اعتراف غربی‌ها به تهی بودن بازی ضرب‌‌الاجل‌ علیه ایران-راهبرد معاصر
یمن: ناوهواپیمابر را هدف قرار دادیم/سرنگونی جنگنده آمریکایی الجولانی: گروه‌های نظامی در نهاد واحدی ادغام خواهند شد دیدار سفیر چین در ایران با علی لاریجانی بازگشایی سفارت قطر در دمشق پس از ۱۳ سال توضیحات عراقچی در خصوص بازدید از برخی اماکن تاریخی-مذهبی در قاهره آمریکا جایزه ۱۰ میلیون دلاری بر سر الجولانی را لغو کرد فایننشال تایمز: ترامپ به حمایت از اوکراین ادامه خواهد داد جزئیات دیدار الجولانی با هیئت آمریکایی در دمشق هشدار وزیر خارجه عراق: داعش در حال سازماندهی مجدد خود است وزارت خارجه آمریکا زندان قزل حصار و ۴ نهاد مرتبط با تجارت نفت ایران را تحریم کرد گروه‌های مسلح تحریرالشام وارد مرز‌های رقه شدند حمله به کنسولگری اسرائیل در نیویورک تحریم‌های جدید آمریکا علیه ناوگان دریایی پنهان ایران پزشکیان در دیدار اردوغان: کمترین خدشه به تمامیت سرزمینی سوریه، به هیچ وجه قابل قبول نیست دیدار پزشکیان با نخست‌وزیر پاکستان/ دعوت شهباز شریف از رئیس‌جمهور برای سفر به پاکستان

اعتراف غربی‌ها به تهی بودن بازی ضرب‌‌الاجل‌ علیه ایران

کشورهای غربی با اعتراف به اینکه ضرب‌الاجلی علیه ایران وجود ندارد به پوچ بودن بازی پیشین خود در تعیین ضرب‌الاجل‌های ساختگی اعتراف کرده‌اند.
تاریخ انتشار: ۲۳:۱۷ - ۰۵ مرداد ۱۴۰۱ - 2022 July 27
کد خبر: ۱۴۴۵۳۴

به گزارش راهبرد معاصر جمهوری اسلامی ایران در ماه‌های گذشته بارها اعلام کرده بود که هدف طرف‌های غربی از تعیین ضرب‌الاجل‌های عموماً چند هفته‌ای برای مذاکرات رفع تحریم‌ها دور کردن حواس‌ها از مسئولیت غربی‌ها و گذاشتن فشار بر ایرانی‌ها برای موافقت با خواسته‌های نابجای غرب در گفت‌وگوها است.

در حال حاضر مقام‌های آمریکا و سه کشور اروپایی، بعد از بارها و بارها تعیین ضرب‌الاجل و عمل کردن به آن مجبور شده‌اند اعتراف کنند که ضرب‌الاجلی برای مذاکرات با ایران وجود دارد. این اعتراف در واقع، تهی بودن تهدیدها و بازی‌های غربی‌ها با تقویم را نشان می‌دهد.

یک دیپلمات اروپایی در گفت‌وگو با پایگاه dimplomatic.substack در پاسخ به این سوال که آیا یادداشت روز گذشته «جوزپ بورل»، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به معنی دادن اولتیماتوم به ایران است گفت که هیچ ضرب‌الاجلی وجود ندارد.

این دیپلمات اروپایی که اشاره‌ای به نام او نشده است گفت: «اولتیماتوم نیست، بلکه پیام روشنی است مبنی بر اینکه فضا برای مذاکرات تقریباً به اتمام رسیده است.»

جوزپ بورل روز گذشته در یادداشتی در روزنامه فایننشال‌تایمز مدعی شده بود که فضا برای مذاکرات به اتمام رسیده است. او نوشته بود: «بعد از ۱۵ ماه مذاکرات فشرده و سازنده در وین و تعاملات بی‌شمار با طرف‌های برجام و آمریکا من به این جمع‌بندی رسیده‌ام که فضای برای مصالحه‌های مهم اضافی به پایان رسیده است. من اکنون روی میز متنی گذاشته‌ام که در آن، رفع تحریم‌ها و گام‌های هسته‌ای برای احیای برجام به تفصیل شرح داده شده‌اند.»

یک مقام ارشد آمریکایی هم در گفت‌وگو با پایگاه dimplomatic.substack، همانند دیپلمات اروپایی وجود ضرب‌الاجل برای مذاکره با ایران را رد کرده است. این مقام آمریکایی گفته از وجود یک ضرب‌الاجل خاص برای پاسخ دادن ایران با خبر نیست. او در عین حال گفته است: «البته این فرایند، برای مدت نامحدود نخواهد بود.»

نگاهی به ضرب‌الاجل‌هایی که آمریکایی‌ها در مدت زمان جاری بودن مذاکرات معرفی کرده‌اند جالب توجه است. بهمن‌ماه سال گذشته شبکه خبری سی‌ان‌ان گزارش داده بود که دولت آمریکا آخرین موعد برای حصول توافق را «آخر ماه فوریه» اعلام کرده بود.

تا قبل از این ضرب‌الاجل، یک مقام آمریکایی روز ۲۷ دی‌ماه در گفت‌وگو با روزنامه وال‌استریت‌ژورنال گفته بود که پنجره مذاکرات هسته‌ای با ایران «اواسط ماه فوریه» بسته خواهد شد. باز هم قبل‌تر از آن، پایگاه خبری پولیتیکو به نقل از مقام‌های غربی نزدیک به مذاکرات وین نوشته بود که پنجره مذاکرات تا پایان ماه ژانویه یا اوایل ماه فوریه بسته خواهد شد.

پایان سال میلادی ۲۰۲۱ ضرب‌الاجل دیگری بود که مقام‌های آمریکایی و سه کشور اروپایی در هفتمین دور مذاکرات وین به عنوان نقطه اتمام دیپلماسی با ایران مطرح کرده بودند.

مسئله ضرب‌الاجل‌های ساختگی آمریکا چندی پیش مورد توجه یک اندیشکده یهودی قرار گرفت. این اندیشکده به ۲۷ جمله مقام‌های آمریکایی درباره کوتاه‌بودن زمان در مذاکرات از ژانویه ۲۰۲۱ تا پایان ژانویه ۲۰۲۲ اشاره کرده و نوشته بود: «به نظر می‌رسد زمان مذاکرات هسته‌ای هرگز به پایان نمی‌رسد.»

پیام بین‌سطوری که آمریکایی‌ها تلاش کرده‌اند از تأکید بر کوتاه بودن زمان در مذاکرات وین قصد القای آن را داشته‌اند این بوده که سرعت گفت‌وگوها تابع اقداماتی است که ایران بایستی انجام دهد. حال آنکه از شواهد متعدد دیگر اینطور برمی‌آید که آمریکایی‌ها اصلی‌ترین عامل وقت‌کشی در گفت‌وگوها بوده‌اند.

برای کسانی که مذاکرات مربوط به برجام را نه از زمان روی کار آمدن «جو بایدن»، بلکه از دوران «باراک اوباما» دنبال می‌کنند عدم اراده دولت فعلی واشنگتن برای بازگشت به توافق هسته‌ای از یک فلسفه فکری واضح که برجام بر اساس آن شکل گرفته نشأت می‌گیرد.

دولت بایدن در واقع در تلاش است برجام را به همان ریل نفوذ که در دولت باراک اوباما، رئیس‌جمهور سابق آمریکا این توافق بر اساس آن شکل گرفته بود برگرداند و از انتفاع اقتصادی ایران در آن توافق جلوگیری کند.

زمانی که باراک اوباما در سال ۲۰۱۵ به برجام دست یافت در برابر منتقدانش که معتقد بودند این توافق با سرازیر کردن پول به ایران باعث افزایش قدرت منطقه‌ای و موشکی تهران خواهد شد همواره این نکته را روشن می‌کرد که برجام بر «منطق نفوذ» به ساختار تصمیم‌گیری‌های سیاسی ایران استوار شده و نه تنها «منطق انتفاع» اقتصادی برای ایران را دنبال نمی‌کند، بلکه ساز و کارهایی برای جلوگیری از آنها دارد.

اوباما راهبرد مدنظرش را این‌طور تشریح می‌کرد که برجام با تقویت «تصمیم‌گیران غرب‌گرا در ایران» -به زعم او- زمینه‌های ورود به توافق‌های متعاقبی در سال‌های آینده برای محدود کردن سایر مولفه‌های قدرت جمهوری اسلامی ایران را فراهم خواهد کرد. او مضاف بر این توضیح می‌داد که از طریق سیاست‌های دیگری نظیر حفظ معماری تحریم‌ها از ورود پول‌های هنگفتی به ایران که می‌تواند به افزایش قدرت منطقه‌ای و موشکی ایران منجر شود هم جلوگیری خواهد کرد.

علاوه بر این سیاست‌های اعلامی، ساکنان وقت کاخ سفید با در دستور کار قرار دادن سیاست‌های اعلام‌نشده دیگری مانند حفظ سایه هراس‌های تحریمی بر سر بانک‌های بین‌المللی؛ بالا نگاه داشتن ریسک سیاسی و اقتصادی تعامل با ایران از طریق لفاظی‌های رسمی، هجمه‌های رسانه‌ای و فشارهای غیررسمی؛ گره زدن انتفاع برجامی به انجام اقدامات فرابرجامی از سوی ایران؛ وضع قانون برای جلوگیری از سفر تجار به ایران؛ حفظ سیاست ابهام درباره ماندگاری برجام و غیره سعی داشتند مانع انتفاع اقتصادی ایران از توافق شوند.

به بیان دیگر، دولت اوباما برای آنکه اطمینان حاصل کند می‌تواند از قِبَل برجام راهبرد خود در قبال ایران را تکمیل کند به سبک خاصی از رفع تحریم‌ها روی آورده بود. تحریم‌ها اگرچه روی کاغذ رفع شده بودند، اما آمریکا سایر ابزارهای حقوقی و سیاسی خود را اهرم قرار داده بود تا اطمینان حاصل کند که برای ایران غیر از شیرینی‌های زودگذری مانند آزادی‌سازی برخی از دارایی‌های بلوکه‌شده و یا خرید چند هواپیما (رویکردی که در آن زمان از آن به عنوان «شیرینی‌های آدامسی» یاد شده بود) نفع اقتصادی راهبردی و ماندگاری حاصل نمی‌شود.

شواهد زیادی نشان می‌دهند دولت بایدن در تلاش است از طریق مذاکرات برجام را در دل چنین راهبردی قرار دهد. خطوط اصلی این تفکر بایدن را می‌توان در مقاله‌ای که او در سپتامبر ۲۰۲۰ در «سی‌ان‌ان» منتشر کرد دید. «مفهوم فشار هوشمند» و مولفه‌های تشکیل‌دهنده آن که بایدن در آن مقاله به عنوان راهبرد جایگزین خود به جای «فشار حداکثری» ترامپ معرفی کرد در بردارنده تقریباً همه شاخصه‌هایی است که توافق هسته‌ای در دوران باراک اوباما بر مدار آن شکل گرفته بود.

به عنوان مثال، بایدن در این یادداشت این را مشخص کرد که بازگشت به توافق هسته‌ای به هیچ عنوان هدف غایی آمریکا نیست و او [همانند با دوران اوباما] اجرایی شدن برجام را نقطه آغازی برای «طولانی‌تر کردن و قوی‌تر کردن برجام» برای آمریکا می‌بیند. هم بر مبنای انتقادات مخالفان توافق هسته‌ای در آمریکا و هم بر مبنای اظهارات بعدی مقام‌های دولت بایدن روشن است که «قوی‌تر کردن برجام» کلیدواژه آمریکایی‌ها برای تلاش در جهت اضافه کردن محدودیت‌های موشکی و منطقه‌ای به بندهای توافق هسته‌ای است.

البته عوامل دیگری نظیر فشارهای رژیم صهیونیستی، نماینده‌های کنگره و کشورهای عربی هم در ضعف واشنگتن برای تصمیم‌گیری در خصوص برجام اثرگذار بوده‌اند اما تیم بایدن با توجه به اینکه نقطه تلاقی خواسته‌های این سه طرف را اطمینان از عدم افزایش قدرت ایران در نتیجه برجام می‌داند در حال حاضر تحمیل چارچوب فکری گفته‌شده بر توافق را اصلی‌ترین ضامن خنثی کردن این فشارها می‌داند.

بنابراین، به نظر می‌رسد اصلی‌ترین متغیری که تاکنون انفعال آمریکا در مذاکرات رفع تحریم‌ها را رقم زده عدم آمادگی دولت آمریکا برای فاصله گرفتن از یکجانبه‌نگری و عمل به توافقات پیشین برای جلوگیری از بهره‌مندی ایران از منافع اقتصادی به موجب توافق بوده است./فارس

مطالب مرتبط
ارسال نظر