به گزارش راهبرد معاصر، کتاب «بدون دود و آتش و خون» که با عنوان فرعی «گزارشی تحقیقی درباره اثرات تحریمها بر اقتصاد ایران» منتشر شده و نوشته بهراد مهرجو، ولی خلیلی و آرش پورابراهیمی است، روایتهای ناگفتهای از درون دولت دوازدهم دارد که بیشتر متمرکز بر مقطع تاریخی خروج آمریکا از برجام، آغاز تحریمهای بیسابقه دولت دونالد ترامپ علیه ایران و تاثیر این اقدامات بر اقتصاد کشور است. دورهای که اسحاق جهانگیری آن را «جنگ اقتصادی» نامید و حسن روحانی از بیسابقهبودن تحریمهای این دوره در طول کل حیات جمهوری اسلامی سخن گفت.
سه بخش آغازین این کتاب گزارشهایی از سه دیدار در سه مقطع زمانی نزدیک به هم با اعضای دولت دوازدهم ارائه میکند. دیدار اول بر سخنان حسن روحانی در جلسهای با اعضای کابینهاش در روزهای منتهی به پایان فعالیت دولت دوازدهم متمرکز است، روایت دوم به دیداری با اسحاق جهانگیری در بهار ۱۴۰۰ بازمیگردد و روایت سوم در خرداد همانسال طی دیدار نویسندگان کتاب با محمد نهاوندیان شکل میگیرد.
اسحاق جهانگیری در گفتوگوی خود با راویان کتاب سخنانش را با این جمله آغاز میکند: «یکی از دلایلی که میخواهم در انتخابات شرکت کنم، این است که به مردم بگویم طی این مدت چه بلاهایی سر آنها آوردند. این حرفها را برای ثبت در تاریخ و اطلاع مردم به آنها باید گفت.»
او میگوید:«برجام حاصل تلاش ظریف، روحانی و مقام معظم رهبری بود. ترامپ آن را بهم زد. اگر بعد از ترامپ از برجام خارج میشدیم، الآن هیچ امکاناتی برای مذاکره نداشتیم و بدتر اینکه ترامپ را خوشحال کرده بودیم.» جهانگیری در این مصاحبه تاکید میکند که «عدهای انگار تمام منافعشان به این گرهخورده بود که با تندروی، خواستههای امریکا را در ایران پیاده کنند. اینها دشمن ملت ایران هستند.» و بعد یادآور میشود: «همان موقع که برخی از آقایان با سیاه نمایی مشغول این بودند که برای خودشان هوادار جمع کنند، دولت تمام توانش را گذاشت که در جنگ اقتصادی دو کار مهم انجام دهد. مسئله اول اداره اقتصاد و مسئله دوم دور زدن تحریمها بود.»
معاون اول دولت حسن روحانی از قصد امریکا برای جلوگیری از فروش نفت ایران سخن میگوید و از تعقیب «کشتی به کشتی» امریکاییها برای تحقق این هدف یاد میکند. جهانگیری به بخشی از مسائلی که طی دوران جنگ اقتصادی رخ داد اشاره میکند و ادامه میدهد:«وقتی نظام بانکی آنها علیه ما شد، تقریباً تمام مفرهای انتقال پول به ایران را بستند. در این مقطع مسئله اصلی ما جابهجایی پولهای خارج کشور میان حسابها بود. این کار را انجام دادیم. کار سختی بود. سختتر اینکه چنین کاری را بدون اینکه یک دلار از منابع کشور هدر برود انجام دادیم.»
او در بخش دیگری از این مصاحبه که به روایت نویسندگان، چهرهاش را از خشم درهم میبرد، میگوید: «در دولت دهم، قرار بود طی دو مرحله ۳۵۰ میلیون دلار از مرز آذربایجان بهصورت پالت اسکناس به کشور بیاورند. بعد در تهران ۳۱ میلیون دلار نیامد و سرنوشتش معلوم نشد. اسکناسها را برداشته بودند و کسی هم مسئولیتش را قبول نکرد. اینها را مردم باید بدانند. بعد از برجام ذخایر اسکناس کاغذی دلار در کشور به بالاترین سطح رسید. وقتی تحریم شروع شد، این اسکناسها را برای وقتی ذخیره کردیم که همه مرزها را به روی ما ببندند که با اسکناس و نقدی خرید کنیم.»
معاون اول دولت روحانی به رفتار همسایگان پس از اعمال تحریمهای ترامپ اشاره میکند و میگوید: «در دوره قبلی تحریمها حداقل امارات و کشورهای عربی همراه ایران بودند ولی در این دوره آنها هم با ما نبودند. دقت کنید که در این مقطع چطور باید صادرات میکردیم؟ فولاد میبردیم و به اسم غیر ایران بهطرف چینی میفروختیم. پول بهحساب یک شرکت چینی ریخته میَشد و درنهایت با چند واسطه دیگر پول به ایران میآمد. اما در این مسیر هیچ تلفات مالی صورت نمیگرفت.»
او مدیریت کشور در شرایط تحریمها را به حضور در وسط میدان جنگ تعبیر میکند و ادامه میدهد: «در اداره اقتصاد کشور سیاست تجاری جدید را پیش گرفتیم. ما هم خیلی چیزها را میدانیم. اینکه اقتصاد باید آزاد باشد، رقابت توسعه پیدا کند و قیمتگذاری اشتباه است. اما مگر در مورد شرایط عادی صحبت میکنیم. ما وسط میدان جنگ بودیم. در همین دوره زمانی برای اداره اقتصاد کشور و کنترل تقاضای ارز، واردات ۲ هزار و ۵۰۰ قلم کالا ممنوع شد. واردات خودروهای بالای ۲۵۰۰ سیسی را ممنوع کردیم. در همین دوره با تمام سختیها و بدبختیها، مواد اولیه کارخانهها تأمین شد و هیچ کارخانهای به دلیل عدم واردات مواد اولیه تعطیل نشد. اینها در چه زمانی رخ داد؟ وقتیکه بتلذر جهانی به روی کشتیهای ما بسته بود.»
جهانگیری در بازگویی رخدادهای دوران جنگ اقتصادی به تاثیر تحریمها بر رفتار کشورهایی همچون چین نیز اشاره میکند: «کشتیهایی که با ما کار میکردند با شماره پلاکشان تحریم شدهبودند. یعنی اینطور نبود که مانند قبل بگویند استفاده از پرچم کشورهای دیگر ممنوع است. بلکه گفته بودند هر کشتی با ایران کار کند، خود آن کشتی را از ناوگان حمل و نقل دریایی کنار میگذارند.برای اینکه کشتیها بتوانند با ایران کار کنند، بارها و بارها باید مالکان آنها را عوض میکردیم. همین چین تحت فشار امریکا چندین ماه کشتیهای پتروشیمی ایران را در بنادرش معطل کرد. با وجود تمام این مسائل ورود و خروج کالا به کشور متوقف نشد.»
در بخش دیگری از این گفتوگو معاون اول رئیسجمهوری در پاسخ به این پرسش که داستان ارز ۴۲۰۰ تومانی چیست؟ توضیح میدهد: «اینهم از آن جفاهای تاریخی است. اگر دولت در آن مقطع ورود نمیکرد، قیمت ارز جهش عجیبی پیدا میکرد. از چند هفته قبلتر ایادی برخی کشورهای منطقه در بازار ایران رخنه کرده بودند و دلار کاغذی جمع میکردند. اسفند سال ۹۶ کل ذخایر اسکناس بانک مرکزی به کمتر ۱۰۰ میلیون دلار رسیده بود. روسها به ایران ارز نمیدادند. تصور تحریم کنندگان این بود که این وضعیت را ادامه دهند که فشار به تأمین کالاهای اساسی برسد و داستانی مانند آنچه برای پوشک رخ داد، بازهم تکرار شود.»
او به شب تعیین قیمت ارز اشاره میکند و میگوید: «این جمعبندی همه اعضای جلسه بود. من اعلام کردم. هنوز هم معتقدم در آن مقطع زمانی تصمیم درستی بود. همه میگفتند وضعیت ارز خراب است. رئیسکل بانک مرکزی میگفت، باید ارز توزیع کنیم. دو سناریو وجود داشت. اول اینکه همین وضعیت را ادامه دهیم. اتفاق عجیبی هم نبود چراکه در طول دوره چهل سال گذشته، فقط هفت سال قیمت ارز آزاد بود. در دوره آقای هاشمی چندین نرخ ارز وجود داشت. در دولت اول آقای خاتمی ارز چندنرخی بود، بعد تکنرخی شد. در دولت احمدینژاد همارز بازهم چند نرخی بود.»
روایت جهانگیری از بحث سران قوا درباره تعیین نرخ ارز این است: «سناریوی دوم همین اتفاقی بود که اجرا شد. یعنی تعیین قیمت واحد. قرار بود که قیمت ارز به عدد بالاتری برود ولی آقای رئیسجمهور مخالف بودند و درنهایت ۴ هزار تومان را پذیرفتند. بازهم بحثها ادامه پیدا و کرد و قیمت ۴ هزار و ۲۰۰ تومان اعلام شد. مسئله این است که عدد فیکس نبود و قرار بود که بر اساس شرایط تغییر کند. بعد گروهبندی کالایی شد و تخصیص ارز صورت گرفت. سه ماه بعد در جلسه سران سه قوه که سیاستهای جدید ارزی بحث شد همان موقع آقای لاریجانی که رئیس مجلس بودند، پیشنهاد داشتند که قیمت ۴هزار و ۲۰۰ تومان ثابت بماند و سران موافقت کردند.»
او در دفاع از سیاستهای اقتصادی دولت در مقطع تحریمها، تصریح میکند: «در مقطع شدت گرفتن تحریمها ما کارهایی کردیم که با روحیات خودمان هم سازگار نبود. اگر تقاضا برای ارز با آن تصمیم کنترل نمیَشد، معلوم نبود بعدازآن چه اتفاقاتی برای کشور رخ میداد. در دوران تحریمها مسائل کشور بهطورکلی عوض شد. اقتصاد ایران نیازمند برنامههای اصلاحی بود. ما هم میدانستیم که چطور باید اقدام کنیم و اساساً در ابتدای سال ۹۶ موضوع این بود که به سمت اصلاحات اقتصادی و توسعه برویم ولی تحریمها ناگهان روی سر اقتصاد ایران خراب شد. همهچیز را عوض کرد. در این مقطع زمانی مجبور شدیم مدام با بخشنامه و اقدامات ضربتی اقتصاد را اداره کنیم.»
جهانگیری در ادامه سخنانش با یادآوری مقطعی که انتقادات گستردهای به دولت صورت گرفت و گفته میشد در طول یک دوره زمانی شش ماهه، دولت بیش از ۱۲۰۰ بخشنامه صادر کرده است، اظهار میکند: «اینها را میدانم که به ما انتقاد میکردند. دلیلش این است که شاید خیلی از موضوعات را کسی نمیدانست. حتی بخش خصوصی هم شاید بهدرستی نمیدانست که دولت زیر بار چه فشاری قرار دارد. البته خیلی از تصمیمات مقطعی بود و پس از رفع بحران، به حالت قبل بازمیگشت. سال ۹۸ تنها ۱۵ میلیارد دلار منابع برای واردات کالاهای اساسی در اختیار داشتیم.»
به روایت کتاب، معاون اول دولت روحانی در بخش دیگری از این گفتوگو بازهم عصبانی میشود و اخمهایش درهم میرود، همان زمان که از رابطه مجلس یازدهم با دولت یاد میکند: «حضور مجلس یازدهم بهغیراز شوک برای اقتصاد هیچچیز نداشت. در مورد ارز فشار آوردند. برای بورس جلسه میگذاشتند و وزرا را هم دعوت میکردند. بعد چند روز وضعیت بورس صعودی شد و اینها خوشحال شدند و گفتند که حاصل جلساتشان بوده ولی بازهم که بورس نزولی شد، خیلی بیسروصدا جلساتشان را جمع کردند. متأسفانه این مجلس حتی درک درستی نکرد که همه این فشارها و رفتارها در دورانی انجام میدهد که جنگ اقتصادی ادامه دارد و دولت به معنای واقعی تنهای تنهاست.»
او به جلسات خصوصی خودش با رهبری هم اشاره میکند:«ماه رمضان، بعد از برپایی نماز خدمت ایشان موضوعات را عرض کردم. ایشان گفتند، اشکال شما این است که چرا دیر تصمیمگیری میکنید. مدتی بعد در مورد برخی کارهای مجلس نامهای خدمت ایشان نوشتم و گفتم کارهای آنها ممکن است اوضاع را بهم بریزد. شاید درزمانی کمتر از ۲ ساعت پاسخ دادند و نوشتند مطالب مهمی است و باید توجه شود. بعداز این مجلس قانون بودجه را تصویب کرد.»
جهانگیری در این گفتوگو حاصل تحریم، را فساد میداند و میگوید: «حجم تجارت ایران ۷۰ میلیارد دلار است. ۲۰ درصد این رقم در جیب کسانی میرود که در داخل کشور دنبال تحریم هستند. همینها گروهی را در امارات بسیج میکنند که به ایران سرویس بدهند و درازای آن چندین برابر معمول مطالبه مالی کنند. گروه سومی در چین شرکت تأسیس میکنند و فقط قصدشان این است که مشتری ایرانی داشته باشند که در دوران تحریم، آنها را سرکیسه کنند. مشخص است که کانالهای ارتباطی آنها کجاست؟ پشتوانه آنها قدرت سیاسی در داخل ایران است. اینها با تحریم کاسبی میکنند. کاری هم به وضعیت مردم ندارند.»
پایانبخش سخنان معاون اول روحانی در این دیدار، اشاره به وجود فساد در دولت نهم است: «هنوز ارزهایی که در دولت احمدینژاد هدر رفت، شناسایی نشده است. در موضوع فساد خیلیها دستگیر شدند که مربوط به دولت ایشان بودند.» او در نهایت از دیدار خود با سیدابراهیم رئیسی هم یاد میکند و حرفهایش با این جمله تمام میشود: یکبار به آقای رئیسی گفتم، از زمانی که رهبری فرمان مبارزه با فساد را در سال ۸۰ دادهاند، فساد زیاد یا کم شده است؟ وقتیکه برخوردها دوگانه باشد، همین میشود. حالا هم از دل مبارزه با فساد فقط فساد بیرون میآید.»/ ایسنا