به گزارش «راهبرد معاصر»؛ ارائه پاسخ آمریکا به جوزف بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا درباره پاسخ ایران به پیشنهاد اتحادیه اروپا مولد گمانه زنی ها و تحلیل های تازه ای در میان مخاطبان مذاکرات رفع تحریم هاست. در این معادله آمریکا به صورتی غیر اعلامی اما محسوس درصدد تغییر زمین بازی تاکتیکی خود در دقیقه 90 مذاکرات برآمده است.
به نظر می آید پس از ناکامی دولت جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا در به کارگیری تاکتیک «بازگشت پوچ به برجام»، اکنون آمریکایی ها ترجیح داده اند تاکتیک «وارونه نمایی صحنه مذاکرات» را در دستور کار قرار دهند. بر این مبنا، مقام های آمریکایی به وسیله رسانه های وابسته به کاخ سفید تلاش می کنند خود را پیروز مذاکرات و ایران را «بازیگر منفعل در آوردگاه نشان دهند. این تصویرسازی کاذب در مذاکرات به عناوین مختلف وجود داشت، اما اکنون واشنگتن بازی خلق روایت ها را به صورتی جدی تر و پیچیده تر در دستور کار قرار داده است.
دولت بایدن اکنون درصدد خلق این گزاره است که نوعی بازی با حاصل جمع را هدایت کرده که پیروز آن ایران نیست
در این بازی هر بازیگری که روایت اول را مخابره کند (هرچند نادرست و تحریفشده باشد)، این گزاره بهعنوان روایت اصلی در اذهان می نشیند. مقام های آمریکایی با استناد به همین قاعده تلاش می کنند از این لحظه، یعنی پس از ارسال پاسخ خود در قبال نقاط اختلافی واقعیت های پشت پرده و آشکار مذاکرات را به گوشه ای افکنده و صرفاً بر روی روایت ها متمرکز شوند. در جنگ روایت ها دیپلماسی عمومی ارجحیت بیشتری نسبت به دیپلماسی رسمی و پنهان می یابد، زیرا اصلی ترین هدف واشنگتن این است خود را در میان افکار عمومی پیروز نشان دهد.
دستگاه دیپلماسی باید صریح دستاوردها و ستانده هایی که در مذاکرات حاصل شده است برای افکار عمومی دنیا تشریح کند
دولت بایدن اکنون درصدد خلق این گزاره است که نوعی بازی با حاصل جمع را هدایت کرده که پیروز آن ایران نیست. این در حالی است که پذیرش تضمین های فنی، پذیرش تضمین های اعتباری و تن دادن به راستی آزمایی و مواردی از این دست جایی را درعالم واقع برای اثبات گزاره مدنظر غرب باقی نخواهد گذاشت. دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان باید این حقیقت را درک کند که ازاین لحظه غرب بازی را نه پشت میز مذاکره و حتی در لابه لای پیام های مخابره شده از واسطه های اروپایی، عمانی و قطری، بلکه در صفحات رسانه ها و در تحلیل های خبری شبکه های تلویزیونی ادامه خواهد داد. این همان جنبه فرامتنی ماجراست که باید مدنظر قرار گیرد.
بدیهی است انفعال صحنه جنگ روایت ها سبب خواهد شد تا طرف آمریکایی شکست پشت میز مذاکره را با پیروزی در میدان روایتگری از مذاکرات عوض کند. در این معادله صراحت و شفافیت و تکیه بر مهارت مخاطب شناسی در ذیل دیپلماسی عمومی حرف اول و آخر را می زند.
دستگاه دیپلماسی باید صریح دستاوردها و ستانده هایی که در مذاکرات حاصل شده است برای افکار عمومی دنیا تشریح کند. در شکل گیری این روند و استمرار آن باید از ظرفیت های رسانه ای و فضای مجازی استفاده کرد و فراموش نکرد پیروزی بر غرب در میدان مذاکره بدون پیروزی بر آن در میدان روایتگری از مسیر مذاکرات معنایی ندارد.