به گزارش «راهبرد معاصر»؛ اخیراً برخی خبرگزاریها ادعا کردند که آمریکا و سه کشور اروپایی پیش نویس قطعنامهای را علیه ایران برای ارائه به شورای حکام آماده کردهاند. خبرگزاری رویترز اعلام کرد که آمریکا، فرانسه، انگلیس و آلمان[تروئیکای اروپا] پیشنویس یک قطعنامه برای ارائه به نشست هفته بعد شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی را تهیه کردهاند که از ایران میخواهد به سوالات باقیمانده آژانس درباره ذرات اورانیوم پیدا شده در سه محل توضیح دهد. در پیشنویس این قطعنامه که رویترز آن را روایت کرده آمده است، شورای حکام «از ایران میخواهد فورا برای اجرای تعهدات قانونیاش اقدام کرده و بدون اتلاف وقت به پیشنهاد مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای همکاری بیشتر جهت شفافسازی و حل و فصل مسائل باقیمانده پادمانی عمل کند».
ادعای خبرگزاری رویترز درباره تهیه پیشنویس قطعنامهای علیه ایران از سوی این چند کشور در پی این مطرح میشود که اخیرا آژانس بینالمللی انرژی اتمی در گزارشی مدعی شد، ایران همچنان به سئوالات در خصوص منشا ذرات اورانیوم یافتشده در سه سایت هستهای اعلامنشده پاسخ نداده است. همچنین رویترز مدعی شده که ذخایر اورانیوم با غنای ۶۰ درصد ایران با رشد تقریبی ۹.۹ کیلوگرم به میزان ۴۳.۱ کیلوگرم رسیده است. در کنار این مساله گزارش خلاف جهت آژانس درباره مواد اورانیومی در سه محل از ایران منجر به این شده که تروئیکای اروپایی با همراهی آمریکا و البته بازیگری رژیمصهیونیستی و آژانس بازی جدیدی را علیه ایران شروع کنند.
بعداز به بنبست کشیده شدن مذاکرات هستهای توسط آمریکا و درخواستهای خارج از چارچوبی واشنگتن و کشورهای اروپایی از ایران، این چند کشور برای تحمیل شروط خود بر ایران اقدام به واکنشهای تهدیدی با ابزار تحریمی و استفاده از سازوکارهای آژانس انرژی اتمی کرده است.
نقاط اختلافی بین ایران و کشورهای 1+5 که در واقع باید گفت چهار کشور آمریکا، انگلستان، آلمان و فرانسه بیش از مواردی است که صرفاً آن را خلاصه در بحث تحریمی سپاه پاسداران کرد. نقاط اختلافی موجود از موارد فنی خارج شده و بیشتر ماهیتی سیاسی و فراهسته ای پیدا کرده است. آمریکاییها بارها اعلام کردند که ایران باید در چارچوب مواردی خارج از مذاکرات هستهای تعهدات دیگری همچون در زمینه منطقهای و موشکی را پذیرا باشد. ربط دادن موضوعات موشکی و منطقهای به مساله هستهای امری است که از ابتدا توسط تیم سیاست خارجی بایدن پیگیری شده است. راهبرد بایدن در بحث مذاکرات هسته ای راهبرد «همزمانی» است، این در حالی است که در دولت اوباما راهبرد گام به گام در دستور کار قرار گرفته بود.
آمریکاییها معتقدند ابزاری که باعث روآوردن ایران به مذاکرات شده، ابزار تحریم است. حال چنانچه این ابزار در این مرحله و در بحث مذاکرات هستهای از بین برود، ایران دیگر برای سایر موارد همچون موشکی و منطقهای پای میز مذاکره نخواهد آمد.
آمریکاییها معتقدند ابزاری که باعث روآوردن ایران به مذاکرات شده، ابزار تحریم است. حال چنانچه این ابزار در این مرحله و در بحث مذاکرات هستهای از بین برود، ایران دیگر برای سایر موارد همچون موشکی و منطقهای پای میز مذاکره نخواهد آمد. بنابراین الان باید با ابزار تحریم، امتیازهای لازم را از ایران در سایر مسائل کسب کرد. به همین منظور است که رابرت مالی، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران اعلام کرد که چنانچه ایران خواهان خروج سپاه از لیست تحریمی است، باید تعهدات فرابرجامی را نیز پذیرا باشد. اشاره مالی به این امر بوده که ایران باید در موضوعاتی فراتر از موضوعات هستهای تعهدات جدیدی را پذیرا باشد، در غیر این صورت نه تنها تحریمی علیه ایران لغو نخواهد شد، بلکه تحریمها نیز تشدید میشود.
از دیگر نقاط اختلاف بین ایران و 4 کشور اروپایی بحث انتفاع اقتصادی ایران از لغو تحریمها است. این امر برای آمریکا نیز خط قرمز محسوب میشود و ریچارد نفیو معمار تحریمهای آمریکا علیه ایران بارها اعلام کرده که در صورت حصول توافق با ایران، چارچوب تحریمها بهم نخواهد ریخت. این نشان دهنده این است که اولاً آمریکا تمام تحریمها علیه ایران را لغو نخواهد کرد و ثانیاً ریسکپذیری تحریمها برای شرکتها و کشورهای سرمایهگذار آن چنان بالا است که عدم سرمایهگذاری در ایران را بر سرمایهگذاری ترجیح میدهند.
از دیگر موضوعاتی که آمریکاییها نسبت به آن هیچ تعهدی را نپذیرفتهاند، تضمین خروج دوباره از برجام است. این امر نشان میدهد که آمریکا حتی در زمان بایدن نیز ممکن است از توافق موجود خارج شود. این عدم تضمین کافی باعث میشود که هیچ شرکت سرمایهگذاری در داخل ایران بخاطر وضع مجدد تحریمها حاضر به سرمایهگذاری نباشد و این در واقع منجر به عدم انتفاع اقتصادی برای ایران خواهد شد.
اکنون باتوجه به این موارد و نکات فوق ذکر چند نکته قابل تامل است:
1) چنانچه پرونده ایران از سوی آژانس به شورای امنیت برود، دو مسیر برای آن متصور است: اول؛ اسنپ بک که چنانچه این مسیر انتخاب شود یک بازه زمانی 60 روزه است و بدون رأیگیری در شورای امنیت، قطعنامههای قبلی علیه ایران باز خواهد گشت. دوم؛ از طریق قطعنامه شورای حکام که این معمولا یک مسیر 3 تا 6 ماهه است و چنانچه قطعنامه از آژانس به شورای امنیت برود، باید در شورای امنیت رأیگیری درباره صدور قطعنامه در رابطه با ایران انجام شود که این احتمال وجود دارد که روسیه و چین این قطعنامه را وتو کنند. این مسیر دوم احتمالا از سمت آژانس و تروئیکای اروپایی انتخاب شود. دلیل اصلی آن است که این 4 کشور میخواهند که یک مهلت چندماهه به ایران بدهند که چنانچه توافق نشود، ایران باید منتظر تحریمهای بیشتری باشد. این در واقع یک حربه علیه ایران است که اولاً فشارهای خود را همچنان بر روی ایران حفظ کنند و ثانیاً از کارت تحریم برای رسیدن به مقاصدشان استفاده کنند.
2) آژانس انرژی اتمی نشان داده که بیشتر بازیچهای در دست کشورهای قدرتمند و ابزار فشاری بر سایر کشورها است. مساله هستهای ایران برهمگان آشکار است که کاملاً صلحآمیز است، اما آژانس که تحت نفوذ آمریکاییها و صهیونیستها است، با اقدامات تحریکآمیز به دنبال محکومیت ایران است. این در حالی است که در توافق بین ایران و آژانس طی ماههای گذشته، این نهاد باید پرونده ایران را برای همیشه مختومه اعلام میکرد و به عنوان ابزاری برای فشار بر دیگر کشورها قرار نمیگرفت.
3) صهیونیستها در این بحث نقش بسیار پررنگی دارند و به دنبال نظامیسازی پرونده هستهای ایران هستند. در این میان نیز تاکنون تلاشهای متعددی از ارائه اسناد جعلی تا تخریب در روند هستهای ایران انجام دادهاند.
مجموع تحولات فوق نشان میدهد که آمریکا و اروپا بعد از ناکامی در گرفتن امتیاز از ایران، اکنون به دنبال راهکارهای دیگری در این زمینه با کارتهای جدید همچون آژانس انرژی اتمی هستند. همهی این عوامل نشان میدهد که آمریکا به دنبال تحمیل خواستههای فراهستهای خود بر سایر کشورها است و این راهبرد خود را با ابزارهای متعدد پیگری میکند.