فرزند حجت الاسلام کاظم صدیقی درگذشت پزشکیان: رعایت قوانین عفاف و حجاب باید از سوی مدیران و کارکنان دستگاه‌ها آغاز شود /توصیه جدی رئیس جمهور به صدا و سیما ابلاغ آیین‌نامه نظام بودجه‌ریزی و پرداخت مبتنی بر عملکرد در دستگاه‌های اجرایی تعیین تکلیف پرداخت فوق العاده خاص کارمندان فرمانده سپاه عاشورا: هیچ جاسوسی در دفاع مقدس ۱۲ روزه در آذربایجان شرقی دستگیر نشد عارف: حمله به تأسیسات صلح‌آمیز هسته‌ای ایران نقض فاحش موازین بین‌المللی است/ سند همکاری‌های اعضای شانگهای امضا شد جزئیات تازه درباره شهادت سردار حاجی‌زاده از زبان سخنگوی سپاه خبر مهم رئیس سازمان اداری و استخدامی درباره حقوق کارکنان دولت وزیر اطلاعات: طرح «مقابله با نفوذ» در حال بررسی در کمیسیون امنیت ملی است خرازی خطاب به ترامپ: با ایران مذاکره واقعی کنید/استقلال خود را به حراج نمی‌گذاریم جزئیات سقوط بالگرد مرحوم رئیسی از زبان غلامحسین اسماعیلی: در نقطه سقوط بالگرد فقط هفت پیکر پیدا شد... + فیلم آغاز ثبت‌نام انتخابات شورا‌های اسلامی روستا‌ها عارف استعفا کرد؟ دولت موظف به تأمین سفره مردم/ اجرای کالابرگ باید شتاب بگیرد هلاکت دو شرور مسلح گروگانگیر در عملیات نیرو‌های امنیتی خوی

خاطره شنیدنی رهبر انقلاب به مناسبت روز دختر

در همان اوقات، خدای متعال یک فرزند دختری به ما داد که به من خیلی انس داشت. زیاد سراغ من می‌آمد دفتر ریاست جمهوری، من بغلش می‌گرفتم. یواش‌یواش دیدم با این دست هم می‌توانم بغلش بگیرم.
تاریخ انتشار: ۱۹:۱۷ - ۱۳ تير ۱۳۹۸ - 2019 July 04
کد خبر: ۱۵۳۷۶

به گزارش راهبرد معاصر؛ صفحه تاریخ ایران و جهان؛ درس و عبرت، منتسب به پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب خاطره شنیدنی رهبر انقلاب از کمک دخترشان به بهبودی مجروحیت دست ایشان در جریان ترور سال ۶۰ را منتشر کرده است.

 متن این خاطره به شرح زیر است:

 

دست من، آن اولی که فلج شد، به خاطر حادثه ترور، تا مدتی این دست، اصلاً حرکت نمی‌کرد و ورم داشت.

 

بعد به‌تدریج دیدم که یک‌کمی از شانه حرکت می‌کند.

 

در همان اوقات، خدای متعال یک فرزند دختری به ما داد که به من خیلی انس داشت. زیاد سراغ من می‌آمد دفتر ریاست جمهوری، من بغلش می‌گرفتم. یواش‌یواش دیدم با این دست هم می‌توانم بغلش بگیرم.

 

دکترم یک روز دید که با این دست بغلش گرفته‌ام، خیلی تشویق کرد. گفت این بچه دست تو را خوب می‌کند!

 

وقتی از روی محبت این بچه را بغل می‌گیری، همین باعث می‌شود سنگینی‌اش را تحمل کنی؛ همین‌طور هم شد. بغل می‌گرفتم، می‌آوردم و می‌بردم. بعد یواش‌یواش این دست قوت پیدا کرد.»

ارسال نظر
پرطرفدارترین اخبار
آخرین اخبار