باید بدنبال مرد جنگی برای کانون پرورش فکری باشیم-راهبرد معاصر

باید بدنبال مرد جنگی برای کانون پرورش فکری باشیم

مدیر نشر جمال معتقد است کانون پرورش فکری کودکان در دهه‌های گذشته طفل جدیدی نداشته و به یک نهاد مصرف‌کننده بودجه برای سرپا نگاه داشتن نیروهایش بدل شده است. او می‌گوید: ما نیازمند یک مرد جنگی هستیم که بتواند این مجموعه را اداره کند.
تاریخ انتشار: ۱۴:۲۸ - ۳۰ شهريور ۱۴۰۱ - 2022 September 21
کد خبر: ۱۵۱۵۲۱

به گزارش راهبرد معاصر، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان چند روزی است که در صدر اخبار و دغدغه فعالان فرهنگی قرار دارد. انتشار خبر طرح درخواست واگذاری کتابخانه‌های این نهاد فرهنگی به نهاد کتابخانه‌های عمومی، موجی از واکنش‌ها را از سوی نویسندگان، هنرمندان و اهالی فرهنگ به همراه داشت.

جمعی از نویسندگان طی چند روز گذشته با انتشار یادداشت‌ها، تصاویر یا کتاب‌های کانون، دغدغه‌های خود در این زمینه را بازگو کردند. چهره‌هایی مانند فرهاد حسن‌زاده، داوود امیریان، هوشنگ مرادی کرمانی، مصطفی رحماندوست در میان این منتقدان دیده می‌شوند. آن‌ها بر این باورند که جدا کردن کتابخانه‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از این نهاد فرهنگی، پر پرواز را از مرغک کانون جدا کرده و موجب خارج شدن کانون از مسیر خود می‌شود. به گفته آنها؛ اگرچه کانون در همه این سال‌ها با مشکلات ریز و درشت مواجه بوده و با روزهای درخشان خود در دهه‌های 60 و 70 فاصله معناداری دارد، اما راه حل مشکلات این نهاد فرهنگی در ادغام با دیگر نهادها نیست؛ بلکه این تصمیم، گره مشکلات کانون را کورتر می‌کند.

اما در سوی دیگر این طرح، موافقانی نیز حضور دارند. این دسته معتقدند کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تنها در چند دهه موفق عمل کرده و از آن پس، کارکرد فرهنگی خود را از دست داده است. حجت‌الاسلام و المسلمین علیرضا سبحانی‌نسب، مدیر نشر جمال و از فعالان بازار کتاب کودک و نوجوان از جمله موافقان این طرح است. او در گفت‌وگویی تأکید می‌کند که کانون تنها یک خاطره خوش است که در ذهن ما باقی مانده و در دهه‌های گذشته، طفلی نداشته است. او ادغام را راه‌حل مناسبی برای برون‌رفت کانون از این شرایط می‌داند و در عین حال تأکید می‌کند که همانند بسیاری از تجربه‌هایی که در دیگر کشورها وجود دارد، نهادهایی مانند کانون و حتی نهاد کتابخانه‌های عمومی باید به مردم سپرده شود تا آنها امور را به دست گیرند. مشروح گفت‌گو با این فعال بازار کتاب کودک را می‌توانید در ادامه بخوانید:

 

آقای سبحانی، در چند روز گذشته انتشار خبر طرح پیشنهادی ارشاد به هیئت دولت مبنی بر واگذاری کتابخانه‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به نهاد کتابخانه‌ها واکنش‌هایی را به همراه داشت که عموماً منفی بود. نظر شما به عنوان فعال حوزه نشر کودک و نوجوان در این زمینه چیست و این طرح را چطور ارزیابی می‌کنید؟

 

کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در زمانی که نهادهای دیگری در این زمینه نداشتیم، یک مجموعه موفق بود و در حال حاضر نیز همه ما از خاطرات موفقیت‌های این نهاد می‌گوییم، اما واقعیت این است که کانون طفل جدیدی در دهه‌های گذشته نداشته است؛ آن هم با توجه به هزینه‌هایی که در این مجموعه صورت می‌گیرد.

 

هرچه به جلو می‌آییم، می‌بینیم که تنها داریم از خاطرات کانون تعریف می‌کنیم و کانون دارد 90 درصد از بودجه خود را برای سرپا نگاه داشتن نیروی انسانی خود هزینه می‌کند تا 10 درصد کار فرهنگی انجام دهد. آماری که من از سال‌های گذشته سراغ داشتم، این بوده است. این آمار بدی است که همه بودجه خرج نگهداری سیستم صرف شود. به عنوان نمونه در قم یک مکان بزرگی راه‌اندازی شده که در مقایسه با آنچه هزینه می‌شود، خاصیت جدی ندارد.

 

کانون طفل جدیدی در دهه‌های گذشته نداشته است
نه تنها کانون، مراکز فرهنگی متعددی داریم که بیش از آنکه کار فرهنگی انجام دهند، مصرف‌کننده هزینه‌های فرهنگی هستند که باید برای آنها تدبیری اندیشید. از فرهنگسراهای شهرداری‌ها گرفته تا دیگر مجموعه‌هایی از این دست که اگر ساماندهی شود، از کارهای موازی و نابسامان، رها می‌شوند.

 

من در جریان جزئیات این طرح نیستم، اما مورد تأییدم است. به نظرم ادغام بسیاری از مجموعه‌هایی که دارند در بخش فرهنگ کار می‌کنند و عمده بودجه آنها صرف نگهداری سیستم می‌شود، نه کار فرهنگی باید با حذف، ادغام یا مردمی شدن جای کار را برای مجموعه‌های فرهنگی مردم‌نهاد باز کنند. زمانی هرکس می‌خواست دو عنوان کتاب چاپ کند، اقدام به راه‌اندازی چاپخانه می‌کرد. هرچه می‌گفتیم که ضرورت ندارد، گوش نمی‌دادند تا اینکه کم‌کم با دیدن زیان‌های انباشته خود به این نتیجه رسیدند و کارمندان خود را بازخرید کردند. در حال حاضر نیز بسیاری از چاپخانه‌ها ضررده هستند و باید جمع شوند. زمانی آستان قدس 14 نشر داشت. بعد این تعداد را ادغام کردند و به 9 مجموعه نشر رسیدند. معنی آن را واقعاً نمی‌فهمم.

 

تبانی 2 نشر برای جلوگیری از ورود کتاب‌های دیگر ناشران به آموزش و پرورش
آموزش و پرورش نیز دو نشر دارد که با یکدیگر تبانی کرده و جلوی هر نشر دیگر را برای ورود به آموزش و پرورش گرفته‌اند؛ بنابراین مجموعه‌های دولتی یکی از مزاحم‌های جدی فرهنگ هستند. این‌ها هرچه دست و پای خود را در جامعه جمع‌تر کنند، بهتر است.

 

روی‌مان نمی‌شود بگوییم «حذف»، می‌گوییم «ادغام»
نهاد کتابخانه‌های عمومی دارد کار فرهنگی انجام می‌دهد. کانون هم بخش کودک خود را به طور جدی به نهاد بسپرد. نهادهای فرهنگی بودجه‌های فرهنگی را که الآن از صدها میلیارد، به هزار میلیارد رسیده است، به جای اینکه صرف کار فرهنگی شود، خرج نیروی انسانی خود می‌کنند؛ بنابراین پسندیده می‌بینم که نهادهای این‌چنینی ادغام و گاهی حذف شود. شاید روی‌مان نمی‌شود بگوییم حذف شود، می‌گوییم ادغام شود. نیازی نیست این همه نهاد فرهنگی داشته باشیم که خروجی آنها به اندازه یک مجموعه مردم‌نهاد نیست.

 

من با اصل طرح موافقم، زیرا از تصدی‌گری دولت و متولیان متعدد فرهنگی کاسته می‌شود. گاهی برای اینکه یک نهاد حفظ شود، یک فرد بی‌ارتباط با مسائل فرهنگی را به عنوان مدیر در آن مجموعه منصوب می‌کنند، پس از مدتی آن را برمی‌دارند، دوباره یک مدیر جدید را می‌گذارند. به نظر می‌رسد طرح خوبی است و این امر می‌تواند به امور فرهنگی سامان دهد. به جای متولیان متعدد که مردم را گیج می‌کند، خود مردم را به عرصه فرهنگ وارد کنند.

 

بحث را به سمت این بردید که با ادغام موافقید، فکر می‌کنید نهاد کتابخانه‌ها به ویژه در بخش کودک خود توانسته موفق عمل کند؟ آیا می‌تواند پس از ادغام، از پس مدیریت بیش از هزار کتابخانه کانون برآید؟

 

اینکه ادغام خوب است، یک بحثی است. بحث دیگر این است که مدیریت کار به یک مجموعه قوی سپرده شود. نهاد کتابخانه‌ها این قدرت را دارد یا خیر، بحث دیگری است که من الآن ارزیابی از آن ندارم. وقتی این ادغام صورت می‌گیرد، ما نیازمند یک مرد جنگی هستیم که بتواند این مجموعه را اداره کند. الآن بحث اداره آن نیست، چون الآن کانون اداره نمی‌شود و اتفاق بزرگی در بسیاری از مراکز کانون رخ نمی‌دهد. البته استثنائاتی هم وجود دارد که ربطی به کانون ندارد. حرکت‌های فردی است که یک نفر در فلان روستا با خلاقیت خود کار را پیش می‌برد. این افراد هرجا باشند درست کار می‌کنند.

 

باید به دنبال مرد جنگی باشیم
اما ساختار کانون به تاریخ پیوسته و ما صرفاً خاطراتی خوش از این نهاد داریم. در شش‌هفت سال اخیر هرچه تلاش کردم با کانون قم ارتباط برقرار کنم، موفق نشده‌ام. کانون، سیستم فرسوده‌ای دارد و این سبب می‌شود که نتواند کار کند. خاطرم هست که چندین سال قبل یکی از مدیران وقت این نهاد می‌گفت که ما کارنامه 30 ساله کانون را بررسی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که تنها یک درصد از کارهای کانون، ایرانی بود. باقی کارها، همه ترجمه بود.

 

 این آمار را چه کسی ارائه کرده بود؟
مسئول نشر کانون در یک دهه پیش. ما کانون را صرفاً به عنوان یک خاطره خوش می‌شناسیم، نه به عنوان فعال عرصه فرهنگ.

 

ما در کنار کانون، نهادهای فرهنگی دیگری هم داریم که در حوزه کودک و نوجوان فعالیت می‌کنند، مانند حوزه هنری کودک و نوجوان، خانه‌های فرهنگ و ... اما تفاوت این نهادها با کانون در این است که کانون هم در داخل و هم در خارج از کشور به عنوان یک برند فرهنگی مطرح است، خانواده‌ها آن را می‌شناسند و توانسته دوره‌های موفقیت‌آمیزی داشته باشد. فکر نمی‌کنید ادغام این نهاد آن هم در شرایطی که اوضاع فرهنگی حوزه کودک و نوجوان چندان مساعد نیست، گره مسائل را کورتر کند؟

 

صراحتاً می‌گویم، کانون مجموعه‌ای است برای رضایت بخشی از روشنفکران جامعه، طعم کانون فقط به کام مجموعه‌های خاص رسیده، می‌رسد و خواهد رسید. این مجموعه شاید به درد تهران بخورد، اما عمده شهرستان‌ها حظی از آن نمی‌برند. چون دارد کارهایی به کام عده‌ای خاص انجام می‌دهد، خوب است، برای تهران این نهاد را نگاه دارند اما شهرستان‌ها نوعاً چنین حظی را نمی‌برند.

 

کانون به بن‌بست رسیده است
اگر به ارزیابی رسیده‌اند که خوب است، باید نگاه دارند. اما نگاه من این است که اساساً تمام مجموعه‌ها، حتی نهاد کتابخانه‌ها باید به بخش خصوصی سپرده شود و فرهنگ را مردمی‌تر کنند. اگر من مسئول بودم، می‌گفتم نهاد را نیز باید به مردم بسپرند؛ یعنی کانون و نهاد را با یکدیگر ادغام کنند و آن را به مردم بسپارند. آن وقت مردم فکر می‌کردند که چطور باید کتابخانه‌ها را اداره کنند. مسئولان ما هنوز فرم مردمی را نپذیرفته‌اند، می‌توان آیین‌نامه‌ای داشت که امور فرهنگی به سمت مسائل سیاسی نرود.

 

 اشاره کردید که کانون کارکرد گذشته را ندارد و راه حل را در ادغام می‌بینید. فکر می‌کنید راه حل دیگری وجود ندارد و کانون به بن‌بست رسیده است؟
به نظرم بسیاری از مجموعه‌های فرهنگی به بن‌بست رسیده‌اند که چاره‌ای جز ادغام، حذف یا مردمی‌سازی آن وجود ندارد./ تسنیم

ارسال نظر