به گزارش راهبرد معاصر؛ کنفرانس سوچی پس از کش و قوس های فراوان بالاخره در موعد مقرر برگزار شد و توانست با بدست آوردن یک نقطه اجماع در میان طرف های حاضر در نشست، به کار خود پایان دهد. نقطه اجماع مذکور می تواند در میان مدت اثرات قابل توجهی بر روند جنگ در سوریه بگذارد و شاید حتی آن را متوقف کند. پیش از سنجش احتمال کارآمدی این نقطه اجماع، که همان "اصلاح قانون اساسی" است، بهتر است نگاهی به اطراف حاضر و غائب اصلی در این نشست بین المللی بیاندازیم:
دولت سوریه: دولت دمشق، با وجود آن که در عرصه میدانی دست برتر را دارد و به سوی ادلب پیش می رود، به دلیل اولویت قائل شدن برای راه حل سیاسی و احتمالا تحت فشار مسکو، حاضر شده با مخالفان، مذاکرات رو در رو داشته باشد. هیئت سوری در مذاکرات، همواره تاکید داشته که کنار زده شدن دولت رئیس جمهور فعلی را بدون برگزاری انتخابات نخواهد پذیرفت. بنا بر گفته بشار جعفری، رئیس هیئت دولت سوریه در مذاکرات، دوره انتقالی قدرت به معنای شکل گیری ساختاری جدید برای انتخابات خواهد بود نه کنار رفتن بشار بدون انتخابات. در واقع برنامه مطلوب دولت سوریه، ایجاد دولت ائتلافی با حضور اعضایی از طرفداران دولت فعلی و اپوزیسیون غیر مسلح و برگزاری یک انتخابات آزاد با شرکت بشار اسد است. جدیت دولت سوریه در عدم پذیرش کنارگیری بشار اسد از قدرت بدون انتخابات در مذاکرات پیشین وین روشن شد، زمانی که بشار جعفری با وجود حضور در وین، زمانی که هیئت معارضان اعلام کردند که برای آن ها کنارگیری بشار اسد از قدرت جزو خواسته اولیه است، نپذیرفت رو در رو با معارضین گفتگو کند. در مذاکرات سوچی، دولت سوریه اصلاح قانون اساسی از سوی هیئت 40 یا 50 نفره منتسب دی میستورا را پذیرفته است.
هیئت معارضان سوری: بخش بزرگی از هیئت معارضان سوری که قدرت اصلی معارضه را در اختیار دارند، در سوچی حضور نیافتند. هیئت معارضان دلیل عدم حضور خود را برآورده نشدن پیش شرط هایش و بی فایده بودن نشست سوچی توصیف کرد. اما مداقه در واقعیت های میدانی و دیپلماتیک نشان می دهد که هیئت معارضان تحت تاثیر پشتیبانان خارجی خود به این نتیجه رسیده اند که حضور در نشست سوچی به معنای پذیرفتن شکست ها در عرصه میدانی است. هیئت معارضان که در ریاض مستقر است، از نتایج این نشست جهت تعیین کمیته اصلاح قانون اساسی استقبال کرده و تاکید داشته که این کمیته باید طبق قطعنامه 2254 سازمان ملل اقدام نماید.
ترکیه: دولت رجب طیب اردوغان به دنبال تحت الحمایه کردن شمال سوریه در کوتاه مدت و احتمالا انضمام این منطقه به خود در دراز مدت است. اردوغان با ورود روسیه به جنگ سوریه یقین پیدا کرده که گزینه "براندازی نظامی دولت سوریه" دست نیافتنی است و بهتر است به جای این که خود را در صف "کاملا شکست خورده ها" قرار دهد، در میان لشکر پیروز قرار گییرد تا بتواند امتیازاتی کسب کند.دولت ترکیه دوست معارضین است و حتی در سوچی نمایندگی آن ها را بر عهده داشت، شریک روسیه است و با زد و بندهایی با مسکو در سوریه همکاری می کند، بد بین نسبت به ایران است و به دشمنان شیعه همانند النصره، التحریر الشام و ارتش آزاد یاری می رساند (در این زمینه محاصره فوعه و کفریا نمونه بارزی است) و دشمن دولت بشار اسد است. سناریوی مطلوب ترکیه برای سوریه، براندازی دولت این کشور و رساندن اخوان المسلین به قدرت است ولی حالا که چنین امری ممکن نیست، ترکیه درصدد است تا با ایفای نقش میانجی میان معارضان سلفی و روسیه، از دو طرف امتیاز بگیرد و مناطق نفوذ برای خود در خاک کشور همسایه ایجاد کند.
ایران: جمهوری اسلامی ایران، اکنون به اصل هدف خود یعنی تثبیت موقعیت دولت سوریه و سد پیشروی ها و شکست تروریست ها رسیده است. حالا در مرحله سیاسی، ایران درست همان مطالباتی را مطرح می کند که دولت سوریه خواهان آن است: برگزاری یک انتخابات با کاندیداتوری بشار است و دیگران. هرچند انتخابات 2014 سوریه با توجه به حضور ناظران بین المللی (شامل ناظران سازمان ملل)، به احتمال زیاد آزاد و رقابتی بوده، ولی جمهوری اسلامی ایران به منظور نشان دادن جدیت خود در حل سیاسی بحران، به اصلاح قانون انتخابات و قانون اساسی این کشور، با توجه به چراغ سبز دولت سوریه در این راستا، رضایت داده است.
امریکا: دولت واشنگتن در سوچی حضور نیافت چراکه می خواهد تا حد امکان، منطقه تحت کنترل کردها را در سوریه جدای از دولت نگه دارد. سندی که از سوی المیادین در روز اول سوچی منتشر شد نشان می داد که غرب ، به دنبال ایجاد دولتی فدرال در سوریه است و این به معنای تضعیف ساختار مرکزی این کشور بود؛ امری که به احتمال خیلی زیاد در میانمدت باعث تجزیه سوریه خواهد شد و دولت مرکزی و ایران هرگز آن را نخواهند پذیرفت. به همین دلیل واشنگتن در سوچی حضور نیافت چراکه پیش فرضش برای آینده سوریه، مخالف پیش فرض ترکیه، ایران و دولت قانونی سوریه است. توضیح آن که کاخ سفید سوریه فدرال، کنفدرال و شاید تجزیه شده را می خواهد حال آن که دولت دمشق در کنار تهران خواهان یک دولت مرکزی قدرتمند هستند. مسلما در سوچی ، نگاه دولت سوریه غلبه خواهد یافت و از همین رو واشنگتن حضور در آن را رد کرد.
YPG: کردهای وابسته به امریکا که اکنون زیر فشار روانی ناشی از حملات ترکیه هم قرار دارند، در سوچی شرکت نکردند. این عدم حضور احتمالا متاثر از فشار ترکیه و همزمان امریکا بوده است. از یک سو بعید نیست که ترکیه روسیه و ایران را تهدید کرده باشد که در صورت حضور YPG، سوچی را به بن بست خواهد کشاند و از سوی دیگر امریکا احتمالا تاکید کرده در صورت اعزام هیئت YPG به سوچی، نیروهای خود را از سوریه خارج خواهد کرد و این گروه را با ترکیه تنها خواهد گذاشت.
روسیه: آن چه که دولت پوتین تا به امروز نشان داده حکایت از این دارد که طرح کرملین برای آینده سوریه، مبتنی بر حفظ مناطق نفوذ معین در سوریه، حفظ دست برتر نسبی برای دولت سوریه در این مناطق و بی تفاوتی نسبت به سرنوشت باقی مناطق است. روسیه تلاش دارد تا غرب سوریه را حفظ کند و برای باقی خاک این کشور شامل شمال (که وجه المصالحه برای پپیشروی در ادلب شده) و شرق که در اختیار کردهاست، اهمیت خاصی قائل نیست. به علاوه نگرانی های عمیقی از سوی محور مقاومت در رابطه با تمایلات روسیه جهت سلطه طلبی در خاک سوریه وجود دارد. در کل، دولت سوریه عضو جدی محور مقاومت نیست و به احتمال زیاد برای پذیرش اصلاح قانون اساسی ذیل قطعنامه 2254 به دمشق فشار هم آورده است.
محور ریاض: بیشتر دولت های عربی ضد سوریه، در سوچی شرکت نکردند چراکه نگاهی مشابه به هیئت معارضان به این نشست داشتند. ولی با توافق بر سر تعیین هیئت قانون اساسی تحت نظر دی میستورا، محور ریاض از این تصمیمات استقبال کرده و امیدوار است بتواند اوضاع جبهه نزدیک به خود در سوریه را بهبود بخشد.
معارضین حاضر در نشست سوچی: برخلاف هیئت معارضین اصلی، گروه هایی از معارضین، در سوچی شرکت یافتند. این گروه ها شامل احزاب کردی، سکولار و چند حزب سلفی می شوند که تاثیرات آن ها بر روندهای میدانی چندان قابل توجه نیست. بخشی از معارضین با وجود آن که در روسیه حضور یافتند، از فرودگاه مسکو خارج نشدند چراکه برافراشته شدن پرچم رسمی سوریه در فرودگاه را توهینی به خود تلقی کردند. برخی دیگر به هنگام سخنرانی لاوروف جلسه را به تنش کشاندند. اما در مجموع می توان گفت که معارضین حاضر، بر سر نقطه مورد اجماع توافق کردند.
نقاط ضعف توافق انجام شده در سوچی
اولین نقطه ضعف در توافق انجام شده مربوط به
چینش کمیته اصلاح قانون اساسی است. تعیین یک هیئت مورد اتفاق همگان برای اصلاح
قانون اساسی، امری است که بر سر آن توفق حاصل شده و محور مقاومت با آن مشکلی
ندارد؛ اما مشکل توافق صورت گرفته بیشتر بر سر طرف مسئول تشکیل کمیته اصلاح قانون
اساسی است. این کمیته احتمالا 50 نفره، قرار است از سوی دی میستورا تشکیل شود.
مسئله اینجاست که دی میستورا بارها نشان داده که جدیت لازم جهت مقابله با تمایلات
محور ریاض در سوریه را ندارد. وی اثبات کرده که می تواند گزارشاتی مغرضانه ضد دولت
بشار اسد بدهد و سوابق او، نشان دهنده طرفداری نامحسوسش از معارضان است.
نقطه ضعف بعدی توافق صورت گرفته در لزوم تطابق آن با قطعنامه 2254 شورای امنیت است. در این قطعنامه ذکر شده که باید دوره انتقالی قدرت در ساختار سیاسی سوریه پیاده شود. این دوره انتقالی زمینه تفاسیر غربی را فراهم کرده است. غربی ها با استناد بر این دوره تاکید می کنند که مسئله رفتن بشار از قدرت قطعی است و بحث تنها برسر این است که او در دوره انتقالی می تواند باشد یا خیر؟ غربی ها گاه با اعلام جایز بودن قدرت داشتن بشار در دوره اتنتقالی، خود را به عنوان یک طرف سخاوتمند نشان داده اند. بنابراین، می توان انتظار داشت که "قید مطابق قطعنامه 2254" در توافق نهایی، زمینه را برای مطرح کردن مجدد "لزوم کنارگیری بشار اسد از قدرت" در دوره انتقالی یا پس از آن را هموار می سازد.
نقطه ضعف سوم در تشکیل کمیته ای مشترک آن هم با
حضور نمایندگان طرف هایی که 7 سال درگیر جنگی خونین بوده اند. اعضای چنین کمیته ای
حتی اگر به طور منصفانه تعیین شوند، احتمالا به علت خصومتی که نسبت به هم دارند،
به توافق نخواهند رسید.
روسیه حافظ منافع ایران در کمیته اصلاح قانون اساسی
تمام نواقص توافق سوچی در صورتی که مسکو، به تعهدات خود به دولت سوریه و محور مقاومت پایبند بماند قابل رفع استاگر توافقات سوچی آن طور که معارضین می خواهند به سرانجام برسد، به هیچ عنوان نتیجه دلخواه ایران و سوریه به دست نخواهد آمد؛ روسیه طرفی است که می تواند به دی میستورا در بیطرفی هنگام تعیین اعضای کمیته قانون اساسی نظارت دقیق داشته باشد، جلوی تفاسیر غربی از "ما بعد دوره انتقالی" آمده در قطعنامه 2254 را سد کند و با افزایش کمک های میدانی به محور مقاومت، اعضای معارضین کمیته قانون اساسی را مجاب کند که کارشکنی هیچ سودی نخواهد داشت و تنها با رسیدن به توافق می توانند نجات یابند. در غیر اینصورت محور مقاومت مجبور خواهد بود راسا و در میدان اوضاع را به نفع خود حفظ کند.
در هر صورت، سوچی، مرحله گذار در بحران سوریه است و نه راه حل آن؛ راه حل نهایی زمانی مشخص می شود که کمیته اصلاح قانون اساسی تشکیل شود و بتواند به توافق برسد.