به گزارش راهبرد معاصر؛ علی لاریجانی عضو مجمع تشخیص مصحلت نظام و شورای عالی انقلاب فرهنگی روز گذشته گفتگویی با روزنامه اطلاعات داشت که متن آن در شماره امروز این رسانه منتشر شده است.
وی در این گفتگو که نخستین مصاحبه مطبوعاتی وی پس از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری 1400 به حساب میآید، در خصوص حوادث و اتفاقات اخیر و همچنین برجام و ارتباط با کشورهای همسایه و چین صحبتهایی داشته که بخشهایی از آن را در ادامه میخوانید:
- وقایع اخیر جنبههای مختلف دارد و برای یک تحلیل دقیق باید به همه ساحتها توجه داشت. یک وجه این موضوع، خانم مهسا امینی بود، حادثهای که غمبار و تأسف برانگیز بود. با گزارشی هم که درباره علت فوت ایشان ارائه شد معلوم شد که ضرب و جرحی در کار نبوده، ولی به هرحال هدایت ایشان به ساختمان نیروی انتظامی، باعث وارد شدن یک آسیب روحی به ایشان و نهایتاً فوت ایشان شد و عواطف مردم را برانگیخت.
در وجه دیگر، مسأله این است که اکنون در یک شرایطی هستیم که موضوع تبدیل به خشونت و آشفتگی امنیتی شده است و همه از آن خسارت میبینند. همان طور که رهبر معظم انقلاب تحلیل جامعی را ارائه کردند، عدهای هم از این موضوع سوء استفاده میکنند. دشمنان ایران، خفته نیستند و از این موضوع، هدفهایی را دنبال کردند که نتیجه آن، ایجاد آشوب و بههم ریختگی امنیتی است. در این شرایط هیچ کشوری نمیتواند نسبت به این مسأله بیتفاوت باشد. چون در آشفتگی، به همه ستم میشود و گاه طرفین در این آشفتگی، کارهایی انجام میدهند که خسارت بار است. در این ماجرا، نیروی انتظامی، بسیج و سپاه که نیروهای فداکاری هستند، خسارت دیدند، از آن طرف هم افرادی که در آشفتگیها بودند، فرزندان همین کشورند و صدمه به آنها هم تأسف برانگیز است.
در وضع آشفته نمیشود به مسائلی مانند عدالت پرداخت. در این وضع به افراد مختلف ستم میشود. بهطور مثال در دانشگاه صنعتی شریف که من به دلیل تحصیل خودم در آنجا با این دانشگاه ارتباط دارم، یک سری از تظاهر کنندگان شعارهای زشتی دادند که در شأن محیط دانشگاهی نبود؛ البته ممکن است افرادی غیردانشجو این شعارها را سر داده باشند اما به هرحال دانشجویان بسیجی خیلی با متانت عمل کردند و شعارهای خودشان را دادند. در اینجا برخی از اساتید برای وساطت آمدند و خواستار درست کردن دالانی برای خروج دانشجویان شدند ولی افرادی که از بیرون فضای دانشگاه آمدند، اساتید را هم مورد ضرب و شتم قرار دادند و اکنون موضوع بیحرمتی است که اساتید را برآشفته است. تردید نکنید مسئول آن نهاد امنیتی هر که باشد چنین دستوری را برای اعمال خشونت نداده است. اما در وضع آشفته، از این اتفاقها رخ میدهد.
وجه دیگر، مسأله «حجاب» است. این موضوعی است که بیش از حد درباره آن حرف زده میشود در حالی که حد امور را باید در کشور نگه داشت. یکی از آقایانی که متصدی این امر است، گفته بود 50 درصد بانوان جامعه، حجاب کاملی ندارند. نمیدانم این حرف درست است یا خیر، اما وقتی یک امری اینقدر شیوع داشته باشد، نباید با این روشها با آن برخورد و پلیس را درگیر کرد.
مقوله حجاب یکی از موضوعات مهم اسلام است، اما آیا اهمیت این موضوع به اندازه توحید یا نبوت است؟ آنچه شامل رکن فکر دینی و انسان ساز میشود، موضوعات اساسی مانند توحید است، بقیه شاخه و برگ هاست، باید به اندازه به آنها توجه داشت؛ البته این آقایان از روی حُسن نیت حرف میزنند. من دیدم گاهی در ادبیات رسانهای گفته میشود که اگر به این موضوع توجه نشود، قضیه «آندلس» رخ میدهد، من فکر میکنم این تشابهات، درست نیست یعنی وضع ما در ایران، جایگاه جغرافیایی و سابقه و قدمت ما در اسلام، اینها قابل مقایسه با آن وضع آندلس که خاستگاهشان غرب بود، کاملاً متفاوت است. ضمن آن که اینجا یک انقلابی صورت گرفته و رهبرانی مانند امام خمینی و آیتالله خامنهای دارد که اینها افراد پارسا، عارف و اهل معنا و شجاع هستند. پیشرفتهایی در ایران رخ داده، چرا خودمان را با یک کشور گذشته مانند آندلس مقایسه میکنیم که حاکمان لغزنده داشتند. این مقایسه دقیق نیست.
در نتیجه این مسائل اخیر، باید حکومت و افراد دستاندرکار بدانند که افراط در پرداختن به امور اجتماعی، واکنشهای افراطی هم دارد. اینها مسائلی است که باید با ملایمت و مدارا به آن توجه داشت... راه و طریق توجه به مقوله حجاب، این نیست آن هم در این شرایط که مردم مشکلات اقتصادی دارند و یک مرتبه موضوع حجاب را برجسته میکنند، این هم بیموقع بوده و هم طریقش درست نبوده است.
مرحوم مطهری در یادداشتهای خود مینویسد که تقرب ایرانیها در احکام شرعی و بیشتر از طریق کسب اطلاع از امامان جماعت مساجد بوده است. رکن معرفت دینی، توحید و اخلاق و مسائل نبوت و این چیزهاست که تحولات درونی و جوهری در انسان به وجود میآورد؛ البته در مسأله حجاب، حوصله هم مهم است. افرادی و جوانانی که به خیابان آمدند، فرزندان خودمان هستند. در یک خانواده اگر فرزندی تخلف کند، تلاش میکنند او را به یک مسیر درست راهبری کنند، جامعه بیشتر به این هدایت از جنس مدارا و تساهل نیاز دارد.
من از خدمات نیروی انتظامی و بسیج قدردانی میکنم ولی نباید این بار را به آنها محول کرد. باید علمای ما با آرامش و سخن درست و گرایشات معنوی این مسأله را جلو ببرند.
قانون حجاب مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی است و من فکر نمیکنم پناه بردن به قانون، مسأله اصلی در این زمینه باشد. باید پشت این سنگر را بلاوجه نگیریم... قانون مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی میتواند با تأنی بیشتری اجرا شود. مسأله این است اگر در جامعهای، جوانان از نظر فکری و اجتماعی یکی از احکام شرعی را به درستی اجرا نکردند، این صددرصد خلاف نیست. چون فقط برخی حجاب کامل ندارند. سئوال این است سنت گذشته چطور با آنان برخورد میکرد و علمای فهیم کشور چه توصیهای میکنند؟ شما تردید نداشته باشید وقتی پدیدهای یک مقدار رواج مییابد، رفتار سفت و سخت درباره آن علاج کننده نیست. حالا این مسأله که ذات فرهنگی هم دارد.
نباید کاری کرد که چنین مسائلی، جنس حکومتی پیدا کند. در این صورت، رفتار اجتماعی آن جنس دیگری پیدا میکند. سئوال این است آیا حکومت در همه امور باید چنین دخالت کند؟ حد و حدود حکومت چیست؟ یعنی هر کار خوبی را باید حکومت انجام دهد؟ عناصر مؤثری در کشور هستند که حکومتی نیستند ولی حیثیت راهنمایی بشر را دارند، این امور مال آنهاست، حکومت میتواند کمککننده باشد.
نه فقط در موضوع حجاب که در برخی از موضوعات دیگر هم باید برگردیم. یک وقتی مرحوم آیتالله صافی از مراجع فهیم که زمانی دبیر شورای نگهبان هم بودند و نوشتههای این شورا در زمان ایشان ادبیات فاخری داشت، ایشان یک زمانی با مجلس، نزاعی پیدا کرد. مجلس در قانون بودجه برای بخشهای مختلف بودجهای از بیتالمال تعیین کرده بود. مرحوم آیتالله صافی نامهای به رئیس وقت مجلس نوشت و گفت که در استفاده از بیتالمال باید در جاهایی که «ضرورت» دارد، استفاده کنید نه جاهایی که نیاز دارید.
حکومت اسلامی این است که مردم خودشان، امور را اداره کنند. از نظر عدالت اجتماعی هم همینطور است. در صورت اداره امور توسط مردم، استعدادهای آنان شکوفا میشود. وقتی دولت جایگزین میشود، یعنی مانع «رشد» مردم است. دولت فقط باید زمینهساز باشد، مقولات فرهنگی هم ذاتاً متعلق به خود مردم است، دولت باید بسترسازی کند.
باید بسترهای طبیعی اعتراض فراهم باشد و افراد سازمانی داشته باشند که با آن امکان گفتگو باشد. همین کار در غرب هم شده است. از آن طرف هم باید مراقب بود که اعتراض به خشونت کشیده نشود، این باعث آشفتگی کشور میشود. وقتی اعتراضات امنیتی شود، همه مسئولند از امنیت کشور دفاع کنند.
اگر کارها به مردم واگذار شود، زمینه فساد از بین میرود. اکنون رشوه در ادارات هست چون برای هر کاری باید به 10 وزارتخانه رفت که همگی احساس تصدیگری دارند. دولت نباید این اندازه منبسط باشد. اکنون 70 درصد اقتصاد، دست حکومت است. تا وقتی اقتصاد، حکومتی باشد، عدالت اجتماعی محقق نمیشود و این فسادها هم اتفاق میافتد. نکته دیگر مقررات زیاد اعم از قانون و بخشنامه نوشتن است. حجم زیاد دستورالعمل با تخلف، مساوی است، روال کار مردم باید آسان باشد.
یکی از سرمایههای کشور، مدیرانی هستند که از اول انقلاب زحمت کشیدند. ما چون مسأله مبارزه با فساد را سیاسی کردیم، لطمه این موضوع ضایعشدن این سرمایه است. البته که در برخی از مدیران کشور فساد هست، اما کم است. همین مسأله حقوق نجومی هم وقتی مطرح شد من در مجلس بودم و به دیوان محاسبات دستور رسیدگی به این موضوع را در همه بخشهای حکومت دادم. در نتیجه این تفحص که مرحوم عادل آذر نتایج آن را اعلام کرد، از بین صد هزار مدیر، 397 نفر تخلف کردند. کل تخلفاتشان هم 25 میلیارد تومان بود. به نظر شما ارزش داشت در ذهن مردم بگوییم که همه مدیران فاسدند؟ من با اطمینان به شما میگویم که از دولت آقای بازرگان که اولین دولت پس از انقلاب بودند تا دولت امروز، در سطح وزراء، دو تا سه درصد ممکن است تخلف داشته باشند.
من یک بار خدمت مقام معظم رهبری هم عرض کردم که در زمان شاه، 95 درصد مدیران فاسد بودند و در جمهوری اسلامی، عکس این موضوع است. ولی طوری در افکار عمومی مطرح کردیم، انگار عکس آن است. مرحوم دعایی یکی از مدیران کشور بود. شما از او فساد دیدید؟ از این آدمها در کشور کم نبودند.
من همین اخیراً تخلف 95 هزار میلیارد تومانی یک شرکت فولادسازی را شنیدم. بعداً معلوم شد 57 هزار میلیارد تومان آن به دستور دولت بوده که قیمت این محصول را ارزانتر بفروشد، در واقع «عدمالنفع» در اینجا مطرح هست. ولی آیا چیزی که در جامعه القاء شد، این بود؟! حتماً باید به پروندههای فساد رسیدگی شود.
توافق هستهای انجام شد، ایران هم پذیرفت ولی ترامپ آن را به هم زد. ولی من فکر میکنم با یک خلاقیتی این موضوع حل میشد کما این که هرچه زودتر این مسأله حل شود، به نفع جمهوری اسلامی است. مردم نباید به این اندازه تحت فشار باشند.
ممکن است در یک زمانی منافع ما اقتضا کند بیشتر از چین خرید کنیم یا زمانی اقتضا کند بیشتر از آلمان خرید کنیم. ما نمیخواهیم همپیمان جایی بشویم. در یک زمانی که غربیها ما را تحریم کردند، با چینیها همکاری کردیم، با روسیه هم همینطور، استراتژی ما منافع ماست که بر حسب زمان و شرایط قابل تغییر است. در صورت توافق هستهای هم، جمهوری اسلامی با شرق و غرب براساس منافعاش ارتباط میگیرد؛ البته ما برای کسانی که در شرایط سخت ما را فراموش نکردند، امتیاز خاصی قائل هستیم.
اکنون در دنیا چینیها بیشترین ثروت را برای سرمایهگذاری دارند، اگر ما با چینیها کار نکنیم، کویت و عربستان و سوریه کار و از سرمایه آنها استفاده میکنند. بهطور مثال، ما میخواهیم در نفت و گاز سرمایهگذاری کنیم و صد میلیارد دلار هم سرمایه در کنار تکنولوژی لازم داریم. اگر ما از این فرصت سرمایهگذاری در کشور استفاده نکنیم، عراق که با ما مخزن مشترکی دارد و شرکتهای شرقی و غربی را برای اکتشاف گردهم آورده، در حال بهرهبرداری است و ما همچنان در مبانی فلسفی سیاست هستیم که به شرق برویم یا غرب؟ ما دنبال منافعمان هستیم. شرقی و غربی اگر حاضر به سرمایهگذاری است، ما استقبال میکنیم. ببینید در پارس جنوبی که بهموقع سرمایهگذاری نشد، ما چقدر ضرر کردیم./