به گزارش راهبرد معاصر؛ کارگروه بررسیهای ویژه اقتصادی؛ پرونده «زیرِ پوست تحریم»، بخش سوم
تحریم تنها به زمان تصویب قطعنامه یا دستور العمل خلاصه نمیشود؛ تحریم در واقع یک نظام رونده و پویاست و هر روز به اقتضای شرایط اقتصادی و غیراقتصادی طرفین - تحریمگر و تحریمشونده - بازطراحی میشود. بر همین اساس تحریم دو پایهی مهم دارد؛ یکی ایجاد ساز و کاری متقن و استوار برای وارد کردن فشار مؤثر مستمر بر طرف مقابل؛ و دوم، کسب شناخت کافی از شرایط کشور تحریمشونده حین اعمال تحریم، بهمنظور پایش میزان تأثیرگذاری، و اتخاذ تدابیر لازم برای حداکثر تأثیرگذاری در مرور زمان. در کتاب «هنر تحریمها؛ نگاهی از درون میدان» میخوانیم:
«اعمال درد و فشار در یک کشور هدف، در تحریمها اگر بخواهد فارغ از آثار آن درد و نیز امکان توفقِ اعمال درد انجام شود، هیچ نتیجهی خاصی دربرنخواهد داشت. بهعبارت بهتر، طراح تحریم باید بداند که این درد چه نتایجی را به دنبال میآورد و آمادگی برداشتن فشار در زمانی که کشور هدف رفتارش را تغییر میدهد، داشته باشد». (ص41)
در ادامهی مطلب، یکی از مؤثرترین مهرههای ایالات متحده، در طراحی، و نیز مدیریت ادامهی روند تحریم، به نام «ریچارد نفیو» معرفی خواهد شد. این متخصص جوان، که در زمان طراحی و مدیریت اعمال تحریمها، بین 30 تا 35 سال داشته، رهبر گروه پرشمار تحریمگران آمریکایی در دورهی اخیر بهشمار میرود. وی بر پایهی کسب و تحلیلِ اطلاعات امنیتیِ کلاسیک - متأثر از عضویت نسبتاً طولانی، آموزشها و تجربیات او در شورایعالی امنیت ملی(The National Safety Council (NSC))، وزارت امور خارجه(U.S. Department of State)، وزارت انرژی (The United States Department of Energy (DOE)) و اندیشکدههای آمریکایی (ازجمله بروکینگز) - نظریهپردازی، طراحی و تحلیل میکند؛ ضمن اینکه حتی بهواسطهی حضور در «دانشگاه کلمبیا»، از اطلاعات ذیقیمت پایهای و تاریخی «کانونهای ایرانشناسی» این دانشگاه نیز بهره گرفته است.
بهواسطهی صبغهی امنیتی غلیظ این فرد، اطلاعات شخصی زیادی از او در دست نیست و حتی از سال تولد یا اعضای خانوادهی این فرد هم اطلاعی نمیتوان یافت؛ تنها به قرینهی سال فارغالتحصیلی او در مقطع کارشناسی، میتوان حدس زد که اکنون او باید 39 یا 40 سال داشته باشد. به نظر میرسد وی برای تصدی این مسئولیتهای سنگین، بسیار جوان باشد!
معرفی اجمالی ریچارد نفیو
در آغاز کتاب نفیو به نام «هنر تحریمها؛ نگاهی از درون میدان»، که در سال 2017 توسط دانشگاه کلمبیا منتشر شده، و مهمترین کتاب در زمینهی تحریم به شمار میرود، در معرفی او میخوانیم:
«ریچارد نفیو بهمدت 10 سال مسئول امور ایران در شورای امنیت ملی در کاخ سفید بوده است. وی مسئول تیم خاورمیانه و اداره امنیت بینالملل و منع گسترش سلاحهای هستهای در وزارت امور خارجه ایالاتمتحده طی سالهای 2011-2008 بوده است که هماهنگی سیاست تحریمها را دنبال میکرده است».
ویکی پدیا - که البته یک منبع کاملاً جهتدار است - وی را چنین معرفی میکند:
«ریچارد نفیو یک سیاستمدار آمریکایی، نویسنده، محقق ارشد پژوهشی، و همچنین مدیر برنامهی مرکز سیاست جهانی انرژی در دانشگاه کلمبیاست. نفیو در استخدام دفتر بینالمللی امنیت و منع گسترش سلاحهای هستهای در وزارت خارجه و نیز عضو دفتر امنیت بینالمللی و منع گسترش سلاحهای هستهای در وزارت انرژی آمریکاست».
(ذیل مدخل Richard Nephew - رؤیت: 8 تیرماه 1398)
سایت «جنبش مقاومت در جنگ ارزی» از او با عبارت «مدیر میز ایران در شورای امنیت کاخ سفید و یکی از طراحان اصلی تحریم علیه ایران» یاد میکند.
بنابر نوشتهی ویکیپدیا (همان) او تاکنون مسئولیتهای زیر را بر عهده داشته است:
کودک درون ریچارد - به اقتضای سناش - هنوز بهشدت فعال است.
اندیشکده بروکینگز دربارهی او این موارد را ذکر میکند:
(منبع: https://www.brookings.edu/experts/richard-nephew/ - رؤیت: 8 تیرماه 1398)
سایت آمازون نفیو را متأهل و دارای سه فرزند معرفی میکند.
اینکه مراکز امنیتی و سیاسی ایالات متحده در طراحی و اعمال تحریمها نقش داشته باشند کاملاً طبیعی است، اما ببینیم نقش یک دانشگاه - بهطور خاص دانشگاه کلمبیا - در اعمال تحریمهای ایالات متحده چه میتواند باشد؟
دانشگاه کلمبیا
حضور نفیو در دانشگاه کلمبیا بیدلیل نیست. این دانشگاه معتبر «کانون ایرانشناسی» ایالات متحده به شمار میرود.
این دانشگاه که در سال 1791 میلادی بنا نهاده شده، یکی از معتبرترین دانشگاههای جهان است و معمولاً در ردهبندیهای مختلف، بین 10 دانشگاه برتر جهان قرار دارد؛ نوبلیستهای دانشآموختهی این مؤسسه، از تمامی دانشگاههای دیگر دنیا بیشتر است، ضمن اینکه پویایی این دانشگاه موجب شده از این حیث فاصلهی این دانشگاه با سایر مؤسسات علمی هر سال افزایش یابد.جایزهی «پولیتزر» - معتبرترین جایزهی روزنامهنگاری در ایالات متحده - هر ساله با نظارت دانشگاه کلمبیا به روزنامهنگاران و نویسندگان، شاعران و موسیقیدانان برجسته اهداء میشود. در کتابخانهی غنی این دانشگاه بیش از 9 میلیون جلد کتاب موجود است. از مشاهیر اخیر، بهطور خاص، باراک اوباما، چهل و چهارمین رئیسجمهوری ایالات متحدهٔ آمریکا، از دانش آموختگان این دانشگاه بوده است.
در مورد ارتباط این دانشگاه با ایران نکات برجستهای وجود دارد. کانونهای شکلگرفته در این دانشگاه با حلقههای صهیونیستی و نیز بهاییهای رسمی و شناسنامهدار، ارتباط ارگانیک وجود دارد، و از این رو، رویکرد جدی خصمانه با جمهوری اسلامی در فضای این مجموعه موج میزند. فرزندانِ محمدرضا پهلوی، فرحناز و علیرضا، از دانشآموختگان این دانشگاه هستند. خود محمدرضا پهلوی نیز از دریافت کنندگان «درجه دکترای افتخاری» از دانشگاه کلمبیا بودهاست. همچنین سخنرانی معروف محمود احمدینژاد، در همین دانشگاه صورت گرفت. دستکم مراکز زیر در این دانشگاه به کار شناسایی ابعاد مختلف ایران اسلامی مشغولهستند:
مطالعات بسیار گسترده - خصوصاً در ابعاد فرهنگی، مذهبی، زبانشناسی و تمدنی - و قلب آثار هویتی ایرانیان، از کارویژههای جدی و مهم این مراکز است. برای نمونه در ادامه دربارهی «مرکز مطالعات ایران» که توسط «احسان یارشاطر» پایهگذاری و هدایت شد، اجمالاً مواردی ذکر خواهد شد.
احسان یارشاطر کیست؟
ویکیپدیا دربارهی او مینویسد:
«احسان یارشاطر (زادهی 12 فروردین 1299 در همدان - درگذشته 10 شهریور 1397 در کالیفرنیا) بنیانگذار و سرویراستار دانشنامهٔ ایرانیکا، بنیانگذار مرکز مطالعات ایرانشناسی، و استاد بازنشستهٔ مطالعات ایرانی در دانشگاه کلمبیای نیویورک بود.
او نخستین ایرانی است که پس از جنگ جهانی دوم در ایالات متحده آمریکا به مرتبهٔ استادی رسید. از آغاز دهه 1970 (میلادی) نزدیک به 40 ویراستار و 300 نویسنده از سراسر آمریکا، اروپا و آسیا با یارشاطر همکاری داشتهاند. یارشاطر ویراستاریِ سه مجلد از تاریخ ایران کمبریج را هم بر عهده داشته و نویسندهٔ شانزده جلد کتاب تاریخ ادبیات ایران است».
این سایت در ادامه میافزاید:
«احسان یارشاطر در 12 فروردین 1299 برابر با 1 آوریل 1920 میلادی در یک خانوادهٔ بهایی اهل کاشان در همدان زاده شد. پدرش «هاشم»، بازرگانی بود که به امور دنیوی توجه نداشت و حواسش مشغول مذهب بود. مادرش «روحانیه میثاقیه» در زمان خود زنی مترقی بود. زبان انگلیسی میآموخت و با صدایی گیرا مناجات میخواند. بههمین دلیل به گردهماییهای بهاییان دعوت میشد. در همدان او ابتدا به مدرسه آلیانس یهودیان فرانسوی همدان و سپس به مدرسه تأیید بهاییانرفت و تا کلاس دوم تحصیل کرد. در سال 1305 یا 1306 به دلیل شغل پدرش به کرمانشاه رفتند. پس از دو سال و نیم از آنجا به تهران رفتند. وضع مالی پدر او خوب نبود و اجارهنشین بودند. پدر او که از طرفداران زبان اسپرانتو بود کمی اسپرانتو به احسان آموخت. چنانکه وقتی مادرش برای زیارت به حیفا سفر کردهبود به فارسی و اسپرانتو برایش نامه نوشت».
(ذیل مدخل احسان یارشاطر - رؤیت: 10 تیرماه 1398)
یارشاطر در چنین خانوادهای زاده شد و تربیت یافت، و بهعنوان مهمترین تئوریپرداز و نظریهساز تمدنی جریان «یهودی-بهایی» در دانشگاه کلمبیا تبدیل شد. این جریان - بر بستر تحقیق و انتشار آثار بر محور زبان پارسی - شناسایی و نیز ترویج انگارههای تمدنی مغایر با ماهیت اسلامی را در دستور کار دارد. در واقع مهمترین فعالیتهای این مرکز را میتوان در دو موضوع «شناسایی تمدنی» و «قلب ماهیت تمدنی» خلاصه کرد. وی در این راستا با امکانات گستردهای که در اختیارش قرار گرفت، انتشار دانشنامهی «ایرانیکا» را بر عهده گرفت. در حقیقت او و گروه بزرگ ایرانیکا، تلاش کردند، روایت «یهودی-بهایی» از ایران را در قالب این دانشنامه، مرجعسازی کنند؛ که اقدامی فوقالعاده مهم بهشمار میرود. شهریور 1397، در پی درگذشت احسان یارشاطر، نهادهای خاص متمایل به بهاییت، در رثای او، مطالب متنوعی منتشر کردند.
بیبیسی فارسی - که خود زادهی خانوادهی بهایی «بالیوزی» - وابستگان بوشهری بریتانیا - است، و بعدترها در اختیار جریان دیگر بهایی - موسوم به جریان بهروز آفاق - قرار گرفت، در رثای این همآیین خود مراثی مفصلی داشت.
معرفی اقدامات این جریان خاص، مجالی دیگر میطلبد، اما اجمالاً باید دانست که یکی از کانونهای مهم ایرانشناسی جهان، در دانشگاه کلمبیا در اختیار گروه ریچارد نفیو بوده است
.
حجم قابل توجه توئیتهای او دربارهی ایران طی یک ماه اخیر (به اینجا مراجعه کنید) نشانگر رصد دقیق تحولات کشورمان توسط نفیو است. تعدادی از «توئیتهای عکسدار» او تنها طی ماه می سال جاری میلادی، در زیر آمده است.
بیدلیل نیست که گروه چندصد نفرهی پشتیبان 1+5 در مذاکرات برجام، با چنان قوت و اتقانی مشغول پایش و هدایت مذاکرات بودند؛ بهکارگیری جوانانی که موتور محرک و کانون انرژی هستند و تجهیز آنها به دانش لازم در زمینهی مورد نظر، عامل اصلی موفقیت خواهد بود.
و جالب اینکه در مقابل امکانات و تجهیزات طرف غربی، در طرف ایرانی، جز همان معدود مذاکرهکنندگانِ زحمتکش وزارت خارجه، تقریباً کارشناس خبرهای حضور نداشت؛ و سوگمندانه هنوز هم در پی شکست نسبی برجام، حجم مستندسازی تجربیات این توافق در ایران، با طرف آمریکایی اصلاً قابل قیاس نیست.
اگر درست میدیدیم و درست عمل میکردیم، شاید اکنون باید انبوهی از متخصصان جوان و ذوابعاد کشور، با تخصصهای گوناگون در امر تحریم، روی شناخت، روشهای مؤثر مقابله، و حتی «ظرفیتها و امکانات ایران در پیگیری روشهای تهاجمی» کار میکردند.
بخشهای بعدی پروندهی «زیرپوست تحریم»، زوایای دیگری از جریانشناسی تحریمهای ایران را روشن خواهد کرد.
منبع: تسنیم