به گزارش «راهبرد معاصر»؛ از اسفندماه سال گذشته که مذاکرات هسته ای به دلیل زیاد خواهی آمریکا متوقف شد و تیم سیاست خارجی جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا برخلاف رؤیاهای شیرین غربگرایان داخلی، سیاست فشار حداکثری دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق این کشور را در پیش گرفت و اثبات کرد هیچ فرقی میان دموکرات و جمهوریخواه در سیاست مقابله با ایران وجود ندارد، حملات اصلاحطلبان علیه تیم مذاکرهکننده کشورمان ازسر گرفته شد.
به تازگی و پس از سفر جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به تهران، جریان های همسو با غرب در کشورمان با دمیدن در شیپور «امکان احیای برجام» و «حسن نیت اروپایی ها و آمریکا»، فضای تحلیلی رسانه هایشان را به شکل اغراق آمیزی به این موضوع اختصاص دادند و به افزایش انتظارات نزد افکار عمومی دامن زدند. تا چهارشنبه گذشته و هنگام مذاکرات دوحه نیز بعضی از رسانه های اصلاح طلب روزانه چندین تحلیل در روزنامهها و سایتهای وابسته درباره امکان احیای برجام منتشر کردند.
چنانچه با همان رویکرد گذشته به پایبندی به تعهدات خود در قبال توافق هسته ای بازگردیم؛ یعنی ایران نفع اقتصادی چندانی نبرد، تضمین حداقلی در زمینه خروج مجدد آمریکا اخذ نشود و تحریم ها به بهانه های دیگر احیا شوند، برجام چه سودی می تواند به حال کشور داشته باشد؟
نکته مشترک میان این تحلیل ها، علاوه بر تصویرسازی مثبت از طرفهای اروپایی و آمریکا، بازتاب ندادن و نپرداختن به خواستههای بهحق ایران در مذاکرات رفع تحریمها و هم زمان، متهم کردن تیم مذاکره کننده کشورمان و حملات غیرمنصفانه به حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه و علی باقری، مذاکره کننده ارشد کشورمان بود که پس از اتمام مذاکرات دوحه این روند شدت گرفت.
خط تحلیلی رسانههای اصلاحطلب نسبت به وزارت امور خارجه و تیم مذاکرهکننده مبتنی بر القای سه گزاره غیر واقع و غیرمنصفانه بود؛
نخست، بی تمایلی تیم مذاکرهکننده به بازگشت آمریکا به برجام و نداشتن تلاش کافی در این زمینه: این خط تحلیلی با بازخوانی و برجسته کردن نقدهای دقیق باقری در دوره قبل به متن برجام، رویکرد ظالمانه آمریکاییها و اشتباهات تیم سابق مذاکره کننده هسته ای در تلاش برای القای مخالفت مذاکره کننده ارشد کشورمان با بازگشت آمریکا به برجام و تداوم این توافق بودند. این در حالی است که اگر باقری علاقهای به تداوم توافق برجام نداشت، چگونه مسئولیت این مذاکرات از طرف دستگاه سیاست خارجی نظام را پذیرفته است؟
دوم، ناتوانی باقری و تیم مذاکره کننده کشورمان در فرآیند مذاکرات: حملات اصلاحطلبان به باقری بر مبنای این محور اتهاماتی همچون کم سوادی تا شعارزدگی و حتی رفتار شخصی وی را شامل میشود. سال گذشته بود که یکی از رسانه های اصلاح طلب در مطب مضحکی نگاه نکردن باقری به صورت مذاکرهکنندگان زن اروپایی و آمریکایی را مانعی در فرآیند مذاکرات معرفی کرده بود!
سوم، در روزهای اخیر نیز اصلاح طلبان با بازخوانی سخنان قدیمی محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه سابق کشورمان در زمینه ناتوانی مخالفانش در نوشتن متن جدید مذاکرات، در تلاش برای القای ناتوانی تیم مذاکرهکننده هستند. علاوه بر این، برخی تحلیلگران و دیپلماتهای پیشین در گفت و گو با رسانه های اصلاح طلب، تیم مذاکره کننده را با برچسب شعارزدگی و طرح درخواستهای فرا برجامی، ناتوان در فرایند مذاکرات معرفی کردند.
مهمترین موضوعی که در تحلیل غربگرایان مغفول مانده و به نظر تعمدی می آید، تبیین نکردن خواسته های بهحق ایران و کارشکنی و دورویی آمریکایی ها در مذاکرات است. عمده ترین خواسته های تیم مذاکرهکننده ایران چهار موضوع است:
در کمال تعجب غربگرایان به شکل برجسته ای به هیچ یک از خواستههای ایران نپرداختند و در تلاش برای القای ضرورت تفکر سابق خود موسوم به «برد-برد» و «هر توفقی بهتر از توافق نکردن است»، هستند؛ در صورتی که مشکلات کنونی کشور در زمینه مذاکرات ناشی از همان تفکر و رویکرد است.
چنانچه با همان رویکرد گذشته به پایبندی به تعهدات خود در قبال توافق هسته ای بازگردیم؛ یعنی ایران نفع اقتصادی چندانی نبرد، تضمین حداقلی در زمینه خروج مجدد آمریکا اخذ نشود و تحریم ها به بهانه های دیگر احیا شوند، برجام چه سودی می تواند به حال کشور داشته باشد؟ پیش از شروع به کار دولت سیزدهم دلار در مقاطعی تا ٣٢ هزار تومان افزایش قیمت داشت، در حدود ١٠ ماه اخیر نیز بازه قیمتی ٢۵ تا ٣٢ هزار تومان را ثبت کرد. همچنین با وجود بازنگشتن آمریکا به برجام، فروش نفت ایران افزایش یافت و ٨٠ درصد درآمد آن نیز وصول شد، سفرهای منطقه ای آیت الله رئیسی، رئیس جمهور کشورمان نیز موفق و به قراردادهای تجاری خوبی منجر شد که حتما در یک تا دو سال آینده آثار آن نیز هویدا خواهد شد.
ضروری است تیم مذاکرهکننده از خواسته های بهحق ایران چشمپوشی نکند و رویکرد کلی جمهوری اسلامی مبنی بر مطالبه چهار درخواست مذکور را در فرآیند احیای برجام و مذاکرات حفظ کند
با وجود این، بازگشت به برجام بدون تضمین آمریکا به کارشکنی نکردن در انتفاع اقتصادی ایران چه معجزه ای خواهد کرد؟ آیا اصلاح طلبان به دنبال منافع ملی هستند یا برجام و احیای آن را صرفاً پروژه ای برای طلبکاری در فضای سیاست داخلی و گرفتن ژست مدعی و اثبات ایدههای شکست خورده خود می بینند؟ پاسخ دقیق به این سؤال ابعاد کنش های اخیر این جریان را روشن می کند.
اکنون و با اتمام مذاکرات دوحه بدون چشم انداز روشن، ضروری است تیم مذاکرهکننده از خواسته های بهحق ایران چشمپوشی نکند و رویکرد کلی جمهوری اسلامی مبنی بر مطالبه چهار درخواست مذکور را در فرآیند احیای برجام و مذاکرات حفظ کند. رسانه های داخلی نیز بر این اساس باید در مسیر تقویت موضع تیم مذاکرهکننده گام بردارند.
نقد منصفانه و تحلیل موضوع ایرادی ندارد، اما برجسته کردن مواضع غرب و بزک کردن آمریکا و اروپایی ها و متهم کردن تیم مذاکرهکننده، نقد و رویکرد منصفانه ای نیست. بد نیست تحلیلگران نزدیک به طيف ظریف نیز به جای تقویت تیم بایدن به کمک تیم باقری بیایند و رسانههای اصلاح طلب که در دوره ظریف هر نقد منصفانهای را با برچسب تندرو و اتهام کاسبی در نطفه خفه می کردند و جامعه را بر سر موضوع هستهای دوقطبی کردند، از حمله به تیم مذاکرهکننده دست بردارند و دست کم در ظاهر تا مدتی به نمایش اتحاد و همدلی و تأیید رویکرد کلی دولت و تیم مذاکرهکننده بپردازند. امید که در پرتو وحدت داخلی، و تخریب نکردن های درونی، دستیابی به منافع ملی در مذاکرات میسر شود.