به گزارش راهبرد معاصر؛ درگاهی گفت: این ملخها از اوایل بهمن97 تاکنون، 140 ریزش در سطح 8 استان جنوبی کشور داشتهاند. پیشبینی میکنیم تا پایان تیر این حملات ادامه یابد. ظاهرا این حملات هرساله تکرار میشوند که امسال با وجود بارشها، در شمال و جنوب کشور بیشتر شدهاند.
ملخ؛ این ثروت سرشار
اینکه این پدیده تهدید باشد یا فرصت، به ما بستگی دارد. ملخ نهتنها تهدید نیست بلکه برعکس فرصت عالی تولیدی است. ملخ جدا از استفاده خوراکی در برخی شهرهای کشور و بازار خوب در دنیا، استفاده بسیار خوب دیگری نیز دارد. ملخ پروتئین زیادی دارد که آن را به یکی از بهترین خوراک طیور تبدیل میکند؛ خوراکی که باعث لذیذترشدن گوشت این طیور نیز میشود. علاوهبراین، یکی دیگر از استفادههای ملخ، در تهیه کمپوست خوراکی دام است. جالب است بدانید امروزه حتی در داخل کشور، فارمهای تولید و تکثیر ملخ داریم، آنهم با بازار صادراتی بسیار عالی به کشورهای حاشیه خلیجفارس.
ملخ حتی اگر خودش استفاده نشود، فرصت خوبی برای پرورش برخی محصولات جانبی است. یکی از مشاغل منسوخ در کشور ما شغل پرورش پرنده سار است. افراد زیادی سار پرورش میدادند و به کشاورزان میفروختند. ملخ غذای سار است و سارها عادت دارند حتی درصورت گرسنهنبودن، ملخها را با نوکشان نصف کنند و از بین ببرند. دلیل این رفتار سار که شاید نوعی تفریح یا قدرتنمایی یا تمرین شکار یا هرچیز دیگری باشد، معلوم نشده است؛ ولی درنهایت بسیار بهنفع کشاورزان است و مبارزه بیولوژیک با این آفت خطرناک تمام میشود. درکنار اینها، خودِ سار نیز پرندهای حلالگوشت و شکاری لذیذ محسوب میشود.
خلاصه که ملخ یکی از فرصتهایی است که اشتغالزایی فراوانی در این فصلهای زراعی کشور دارد؛ فرصتهایی که درصورت عنایت مقامهای مسوول و با درنظرگرفتن استانداردهای بهداشتی و تولیدی، حمایتهای لازم و کمکهایی تکنولوژیک برای جمعآوری، میتواند برای اقتصاد کشور مفید باشد. کنجاله سویا، تنها خوراکی طیور نیست که خود را به آن وابسته کرده و برای وارداتش رقم هنگفتی تخصیص دادهایم.
ملخ، این پیشران تولید
ملخهای آفریقایی که با نامهای عربی یا صحرایی هم شناخته میشوند و اخیرا به جنوب کشور در حال رفتوآمد هستند، ویژگیهای ممتازی دارند. سرعت تکثیر زیاد، همهچیزخواری (حتی پوست درخت) و...، ازجمله ویژگیهای این موجود است. اینکه این ویژگی تهدید باشد یا فرصت، به ما بستگی دارد.بنابر شواهدی که واکاوی دانش بومی دراختیارمان مینهد، پیشینیان ما که در ایران مرکزی زیست میکردند؛ بهویژه در بخشهایی از شمال هرمزگان، بلوچستان، کرمان، جنوب خراسان، شرق اصفهان و فارس، یزد، بخشهایی از سمنان، کاشان و قم چگونه با هجوم ملخها رودرو میشدند؟ آنها هرسال قبل از هجوم ملخها در مسیر کوچِ آنها بهسمت آبادبوم و مزارعشان، برکهها و محیطهای آبی موقت ایجاد میکردند و در وسط برکهها، فانوس میآویختند. ازآنجاکه حشرات و ملخها اغلب با نورخورشید مسیریابی میکنند، این نور مصنوعی جایگزین بهوسیله آتش یا لامپهای روشنایی در شب سبب فریب ملخها و غرقشدن آنها در آب برکه میشد و بدینترتیب، هم خطر هجوم ملخها کاهش مییافت و هم تا چند ماه خوراک مرغهای کشاورزان، روستاییان و پرندگان منطقه تأمین میشد. این، یعنی مشکل را به فرصت تبدیل میکردند. درست همان کاری که کشاورزان در زنجان یا دیزباد بالا با گرازها میکنند و بهجای گاوآهن از آنها برای شخم زمین سود میبرند.
به بهانه ملخ تیشه به ریشهمان نزنیم!
یادمان باشد استفاده افراطی از سمّ و تغذیه پرندگان و دیگر حیوانات از لاشه مسموم ملخها ممکن است خطرات پایدارتری در بومسازگان ایجاد کند؛ مثل تجربه تلخ مبارزه کشاورزان بندرگناوه با موش که درنهایت، لاشه موشهای آلوده سبب مرگ دستهجمعی شاهینها، دلیجهها، عقابها و بازها شد.
این، یعنی دشمنان طبیعی آنها را نابود کردند و سبب طغیان موشها در سال بعد و خسارتی سنگینتر به کشاورزان شدند. درست مثل ماجرای قتلعام گنجشکها در دوران حکومت مائو و طغیان بیشتر ملخها و خسارت وحشتناک به انبار غله آن زمان حکومت کمونیستی چین. آیا برای آنکه قدر گنجشکها را بیشتر بدانیم، باید تجربه تلخ هجوم ملخها را خود نیز درک کنیم؟
منبع: صبح نو