به گزارش «راهبرد معاصر»؛ رژیم صهیونیستی در سالهای اخیر بارها تلاش کرده ائتلاف منطقهای علیه ایران تشکیل دهد و همواره ناکام بوده است. آخرین تلاش این رژیم «نشست نقب» بود که در توطئه مشترک با برخی کشورهای عربی تلاش کرد ائتلافی عبری-عربی در منطقه با نظارت آمریکا تشکیل دهد. بهتازگی نیز مقامهای صهیونیستی از آمریکا خواستهاند ائتلاف فراگیری علیه ایران در منطقه تشکیل دهند که احتمالاً مقدمات تشکیل این ائتلاف و شکلگیری آن همزمان با سفر آتی جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا به سرزمینهای اشغالی و عربستان خواهد بود.
دلایل تشکیل ائتلاف
رژیم صهیونیستی به این گزاره رسیده که برای دستیابی به نتیجه مطلوب در برابر ایران، ناگزیر به تشکیل ائتلاف تقابلی است. علت این موضوع در وهله نخست، ناتوانی این رژیم از هرگونه اقدام علیه ایران و دوم، در استفاده از ظرفیتهای منطقهای برابر ایران است.
طبق این دو گزاره، رژیم صهیونیستی هدف راهبردی دیگری را مدنظر دارد و آن، این است که سطح تنش ایران با برخی کشورهای عربی را افزایش دهد و ایران را بهجای خود به تهدید نخست منطقهای تبدیل کند. با توجه به این دو گزاره و هدف صهیونیستها از نظامی جلوه دادن پرونده هستهای ایران، اکنون اسرائیل از تشکیل ائتلاف با ایران به دنبال تحقق چند هدف است:
نخست، افزایش سطح تنشهای منطقهای: رویکرد ایران در تعامل با همسایگان و نزدیکی سطح روابط ایران با برخی کشورهای عربی همچون عربستان، به این منجر شده که رژیم صهیونیستی توان خود را برای گسست در روابط ایران با کشورهای عربی و بهویژه عربستان بهکار گیرد. افزایش سطح تنش در منطقه و به وجود آمدن نوعی جنگ سرد میان ایران با کشورهای منطقه بیش از همه خوشایند رژیم صهیونیستی است.
دوم، راهبرد رژیم صهیونیستی از اتحاد پیرامونی به اتحاد فرا پیرامونی تغییر کرده است؛ یعنی از سطح برقراری رابطه با کشورهای پیرامون خود به سطحی فراتر از پیرامون خود فکر میکند.
رژیم صهیونیستی از ایجاد ائتلاف برای ایران به دنبال چند هدف است:
خود بهتنهایی توان مقابله با ایران را ندارد و مترصد ورود دیگر بازیگران به سطح تنازع خود با ایران است.
-گزاره تهدید معتبر علیه ایران را همچنان فعال نگه دارد. درواقع این پیام را به ایران مخابره کند که انجام هرگونه تهدید را با مشارکت کشورهای منطقه علیه ایران دارد.
-با توجه به آسیبپذیری بالای این رژیم در داخل سرزمینهای اشغالی، سطح برخورد را به کشور ثالث تقلیل دهد.
این گزاره از دو جهت برای رژیم صهیونیستی دارای مزیت است؛ نخست، اینکه ایران را با کشور ثالث دچار تنش میکند و همچنین به دورماندن این رژیم از برخورد مستقیم با ایران منجر میشود. دوم، اینکه ایران را بهعنوان کشوری دارای تهدید در افکار عمومی جلوه میدهد. صهیونیستها از این رویکرد بعد از حمله موشکی به اربیل استفاده کردهاند.
- رژیم صهیونیستی به دنبال راهبردی سه وجهی و متوالی در برخورد با ایران است؛ نخست، اجماع سازی دوم، ائتلافسازی و سوم، تهدید سازی.
- تفاوت میان اجماع سازی با ائتلافسازی در دستیابی به نتیجه است هرچند اکنون این رژیم در هر دو گزاره دچار مشکل شده و هنگامی که رژیم صهیونیستی قصد اجرایی کردن توطئه شوم «معامله قرن» را داشت، تنها چند کشور محدود با آن همکاری کردند. همچنین در نشست شرارت در تلآویو تنها چند کشور شرکت کردند. این نشان میدهد برخلاف تبلیغات رسانهای، این رژیم هم در اجماع سازی و هم در ائتلافسازی با ایران دچار مشکل است.
- هدف دیگر رژیم صهیونیستی از ائتلافسازی علیه ایران، برخورد با گروههای مقاومت است. یعنی این رژیم علاوه بر ایران به دنبال تهدید سازی از گروههای مقاومت است.
در پایان میتوان گفت، رژیم صهیونیستی همواره از تقابل مستقیم با ایران هراس و سعی در مشارکت سایر کشورها در ائتلاف با ایران را داشته است. به اعتراف صهیونیستها، این رژیم توان مقابله با گروههای مقاومت را ندارد و اکنون در سه جبهه عراق لبنان و سوریه بهوسیله این گروهها محاصره شده است. به همین منظور آنها ادعا کردهاند تنها راه مقابله با ایران ایجاد تهدید چندبعدی و متشکل از بازیگران مختلف است. در این میان کشورهای همراستا با این رژیم در منطقه و با بازیگردانی آمریکا میتوانند بهترین نمونه برای تشکیل ائتلاف باشند.