به گزارش راهبرد معاصر بسیاریها بر این باورند که موضع لبنان اعم از دولت، ارتش و مقاومت این کشور درباره پرونده ترسیم مرزها، موضعی متحد و مبتنی بر کوتاه نیامدن از حقوق، ثروتها و حاکمیت لبنان است.
طبیعتاً مرحله سیاسی بعدی در لبنان، مرحله اقدام گروهها و نیروهای سیاسی برای تثبیت گزینهها و فعالیتهای خود پس از انتخابات پارلمانی خواهد بود. با توجه به سیر تحولات منطقهای و بین المللی، به نظر میرسد که پیچیدگی و در هم تنیدگی امور از شاخصهای مرحله بعدی باشد زیرا مقابله با هژمونی و سلطه آمریکا یک تقابل محلی، منطقهای و بین المللی است.
در همین راستا با «عدنان منصور» وزیر امور خارجه سابق لبنان گفتگوی مطبوعاتی انجام داده ایم که متن آن به شرح زیر است:
* پس از سفر «آموس هوکشتاین» میانجی آمریکایی به لبنان، موجی از خوش بینی درباره تحولات ترسیم مرزهای دریایی و اذعان به حقوق مشروع لبنان در بخش ثروتهای آبی آن به راه افتاد. آیا به نظر شما توجیه کافی برای این خوش بینی وجود دارد یا از ترس کارشکنیهای صهیونیستی - آمریکایی باید همچنان منتظر ماند و مراقب بود؟
تصور من این است که خوشبینی درباره این پرونده تا کنون بیش از حد بوده است. در حالی که طرف لبنانی در پرونده ترسیم مرزها مسیر خوشبینی را در پیش گرفته است، تاکنون «اسرائیل» پاسخ مناسبی در مورد حقوق لبنان در منطقه اقتصادی متعلق به آن نداده است. اسرائیل وقت کشی و فریب کاری میکند و پس از سفر هوکشتاین تا کنون پاسخ مناسبی که متضمن حقوق لبنان باشد را ارائه نداده است.
این موضوع نیاز به زمان دارد و دشمن اسرائیلی فریبکار است و تعلل میکند و روی زمان شرط بندی میکند. اسرائیل میخواهد در داخل لبنان روزنهای برای ایجاد اختلاف پیدا کند، چرا که در حال حاضر درباره پرونده ترسیم مرزها در لبنان توافق نظر وجود دارد. از این رو این احتمال وجود دارد که تل آویو پیشنهادی را ارائه کند تا در داخل لبنان بین گروههای سیاسی و موافقان و مخالفان این پیشنهاد اختلاف ایجاد شود. بنابراین تصور نمیکنم که خوشبینی ها تا این لحظه قابل توجیه باشد، باید منتظر باشیم تا ببینیم که دشمن اسرائیلی چه پیشنهادی میدهد تا بتوانیم در لبنان بر اساس آن اقدام و واکنش لازم را انجام دهیم.
حمایت آمریکا از اسرائیل باعث گستاخی و تکبر این رژیم شده است، بنابراین آمریکا باید موضع مثبت و غیر جانبدارانه از اسرائیل اتخاد کند؛ به خصوص که آمریکا با تخصص، تکنسینها و شرکتهای فعال در زمینه ترسیم مرزهای دریایی از حقوق لبنان در منطقه انحصاری اقتصادی اش آگاهی کامل دارد.
تا زمانی که آمریکا در هر کاری که رژیم صهیونیستی در قبال لبنان و غیر لبنان انجام میدهد از این رژیم حمایت میکند، میبینیم که دستیابی به راه حلها مشکل خواهد بود. موضوع ترسیم مرزها دیگر تحمل انتظار کشیدن بیشتر را ندارد. لبنان حقوقی دارد که اسرائیل باید آنها را به رسمیت بشناسد و همچنین طرف آمریکایی باید اسرائیل را تحت فشار قرار دهد و این رژیم را نسبت به حقوق لبنان در این زمینه متقاعد کند؛ در غیر این صورت درها به روی احتمالات نظامی و جنگ باز خواهد ماند.
** دستاوردهایی که لبنان تاکنون در زمینه حقوق خود در آبهای سرزمینی اش به دست آورده است، چیست؟ آیا لبنانیها اکنون معتقدند که ثروتهای آبی کلید راه حل بحران مالی و اقتصادی است و نه وامهای بانک جهانی؟
با توجه به اینکه مذاکرات با طرف اسرائیلی به پایان نرسیده است، تا کنون نمیتوانیم درباره دستاوردهای لبنان صحبت کنیم و همانطور که گفتم این مذاکرات به دلیل تعلل اسرائیل زمان بر خواهد بود و این رژیم نمیخواهد حقوق لبنان در منطقه اقتصادی متعلق به خودش را بدهد، اما درباره راهکارهای بحران مالی و اقتصادی باید بدانیم که بحرانهای پولی و مالی کنونی مربوط به بحث گاز و نفت نیست یلکه در داخل لبنان فساد و سیاستهای اشتباهی وجود دارد که منجر به این بحرانها شده است. دولت لبنان امروزه دست به سوی بانک جهانی دراز کرده است چرا که نیاز به وام دارد و معتقد است که کلید راه حلها از طریق صادرات نفت و گاز نخواهد بود، زیرا این مسیر و به نتیجه رسیدنش، نیازمند چندین سال اکتشاف و حفاری است.
ما نباید حل بحران فعلی را به پرونده نفت و گاز مشروط کنیم. سیستم و ساختار سیاسی فعلی همان چیزی است که لبنان را به ورشکستگی کشانده و این سیستم سیاسی با دخالت داشتن در فساد، اشتباهات سنگینی را مرتکب شده است. اگر این سیستم سیاسی در آینده به کار خود ادامه دهد، هر کسی که در گذشته ثروت کشور را غارت کرده و سپردههای مردم آن را دزیده است، اگر لبنان صاحب منابع نفت و گاز خود شود، باز میتواند این سیاست را ادامه دهد.
بنابراین ما به یک سیاست مالی و اقتصادی صحیح نیاز داریم که به مشکلات کنونی بپردازد. دریافت وام از بانک جهانی کافی نیست، بانک جهانی چه چیزی جز سه یا چهار میلیارد دلار میتواند ارائه دهد؟ حتی اگر چنین کمکی هم بکند کافی نیست. برای حل مشکلات لبنان، رویکردهای دیگری وجود دارد که میتوان از صندوق بین المللی پول صرف نظر کرد؛ کشورهایی هستند که مایل به اعطای وام بدون قید و شرط به لبنان و آماده ارائه کمک و مشارکت مستقیم در ساخت زیرساختها و همچنین ایجاد مؤسسات مختلف هستند. پس چرا ما خودمان را به صندوق بین المللی پول مقید کرده ایم؟
ما باید بین بحران واقعی که لبنان تجربه میکند و ثروتهایی که لبنان در اختیار دارد و بعداً میتواند آن را تولید کند، تمایز قائل شویم. اما اینکه بگوییم ثروتهای طبیعی کلید راهحل مشکلات لبنان است، قابل قبول نیست زیرا کلید حل بحرانهای سیاسی و اقتصادی لبنان، اتخاذ سیاستهای صحیح، شفافیت و صداقت مسئولانی است که این کشور را اداره میکنند.
** نکته قابل توجه در دور اخیر مذاکرات با میانجی آمریکایی، یکپارچه بودن موضع لبنان بود. واقعاً تا چه حد این گونه است و آیا فکر میکنید این وحدت موضع، در تحمیل نظرات لبنان و جلوگیری از بازی طرف مقابل با اختلافات داخلی نقشی داشته است؟
بین مقامات لبنان درباره ترسیم مرزها اجماع وجود دارد. این موضع واحد به هوکشتاین منتقل شد ولی این موضع به خودی خود چیزی را تحمیل نمیکند بلکه باید منتظر پاسخ «اسرائیل» درباره پیشنهاد لبنان باشیم. هوکشتاین نیز باید نقش فعالی داشته باشد و برای احقاق حقوق لبنان کمک کند زیرا میانجی نباید منفی نگر، بلکه باید خوشبین باشد به ویژه که آمریکا به خوبی از حقوق لبنان در منطقه انحصاری اقتصادی اش اطلاع دارد.
ما با این واقعیت روبرو هستیم که لبنان حق و حقوقی دارد و موضع سیاسی در لبنان تاکنون در قبال این حقوق یکپارچه بوده است، اما من نگرانم که دشمن اسرائیل پروژهای را ارائه دهد که در داخل لبنان اختلاف ایجاد کند تا بتواند راه فراری برای خود پیدا کند یعنی دقیقاً شبیه همان کاری که برای انجام آن در کرانه باختری و نوار غزه تلاش میکند.
** مقاومت اخیراً در رابطه با پرونده ترسیم مرزها رویکرد ویژه و متمایزی داشته است؛ چه از طریق حرکت میدانی نظامی و چه از طریق تعیین سقف و معادلاتی که سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله تعیین کرد؛ اما همه این موضوعات باعث جنجال بر سر تأثیر منفی یا مثبت مقاومت بر اوضاع شده است. وضعیت را چگونه ارزیابی میکنید؟
مقاومت اخیراً به حرکت درآمد تا به اسرائیل ثابت کند که نگران اتفاقاتی است که در منطقه اقتصادی و در پرونده ترسیم مرزها در لبنان روی میدهد. اما مقاومت میخواهد در این پرونده پشت سر دولت لبنان بایستد و جناب سید ماهها پیش اعلام کرد که حزب الله از تصمیمات دولت در این خصوص حمایت میکند. در اینجا دولت لبنان باید خود را به قدرت (مقاومت) مسلح کند، زیرا زمانی که مذاکره کننده قوی باشد و بر عامل قدرت تکیه کند، موضع خود را در برابر دشمن اسرائیلی تقویت میکند. از این رو مقاومت در درجه اول به مواضع یکپارچه و مثبت لبنان و دولت آن امیدوار است.
دولت لبنان باید به حقوق کامل خود پایبند باشد و مقاومت در این مسیر در کنار دولت است؛ اما اگر این اتحاد در بین مقاومت و دولت دچار تزلزل شود، باعث تضعیف دولت میشود و آن را برای محقق ساختن مطالبات علیه دشمن اسرائیلی کمک نمیکند.
*رسانههای اسرائیلی شرایط مربوط به پرونده ترسیم مرزها را شکستی قاطع برای تل آویو و پیروزی دوباره برای حزب الله در حد پیروزی جنگ تموز توصیف کرده اند. آیا تأثیر راهبردی این تحولات بر رژیم صهیونیستی و روابط منطقهای تا این حد است؟
ما نباید زیاد در این زمینه به رسانههای «اسرائیلی» تکیه و اعتماد کنیم، زیرا اختلافات داخلی بین احزاب مختلف سیاسی این رژیم وجود دارد و همه میخواهند به دیگری اتهام بزنند و ثابت کنند که دیگری در مدیریت و انجام وظایف خود شکست خورده است. بنابراین تا زمانی که لبنان به عامل قدرت خود یعنی مقاومت تکیه و مواضع خود را با آن تقویت کند، به همان اندازه میتوانیم از قدرت دولت لبنان برای پیروزی و تحقق مطالباتش سخن بگوییم.
تا زمانی که دشمن اسرائیلی به خواستههای خود پایبند بوده و اشتهای زیادی برای بلعیدن ثروت لبنان داشته باشد، نمیتوانیم از پیروزی یا شکست چیزی بگوییم. باید تا آخر منتظر بمانیم تا ببینیم «اسرائیل» چه میخواهد و لبنان چه میخواهد؛ آنگاه وقتی لبنان تصمیم گرفت و موضع خود را مشخص کرد، در کنار خود مقاومتی قوی خواهد یافت که از ثروتها، سرزمین و حاکمیت آن دفاع میکند.
** علیرغم همه نشانههای ترس و عقب نشینی «اسرائیل» در برابر چالش اعلام شده از سوی مقاومت، جنگ همچنان محتمل است. شما اوضاع را چگونه میبینید؟ آیا میتوان گفت لبنان به نقطه خروج از بحران و شکستن حلقه محاصره آمریکایی-صهیونیستی نزدیک شده است؟
همیشه همه احتمالات به ویژه احتمال رویارویی با رژیم صهیونیستی وارد است، به ویژه زمانی که موضوع به یک امر حیاتی مانند ثروتهای ملی لبنان که متعلق به نسلهای آینده است و به هیچ وجه نمیتوان از آنها غفلت کرد، مربوط باشد. امروزه ما با چالش و عرصه تقابل با دشمن اسرائیل مواجه هستیم. لبنان میخواهد آنچه را که مناسب میداند در عرصه سرمایه گذاری ها در منابع دریایی خود عملی کند، اما موضع «اسرائیل» در این خصوص چیست؟ اگر موضع اسرائیل مخالفت با برآورده شدن این خواسته لبنان باشد، در آن صورت همه گزینهها از جمله گزینه جنگ محتمل است. از سوی دیگر، اگر اسرائیل به حقوق مشروع لبنان اذعان کند و به مطالبات لبنان در زمینه حقوق و ثروتهای دریایی آن پاسخ دهد، همه گزینهها برای برقراری صلح مطرح خواهد بود./مهر