوذ احتمالی که در این پایگاهها و در اطرافیان افراد نام برده، وجود دارد، حتی از مسئله کاترین شکدم نیز بسیار مشکوکتر و تامل برانگیزتر است.