به گزارش «راهبرد معاصر»؛ یکی از آفات مهم مدیریت، محافظه کاری است. مدیران محافظه کار نه حاضر به تصمیمگیری هستند خصوصا تصمیمات سخت، درحالیکه مغز مدیریت تصمیمگیری است؛ و نه اراده و جسارت لازم برای اجرایی و عملیاتی کردن تصمیمات را دارند.
این گروه از مدیران، که شاید کم هم نباشند، گمان میکنند تصمیم نگرفتن یا تصمیمات را اجرا نکردن از بار مسئولیت آنها میکاهد و مسئول این بیعملیها نیستند!
این ویژگی هر چه به سطوح عالی مدیریت نزدیکتر شود خسارت بارتر میشود!
مدیران عالی محافظه کار، محافظهکاری را به زیر مجموعه منتقل و به نوعی آنرا به یک فرهنگ مدیریتی تبدیل میکنند!
محافظه کاران نه تنها تحول آفرین نیستند بلکه در برابر تحولات مقاومت هم میکنند.
مدیران محافظه کار، در پاسداری از ارزشها مصمم نیستند و در برابر ساختار ها کاملا منفعل هستند!
محافظهکاری مدیران، از عوامل اصلی فرصتسوزی است و اگر ارزش زمان را بدانیم، خسارت ناشی از این بیعملیها و ترک فعلها را بیشتر متوجه میشویم.
آیا واقعا تصمیم نگرفتن و یا تصمیمات را اجرا نکردن، موجب کاهش بار مسئولیت میشود و شیوه صحیحی برای پاسخگویی است؟
رهبر حکیم انقلاب اسلامی در دیدار با تعدادی از کارگزاران نظام و در قالب یک بحث اخلاقی به این موضوع مهم پرداختند و پاسخ به این سؤالات را شفاف و صریح دادند. «...یک دسته هم گناهانی است که به معنای ترک فعل است؛ فعل نیست، ترک فعل است؛ یک کاری را باید انجام میدادیم [امّا] انجام ندادیم. عزیزان من! خیلی از ماها مبتلای به این آخری هستیم؛ خیلی کارها را باید انجام میدادیم، حرفی را باید میگفتیم، اقدامی را باید میکردیم، امضائی را باید میکردیم، یک جایی بایستی یک حرکتی انجام میدادیم [امّا] انجام ندادیم؛ بر اثر تنبلی، بر اثر کسالت، بر اثر بیاعتنائی به وظیفه انجام ندادیم؛ این گناه است؛ [از] این سؤال [میشود]. لذا در دعای مکارم الاخلاق [آمده]: وَ استَعمِلنِی بِما تَسأَلُنی غَداً عَنه؛(۱۰) مرا به کار ببر در آنجایی که فردا از من سؤال خواهی کرد.»
بنابراین، اگر در نظامهای معمول جهان، ترک فعل یک سوء مدیریت ارزیابی میشود، در نظام اسلامی، تصمیم نگرفتن و ترک فعل، فقط یک اشکال و ضعف مدیریتی نیست بلکه یک گناه و معصیت هم محسوب میشود!
حضرتآیتالله خامنهای سپس با اشاره به داستان عبرت انگیز حضرت یونس در قرآن میفرمایند: «پس بنابراین استغفار، هم از ارتکاب عمل ممنوعه است، هم از کمکاری و بیعملی و سوء مدیریّت است؛ برای هر دوی اینها لازم است.»
این سخنان حجت را بر همه مسئولان و کارگزاران نظام در قوای سه گانه و دیگر نهادها و سازمانها تمام کرد تا بیعملیها و ترک فعلهای خود را توجیه نکنند و بدانند مرتکب گناه میشوند.
البته نقد و مذمت مدیران محافظه کار، تأیید مدیران گستاخ و ساختار شکن نیست، چرا که آنها نیز در قبال خودمحوریها و نادیده گرفتن قوانین و زیرپا گذاشتن آن بدلایل واهی، مسئول و معاقب خواهند بود.