فرصت‌طلبی 5 اقتصاددان از آشوب ها-راهبرد معاصر
یادداشت اختصاصی حمیدرضا مقصودی، تحلیلگر مسائل اقتصادی؛

فرصت‌طلبی 5 اقتصاددان از آشوب ها

آشوب ها و اعتراضات اخیر فرصتی فراهم کرد اقتصاددانانی که اصلی ترین نقش را در وضع فعلی کشور داشتند، در جایگاه مدعی العموم قرار، از آب گل آلود ماهی بگیرند و جای متهم و شاکی را عوض کنند.
حمیدرضا مقصودی؛ تحلیلگر مسائل اقتصادی
تاریخ انتشار: ۱۹:۰۴ - ۱۷ مهر ۱۴۰۱ - 2022 October 09
کد خبر: ۱۵۳۶۹۴

فرصت‌طلبی 5 اقتصاددان از اعتراضات داخلی

 

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ به دنبال اعتراضات و ناآرامی‌های اخیر در کشور، پنج اقتصاددان که بیشترشان در سال‌های اخیر مشاوران رسمی و غیر رسمی دولت‌های گذشته (دولت‌های سازندگی، اصلاحات و اعتدال) بودند، در نامه‌ای سرگشاده خطاب به مسئولان نظام، توصیه‌هایی فرافکنانه برای خروج از وضعیت فعلی مطرح کردند.

 
پنج نفر از مسئولان و تئوریسین‌های اقتصادی در نامه خود اعتراضات را ناشی از نا امیدی خواندند، جامعه را به انبار مواد محترقه تشبیه کردند و گفتند حجاب فقط بهانه‌ای برای عده‌ای خاص شد و موضوع اصلی را باید در جای دیگر واکاوی کرد.

باید از اقتصاددانانی که پس از سال ها در اختیار داشتن مقام و جایگاه اجرایی و مشورتی یادشان افتاده برای وضعیت اقتصادی کشور نامه نگاری کنند، پرسید برای سرمایه گذاری مناسب در  35 سالی که کشور امکان سرمایه گذاری داشت و در تحریم نبود، چه اقدامی کرده‌اند؟


آنها که 35 سال از 40 سالِ بعد از انقلاب اسلامی مسئولیت‌های سیاست‌گذاری و برنامه ریزی‌های اقتصادی در دولت‌های مختلف را برعهده داشتند، مدعی شدند یکی از مهمترین معضلات در ساختار اقتصادی کشور این است که هیچ وقت راهبرد درستی وجود نداشته است. اگر 25 میلیارد دلار از سرمایه کشور با برنامه ای مناسب سرمایه گذاری می شد، نیاز به نفت خام وجود نداشت که آمریکا و کشورهای غربی بخواهند ایران را به راحتی تحریم کنند.


باید از اقتصاددانانی که پس از سال ها در اختیار داشتن مقام و جایگاه اجرایی و مشورتی یادشان افتاده برای وضعیت اقتصادی کشور نامه نگاری کنند، پرسید برای سرمایه گذاری مناسب در  35 سالی که کشور امکان سرمایه گذاری داشت و در تحریم نبود، چه اقدامی کرده‌اند؟ ناامیدی ناشی از ضعف ساختار اقتصادی است و این ضعف ساختار هم نشئت گرفته از وجود دو عامل است؛ نخست، امکان اعمال سلیقه شخصی در نظام‌های اداری که 35 سال این افراد تئوریسین آن بودند و دوم، شبه پول هایی نظیر ارز و طلا که جایگزین پول ملی و به وسیله‌ای برای فساد مالی و ارتشا تبدیل شده است. این افراد در 35 سال اخیر برای حفاظت از ارزش پول ملی چه کار کرده‌اند؟


این گونه نامه نگاری‌ها فرار روبه جلوست. امید است شرایط به نحوی پیش برود افرادی که مسئولیت داشتند و بعد از مدتی آن را واگذار می‌کنند، اقداماتشان ارزیابی شود تا اگر جایی قصوری کردند، محاکمه شوند تا جای شاکی و متهم عوض نشود.

 
اتفاقات اخیر که به وسیله عده ای آشوبگر به اغتشاش منجر شد، ریشه اقتصادی نداشت و ریشه آن فرهنگی و امنیتی بود. اگر قرار باشد اغتشاشات با محوریت اقتصاد در دولت سیزدهم مطرح شود، محل بحث آن 6 ماه پیش بود که حذف ارز ترجیحی رخ داد و شوک‌های تورمی به وجود آمد، ولی دولت آن را کنترل و یارانه خوبی پرداخت کرد و جامعه نیز به این نتیجه دست یافت با دولت همراهی کند و اتفاقی به وجود نیامد.

 
ورود این اقتصاددانان به ماجرای اغتشاشات اخیر در راستای این بود که آشوب‌ها جنبه اقتصادی به خود بگیرد، یعنی بدنه ای از اجتماع که نسبت به موضوع اقتصاد انتقاد دارند، وارد صحنه اغتشاشات شوند. این بیانیه در حالی منتشر می‌شود که ناآرامی ها با مدیریت خوب صحنه به وسیله نیروهای انتظامی و امنیتی رو به اتمام است و بیانیه اخیر می تواند با فعال کردن بدنه اجتماعی درگیر در موضوعات سیاسی، به تحریک ناآرامی‌ها دامن بزند.

 
محور بیانیه پنج اقتصاددان این است که انقلاب اسلامی در توسعه سیاسی پیشرفت های خوبی داشته، جمعیت زنان فعال در اجتماع افزایش یافته است، دختران دانشجو 40 برابر شده‌اند و ابتکار عمل های ویژه ای در 43 سال اخیر در جامعه به وجودآمده است و به دلیل اینکه اتفاقات اخیر رخ داده، حاکمیت باید فضای بیشتری برای آن به وجود آورد.


باید گفت، این اعتراضات و فراهم شدن بستر نقد در جامعه دستاورد مهم انقلاب اسلامی است، تهدیدی برای جمهوری اسلامی به شمار نمی رود و فرصتی است که در انقلاب به وجود آمده و زنان از ابتدای انقلاب همواره در آن مؤثر بوده‌اند.

 
این اقتصاددانان در بخشی از نامه ادعا کردند، 37 درصد رفاه طبقه متوسط کاهش یافته است. شاخص‌های اندازه گیری رفاه مانند شاخص توسعه انسانی ادعای اقتصاددانان را رد می‌کنند. اگر این به اصطلاح اقتصاددانان که اتفاقاً منادی بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول هستند، شاخص توسعه انسانی را قبول ندارند، اعلام کنند و اگر می‌گویند 37 درصد کاهش رفاه به دلیل کاهش تولید در دهه 90 بوده، سؤال این است که چرا در دهه 90  چنین اتفاقی رخ داده است ؟ تولید ناخالص داخلی (Gross Domestic Product GDP) بر مبنای قدرت خرید از 19 به 12 هزار دلار در دهه 90 رسید و بر مبنای قیمت‌های جاری از حدود 8 به 2 هزار و 700 دلار رسیده است.

 
دهه 90 این افراد بر مسندهای اداری حاکم و مشاوران اقتصادی اصلی دولت بوده اند. این افراد از شرایطی احساس خطر می‌کنند که خود بانی آن هستند و در صدد بودند این وضعیت را هم در دولت سیزدهم پدید بیاورند؛ یعنی سیاست‌های نئولیبرالی نظیر آزادسازی مطلق که از پیشنهادهای این افراد بود و اگر دولت آنها را اجرا می‌کرد، وضعیت مردم مبهم بود.

باید گفت، این اعتراضات و فراهم شدن بستر نقد در جامعه دستاورد مهم انقلاب اسلامی است، تهدیدی برای جمهوری اسلامی به شمار نمی رود و فرصتی است که در انقلاب به وجود آمده و زنان از ابتدای انقلاب همواره در آن مؤثر بوده‌اند


نکته جالب اینکه در ابتدای دهه 90 آن‌ها معتقد بودند وضعیت اقتصادی ایران خوب است و البته سطح تولید ناخالص داخلی در بالاترین حد، یعنی 19 هزار دلار قرار داشت. بنابراین اگر وضعیت ایران خوب بود، چرا این افراد جریان سیاسی مطبوعشان را در سال 88 و 89 دعوت می‌کردند کف خیابان بیایند؟ در بهترین شرایط، اقتدار اقتصادی کشور را دچار فتنه کردند و نتیجه آن اتفاقاتی شد که شاهدیم و اقتصاد ایران تحت الشعاع آن قرار گرفت.

 
دولت در یک سال اخیر توانست خود و جامعه را به خوبی کنترل کند، رشد اقتصادی خوبی در حال شکل گیری است (چهار درصد بدون نفت)، در حوزه تجارت خارجی اقدامات خوبی انجام شده است و در حوزه صادرات در حال جهش هستیم.


در زمانی این افراد حرف از مصیبت‌های اقتصادی می‌زنند که دولت در حال عبور از آنهاست و تورمی که این افراد پدید آوردند، در حال محو شدن است و می خواهند بار دیگر اتفاقات دهه 90 را به وجود بیاورند که باید در این زمینه هوشیار بود.

 

ارسال نظر