تنش فزآینده آمریکا و چین؛ آیا چین به تایوان حمله نظامی خواهد کرد؟-راهبرد معاصر
نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی: قطعنامه شورای حکام تعاملات میان ایران و آژانس را نادیده گرفته است قطعنامه شورای حکام علیه ایران تصویب شد پاسخ ایران به قطعنامه آژانس؛ راه‌اندازی مجموعه قابل‌توجهی از سانتریفیوژ‌های جدید و پیشرفته والری زالوژنی: جنگ جهانی سوم رسماً آغاز شده است وزیر خارجه ایران: عملیات وعده صادق ۳ علیه اسرائیل حتما انجام خواهد شد بیانیه مشترک ۷+۱ کشور در حمایت از ایران در نشست شورای حکام کمال خرازی: رای دیوان بین‌المللی کیفری در صدور حکم بازداشت نتانیاهو رسواکننده غربی‌هاست نماینده ایران در سازمان ملل: شورای امنیت به مصونیت اسرائیل پایان دهد شهردار یک شهر در ایالت میشیگان: برای دستگیری «نتانیاهو» و «گالانت» آماده‌ایم قطعنامه ضدایرانی امشب به رأی گذاشته می‌شود؛ ۶درخواست ۳کشور اروپایی از ایران آغاز فعالیت عراقچی در شبکه اجتماعی بلواسکای واکنش‌ها به حکم دادگاه لاهه برای بازداشت نتانیاهو بیانیه ضدایرانی تروئیکای اروپایی درباره برجام ادعای اتحادیه اروپا: اقدامات هسته‌ای ایران «توجیه غیرنظامی معتبر» ندارد عراقچی: ایران به گام غیرفنی اروپا پاسخ مناسب می‌دهد
محمد ساجدی، کارشناس مسائل بین الملل در گفت‌وگو با «راهبرد معاصر» پاسخ می‌دهد؛

تنش فزآینده آمریکا و چین؛ آیا چین به تایوان حمله نظامی خواهد کرد؟

محمد ساجدی، کارشناس مسائل بین الملل با اشاره به افزایش تنش میان امریکا و چین، گفت: شدت وخامت روابط چین و آمریکا به حد روسیه و اوکراین نرسیده، بنابراین می‌توان گفت، نهایتا چین بر سر تایون با آمریکا معامله خواهد کرد، لذا بعید نظر می‌رسد چین با تجربه حمله روسیه به اوکراین به تایوان حمله‌ای نظامی را ترتیب دهند زیرا سودتجاری چند صد میلیارد دلاری برای چینی‌ها و امریکایی‌ها بسیار مهم‌تر از مسائل سیاسی‌ است.
محمد ساجدی؛ کارشناس مسائل بین الملل
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۱ - ۱۷ خرداد ۱۴۰۱ - 2022 June 07
کد خبر: ۱۳۶۷۴۹

تنش فزآینده امریکا و چین؛ آیا چین به تایوان حمله نظامی خواهد کرد؟

 

به گزارش «راهبرد معاصر»، سه دهه پیش، زمانیکه جنگ سرد خاتمه یافت و آمریکا خود را قدرت اول دنیا می‌دید، در بررسی افق‌های تهدید این کشور، نگرانی چندانی به چشم نمی‌خورد. اما از همان زمان بود که نشانه‌های نگران کننده کم کم رو به نمایان شدن گذاشت.

 

چین کشور فقیری بود که تلاش می‌کرد در مسیر توسعه گام بردارد و با جمعیت تقریباً پنج برابری آمریکا، اصلاحات اقتصادی را پذیرفته بود. در آن برهه، باورآمریکا بر این بود که چین نه خطری برای این کشور، بلکه به عنوان هم‌پیمانی جدی برای آن در عرصه بین‌الملل حاضر خواهد شد و در نتیجه سرمایه‌گذاری در چین را تشویق کرد و از حضور این کشور در سیستم تجارت جهانی استقبال کرد. این باور البته دیری نپایید. چین برخلاف تصور آمریکا خیلی زود مسیر صعود را طی کرد و رویکرد تعاملی آمریکا نتواست مانع از رقابت شود.

 

به لطف فاکتورهای فوق‌الذکر پیش‌بینی قدرت گرفتن چین در دهه‌های آینده چندان دور از تصور نبود. چین قدرتمند مطمئناً موقعیت آمریکا در آسیا و احتمالاً فراتر از آن را به چالش می‌کشید. در نتیجه انتخاب منطقی برای آمریکا تقریبا صریح و روشن بود: سنگ‌اندازی  در مسیر قدرت گرفتن چین.

 

در نتیجه هماهنگی و تعامل بین پکن و واشنگتن در عرصه‌های مختلف جای خود را به تقابل و رقابت داد و همین خود پایان عصر به اصطلاح تک‌قطبی را سرعت بخشید. چندان اغراق نیست اگر بگوییم امروزه چین و آمریکا در یک جنگ سرد جدید و یک رقابت امنیتی شدید که همه ابعاد روابط آنها را تحت الشعاع قرار داده است، به سرمی برند. چین به اذعان خود آمریکایی‌ها، اول مسئله و به بیان بهتر مهمترین مسئله ژئوپولیتیک آمریکاست.

 

در حال حاضرتقریباً اکثر صاحب‌نظران و سیاسیون آمریکایی بر مسأله بودن چین برای کشورشان اجماع نظر دارند و در ادبیات سیاسی آمریکا، چین موضوعی فراجناحی، فراحزبی و فراگیر است. برآمدن چین به عنوان یک قدرت جدی جهانی، یک چالش بی‌تردید راهبردی برای آمریکایی است که تاب زیر سوال رفتن هژمونی ساختگی خود ازسوی یک قدرت دیگر را ندارد. از منظر آمریکا، چین مسأله ای چند لایه و پیچیده است و دولت بایدن را نیز همانند سلف های خود با یک چند وجهی پیچیده برای تقابل مواجه کرده است.

 

روابط دوکشور البته ابعاد مختلفی دارد: بُعد نخست همکاری است، از جمله همکاری با چین در کنفرانس تغییرات آب‌وهوایی. رقابت، بُعد دوم روابط پکن و واشنگتن شکل می‌دهد. دولت آمریکا متعهد است که در حوزه‌ هایی نظیر تکنولوژیک، استانداردسازی، مالکیت معنوی وارد یک رقابت سنگین با چین شده و اجازه ندهد چین در حوزه تکنولوژی از آمریکا  پیشی بگیرد. روابط دو کشور بُعد سومی هم دارد که طیف وسیعی از جنجال‌های آمریکا و چین در این دسته قرار می‌گیرد و آنهم بُعد برخورد است. نمونه آن برخورد با چین در موضوعات راهبردی من جمله تایوان، هنگ کنگ، دریای جنوبی چین است.

 

سفر اخیر رئیس جمهورآمریکا به شرق آسیا و دیدار با سران  گروه کواد، (همکاری چهارجانبه آمریکا، ژاپن، استرالیا و هند) بُعد تازه‌ای به تنش های میان پکن و واشنگتن داد. در آنجا بایدن از دفاع آمریکا از تایوان در صورت حمله چین سخن به میان آورد، هر چند روز بعد مجبور شد اظهارات خود را تا حدی تلطیف کند، اما به نوعی آتش تنش میان دو کشور را شعله ورتر کرد.

 

ژنرال مارک میلی، رئیس ستاد ارتش آمریکا، هم به میانه تنش میان واشنگتن و پکن بر سر تایوان آمد و گفت که کشورش برنامه‌های اضطراری را برای مقابله با حمله چین به تایوان، تدوین کرده است.

 

آمریکا دراین سال‌ها در قبال حمله احتمالی چین به تایوان سیاست ابهام راهبردی را پیش گرفته و تاکنون از ارائه شفاف ضمانت‌های امنیتی به تایوان – بویژه در شرایطی که با هم معاهده دفاعی متقابل ندارند، پرهیز کرده است. قانون روابط تایوان مصوب سال ۱۹۷۹ میلادی می‌گوید در صورت حمله چین به تایوان، آمریکا ملزم به دفاع از تایوان نیست. با این حال مسئله تایوان و سفر بایدن به شرق آسیا جان تازه‌ای به تنش‌های میان آمریکا و چین بخشیده است.

 

«محمد ساجدی» کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با «راهبرد معاصر» در این خصوص می‌گوید: اگر بخواهیم به یک رابطه یا تحلیل درستی از روابط آمریکا و چین برسیم باید اندکی به عقب برگردیم. در دوران باراک اوباما تغییراتی در وزارت خارجه آمریکا رخ داد و معاونت خاورمیانه در این وزارت خانه به معاونت خاورمیانه و شرق تغییر نام پیدا کرد. بنابراین نگاه به شرق در دوران اوباما شروع شد.

 

این کارشناس سیاسی در خصوص تحولات اخیر در روابط چین آمریکا یادآور می‌شود که البته این بدان معناست که باید منتظر رویایی سنگین بین دو کشور بود و چنین احتمالی بسیار ضعیف است. چون رابطه مالی چین به آمریکا 500 میلیارد دلار و چین به اروپا 500 میلیارد دلار است و بنابراین هردو طرف از رابطه با هم منتفع می‌شوند. بنابراین رویارویی و جنگی در حال حاضر مطرح نیست.

 

ساجدی با گریزی به گذشته، گفت آمریکایی‌ها پس از ماجرای فروپاشی شوروی، بحث جهان تک قطبی را مطرح کردند. اما با موانع‌ای روبرو شدند و احساس کردند جهان تک قطبی رویای بیشتر نیست و قدرت‌های مطرح و جدید در حال  ظهور هستند که اتحادیه اروپا، روسیه  و چین از جمله این قدرت‌ها بودند. آمریکایی‌ها به شدت به دنبال کنترل چین هستند اما تحلیلگران و سیاستمداران آمریکایی به دولتمردان این کشور توصیه می‌کنند زیاد روسیه را تحت فشار قرار ندهید، زیرا با فشار بیشتر بر روسیه این کشور بیش از پیش به چین نزدیک می‌شود و مهار چین و روسیه همزمان در یک بسته نخواهد گنجید.

 

این کارشناس مسائل خارجی تحلیل خود را اینگونه ادامه می‌دهد: میان سیاستمداران دموکرات و جمهوری خواه آمریکا تفاوت‌های اندکی وجود دارد هر دو طرف یک هدف را دنبال می‌کنند. در شرایط فعلی با توجه به اینکه قدرت مطلقه اقتصادی در شرق آسیا چین است، اختلاف‌های چین و ژاپن بر سر مناطق مورد مناقشه دریایی، همچنین اختلافات آنها با کره جنوبی و کره‌شمالی همه باعث شده آمریکایی‌ها نسبت به تعادل اقتصادی خود در جهان احساس خطر کنند. بنابراین تغییراتی را در این راستا در پیش گرفته‌اند. حتی چند روز پیش اعلام شد جو بایدن قرار است ماه آینده سفری به اراضی اشغالی داشته باشد و از آنجا به کره جنوبی سفر کند. در خصوص سفر به اراضی اشغالی هدف بایدن مشخص است: نزدیک کردن دیدگاه‌های مصر، عربستان و رژیم‌صهیونیستی بر سر جزایر واقع در دریای سرخ و هدف دیگر این سفر اینست که به متحدان آمریکا اعلام کند ما با شما هستیم. اما بحث قابل تامل مربوط به سفر بایدن به کره جنوبی است. آمریکا همان معاملاتی را که در غرب آسیا دنبال می‌کرد حالا مشابه آن را در شرق آسیا پیگیری می‌کند، یعنی رابطه مکدر چین، کره جنوبی، ژاپن و تقابل با کره‌شمالی و به تازگی روسیه هم به آنها پیوسته است و بستری برای مانور آمریکاست. بنابراین با توجه به چرخش سیاست خارجی آمریکا به نظر می‌رسد ماه آینده و همزمان با سفر بایدن اتفاقات تازه‌ای در این رابطه شاهد باشیم.

 

ساجدی به چرایی نگرانی واشنگتن نسبت به قدرت گرفتن پکن می‌پردازد و می‌گوید بزرگترین قدرت نیروی انسانی جهان در اختیار چین است با یک و نیم میلیارد نفر جمعیت. بالاترین قدرت اقتصادی دنیا هم که در برخی موارد بالاتر از آمریکا قرار می‌گیرد نیز دردست چین است. چینی‌ها به دلیل ارزش افزوده کمتر نسبت به آمریکا خیلی  راحتتر می‌توانند بازار را در اختیار خود داشته باشند. با توجه به حجم گسترده صادرات اگر آمریکا به رویه فعلی خود ادامه دهد در دهه آینده با مشکل روبرو خواهد شد.

این کارشناس سیاسی به رویکرد چین در جهت توسعه اشاره می‌کند و می‌گوید: چینی‌ها یک مثل دارند که می‌گوید آرام حرکت کن و همیشه حرکت کن.  چندی پیش معاون رپیس جمهور چین گفت: شی‌چین‌پینگ به دولت، کارخانه‌ها و تولیدکننده‌ها دستور داده که بررسی کنید در دنیا تقاضا برای چه کالاهایی است همان را تولید کنید. نگران زیان اقتصادی آن نباشید که در صورت زیان اقتصادی دولت آن را پرداخت خواهد کرد. این دیدگاه می‌تواند آینده اقتصادی دنیا را با خطر مواجهه کند. چینی‌ها تنها به دنبال منافع اقتصادی هستند و به هر قیمتی این سیاست را دنبال می‌کنند.

 

ساجدی در ادامه به «راهبرد معاصر»، گفت: در حال تیره‌تر شدن روابط آمریکا و چین به این معنا نیست به زودی شاهد رویارویی نظامی آنها خواهیم بود. این مسئله شاید در ده سال آینده هم رخ ندهد زیرا دو طرف در مقابل هم بسیار خویشتن‌دار هستند و منافع اقتصادی خود را فدای منافع دیگر نمی‌کنند. حتی در مقابل روسیه هم سیاست مشابهی دنبال می‌شود. قدرت اقتصادی چین رو به افزایش و قدرت سیاسی روسیه رو به کاهش است و این برای آمریکایی‌ها بسیار خطرناک است. زیرا آمریکایی‌ها سیاست را فدای اقتصاد نمی‌کنند، بلکه برعکس اقتصاد را فدای سیاست می‌کنند. اما در نفطه مقابل چین تنها به دنبال منافع اقتصادی می‌رود.

 

این کارشناس سیاسی می‌افزاید: پس از فروپاشی شوروی آمریکایی‌ها سعی کردند نسخه این فروپاشی را در چین اجرا کنند اما چینی‌ها در همان زمان خط قرمزهای خود را برای آمریکا تعیین کردند و اجرای طرح‌های بزرگ اقتصادی را آغاز کردند.  چینی‌ها درس بزرگی از فروپاشی شوروی گرفتند و آن این بود که می‌توانند با دنیا تعامل کنند مشروط به اینکه آرام آرام باشد. آمریکایی‌ها از این سیاست گام‌به‌گام چینی‌ها بسیار هراس دارند. برخی معتقدند مشابه مسئله اوکراین و روسیه این بار میان چین و تایوان رخ می‌دهد. اما بنظر می‌رسد موضع گیری‌های چین و آمریکا در مسئله تایوان در حد بلوف باشد و در نهایت دو طرف به نوعی با هم معامله خواهند کرد. 

ساجدی معتقد است چین می‌تواند تایوان را به خود ملحق کند اما از این برگ برنده خود به شکل دیگری استفاده می‌کند. روسیه به اوکراین حمله کرد، اما چین این نسخه را درباره تایوان اجرا نمی‌کند به این دلیل است که روسیه در نبرد اوکراین در واقع  انتقام کوزوو، عراق و لیبی را  از غرب می‌گیرد. اما مسئله چین و تایوان ماهیت متفاوتی دارد.

 

این کارشناس مسائل سیاسی در پایان می‌گوید: شدت وخامت روابط چین و آمریکا به حد روسیه و اوکراین نرسیده، بنابراین می‌توان گفت، نهایتا چین بر سر تایون با آمریکا معامله خواهد کرد، لذا بعید نظر می‌رسد چین با تجربه حمله روسیه به اوکراین به تایوان حمله‌ای نظامی را ترتیب دهند زیرا سودتجاری چند صد میلیارد دلاری برای چینی‌ها و امریکایی‌ها بسیار مهم‌تر از مسائل سیاسی‌ است.

 

 

ارسال نظر
آخرین اخبار