به گزارش راهبرد معاصر؛ با نگاه به محورها و خطوط تحلیلی مطبوعات و رسانههای جریان اصلاح طلب در واکنش به تحریم وزیر امور خارجه از سوی وزارت خزانه داری آمریکا، میتوان نتیجه گرفت که این جریان به جای پذیرش پیام اصلی رویداد یاد شده، خط تحریف را پیش گرفته و آن را نشانه درستی روند مذاکرات هستهای و مفید بودن برجام برای نشان داده اند.
مسعود پزشکیان، نائب رییس مجلس شورای اسلامی مدعی شد؛ «[تحریم ظریف] در داخل هم این مسئله را روشنتر میکند که برخلاف بسیاری از تعابیر، برجام و سیاست خارجی دولت و عملکرد آقای ظریف آنچنان به نفع ایران و به ضرر آمریکا بوده که این کشور را مجبور به روی آوردن به بیسابقهترین و غیرمعمولترین واکنشها کرده است».
واکنش اصلاح طلبان به تحریم «ظریف»
علی مطهری، نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی نیز در صفحه شخصی خود نوشت: «در داخل، امیدوارم کسانی که دم از انقلابیگری میزنند، قبول کرده باشند که آقای ظریف انقلابیتر از آنهاست و دست از حمله به ایشان بردارند».
به همین قرار، روزنامه آرمان نوشت: «در چنین شرایطی واقعاً تکلیف اهانتهای بیشمار و تهمتهای ناجوانمردانهای که در ۶ سال گذشته به برترین وزیر خارجه جمهوری اسلامی زده شد، چه میشود؟ آیا اهانت کنندگان لااقل یک شرم به ظریف بدهکار نیستند؟»
واکنش به دور از واقعیت رسانههای اصلاحطلب در قبال تحریم ظریف حکایتگر آن است که طیف اشاره شده، رخدادی را که به وضوح اثباتگر خطا بودن رویکرد دولت در اعتماد به آمریکا و امید بستن به رفع تحریمها با مذاکره و دستیابی برجام است، گویای درستی این مسیر وانمود کرده و از همین رهگذر آتش توپخانه خود را به روی منتقدان توافق هستهای گشوده اند. از فتح الفتوح نامیدن خسارت محض برجام تا بزک اروپا پس از بزک آمریکا. این رسانهها در حالی منتقدان را در جایگاه متهم نشاندهاند که خسارت محض برجام و تبدیل شدن آن به اهرم تحریم و گستاخی آمریکا علیه ایران، پیامد بی توجهی به نظرات فنی و کارشناسی آنها و به جهنم حواله دادنشان از سوی رییس جمهور است.
تحریم ظریف اما در شرایطی انجام شد که آمریکا در برجام امتیازات نقد گرفته و وعدههای نسیه داده است و بدون عمل به وعدههایش، برجام را به ایستگاه آخر هم رساند. از این رو توافق هستهای به طور کامل به نفع آمریکا بوده زیرا در ازای تعطیلی برنامه هستهای ایران، تحریمها نه تنها بر جای خود باقی ماندند که بر تعداد آنها افزوده شد. در این صورت جای این سؤال است که پس علت تحریم ظریف چیست؟
شواهدی در خصوص سطحی نگری دیپلماتیک در دولت
در این زمینه باید توجه داشت که آقای روحانی ، با توجه به نوع نگاه لیبرال حاکم در دولت، باراک اوبامایی را که عمده تحریمها بر علیه کشورمان به واسطه دولت وی تصویب و اجرا شد در خطایی راهبردی فردی باهوش و مؤدب معرفی کرد. حتی مهر ماه ۹۵، پس از بازگشت از سفر به نیویورک گفت: «آمریکا قول داده است به تعهدات خود عمل کند». در طول مذاکرات و نگارش برجام نیز قواعد مهمی مانند پیش بینی برگشت پذیری، مکانیسم شکایت، گام به گام اجرا کردن تعهدات، توازن تعهدات و گرفتن تضمین نادیده گرفته و حتی از خطوط قرمز نظام در این مذاکرات عبور شد. طیف همسو با دولت هم در چرب زبانی برای برجام سنگ تمام گذاشت و توافق یکطرفه هستهای را نشانه تسلیم همه قدرتهای بزرگ جهان مقابل ایران، معجزه قرن، فتح الفتوح و آفتاب تابان نامید. وقتی که عباس عراقچی، عضو ارشد تیم مذاکره کننده هستهای تصریح کرد که تحریمها روی کاغذ برداشته شدهاند و بعدتر دستاورد برجام را نزدیک صفر دانست. در چنین شرایطی که ماحصل امیدواری دولت به آمریکا یک مشت وعده صِرف و تحریم افسارگسیخته در برابر تعهدات انجام شده ایران است، تحریم ظریف بار دیگر ثابت کرد آمریکا فقط زبان اقتدار میفهمد، حتی اعتماد به خودش را هم با تحریم و تهدید پاسخ میدهد. از همین رو، این اقدام آخرین میخ بر تابوت اعتماد به آمریکاست و تنها راهبرد بنیادین مقابل این رژیم مقاومت پیوسته است.
این احتمال نیز وجود دارد که ترامپ علی رغم انتفاع از برجام، فشار جدیدی بر ایران را با تحریم ظریف شروع کرده که هم منتهی به پذیرش و تصویب نهایی کنوانسیونهای خود تحریمی نظیر پالرمو و CFT شود و هم در شرایطی که مذاکره با آمریکا از سوی رهبر معظم انقلاب سم مضاعف نامیده شده است، ایران را پای میز مذاکرهای بیاورد که به ظاهرِ تبلبغاتی آن در انتخابات آتی آمریکا نیازمند است.
دولت در برابر تحریم ظریف چه خواهد کرد؟
از سوی دیگر، تحریم ظریف پیامد برجامزدگی دولت و عدم واکنش متقابل نسبت به نقض توافق هستهای از سوی آمریکا و اروپا است. اگر دولت در برابر نقض برجام از سوی دولت اوباما در همان روز نخست اجرا در دی ماه 94 ، تعهداتی را که پیش دستانه انجام داده بود، متوقف میکرد، کار به جایی نمیرسید که شرکتهای آلمانی در فرودگاه مونیخ از ترس تحرمهای آمریکا به هواپیمای ظریف سوخت ندهند و این کار از طریق نیروی هوایی آلمان انجام شود. وقتی که آمریکا از برجام خارج شد، اگر دولت هم اقدام متقابل انجام میداد و تصمیم به ادامه انجام یکطرفه تعهدات و ادامه برجام با اروپا نمیگرفت، حدود یکسال وقت و ظرفیت کشور معطل اروپاییها نمیماند که همدستیشان را با آمریکا علیه ایران نشان دادند و همراه با ایالات متحده بر محدودیت توان موشکی و فعالیت و نقشآفرینی منطقهای ایران تأکید کردند. متاسفانه در این میان، دولت با توجیه برخی کم کاری های طرف های غربی، پالسهای مثبتی را جهت اقدام های ضد ایرانی بعدی به جبهه غرب داده است. اروپاییها در حالی طبق برجام موظف به خرید نفت ایران و برقراری مبادلات بانکی بودند که این تعهدات را به اس پی وی ـ مبادله نفت در مقابل کالا ـ و سپس اینستکس ـ مبادله پول نفت دیگر کشورها با غذا و دارو ـ تقلیل دادند اما این وعده نیز در حد حرف باقی ماند و دومین رییس اینستکس هم اخیرا استعفا داد.
با این اوصاف، تحریم ظریف به عنوان رییس دستگاه دیپلماسی و تیم مذاکره کننده با آمریکا و اروپا گواهی بر خطا بودن مسیری است که دولت در 6 سال گذشته طی کرد و با اعتماد بیجا به آمریکا توانمندیهای بسیاری را بلا استفاده گذاشت و از کنار فرصتهای زیادی گذشت. در این شرایط اگر دولت باور به تأمین منافع ملی و مصالح کشور دارد، انتظار میرود از برجام خارج شود و استعدادها و ظرفیتهای داخلی را فعال کند تا مواهب و میوههای اقتصاد مقاومتی به بار نشیند.