تاکید پزشکیان بر ضرورت رفع اشکالات امنیتی آشکار شده در جنگ ۱۲ روزه اعلام آمار دقیق شهدا و مجروحان جنگ ۱۲ روزه از سوی سخنگوی دولت سرلشکر حاتمی، فرمانده کل ارتش: نقشه‌های شوم دشمن با خون پاک شهدا خنثی شد/ دشمنان شکست بزرگی خوردند رهبر انقلاب در دیدار مسئولان عالی قوه قضائیه: یقه جنایتکار نباید رها شود / مسئولان باید با قوت و روحیه کامل به کار خود ادامه دهند بیانیه مجلس: باید برای مذاکره پیش شرط گذاشت آخرین قیمت‌ها در بازار تجاری/ دلار توافقی کاهش یافت اعلام وصول طرح مقابله با نفوذ سرویس‌های اطلاعاتی و نهاد‌های بیگانه دیدار وزیر دفاع با خانواده سپهبد شهید محمد باقری آخرین ساعات زندگی سردار حاجی زاده پیش از شهادت چگونه گذشت؟ ادارات این استان فردا چهارشنبه دورکار شدند جزئیات گزارش وزیر کشور درباره جنگ اخیر: ناامنی داخلی نداشتیم معاون هماهنگ‌کننده عقیدتی سیاسی ارتش: مساله دشمنان فقط ایران نیست مساله آنها سلطه بر جهان اسلام است سه تن از فقهای شورای نگهبان توسط رهبر انقلاب ابقا شدند سخنگوی دولت: دولت با آزادی اینترنت موافق است، اما اگر برای مثال خبرنگار نیاز به اینترنت آزادتری دارد باید به او داد پزشکیان: آنچه در جنگ ۱۲ روزه بدست آوریم ارزشمندتر از چیزی بود که از دست دادیم

خاطره شنیدنی رهبر انقلاب به مناسبت روز دختر

در همان اوقات، خدای متعال یک فرزند دختری به ما داد که به من خیلی انس داشت. زیاد سراغ من می‌آمد دفتر ریاست جمهوری، من بغلش می‌گرفتم. یواش‌یواش دیدم با این دست هم می‌توانم بغلش بگیرم.
تاریخ انتشار: ۱۹:۱۷ - ۱۳ تير ۱۳۹۸ - 2019 July 04
کد خبر: ۱۵۳۷۶

به گزارش راهبرد معاصر؛ صفحه تاریخ ایران و جهان؛ درس و عبرت، منتسب به پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب خاطره شنیدنی رهبر انقلاب از کمک دخترشان به بهبودی مجروحیت دست ایشان در جریان ترور سال ۶۰ را منتشر کرده است.

 متن این خاطره به شرح زیر است:

 

دست من، آن اولی که فلج شد، به خاطر حادثه ترور، تا مدتی این دست، اصلاً حرکت نمی‌کرد و ورم داشت.

 

بعد به‌تدریج دیدم که یک‌کمی از شانه حرکت می‌کند.

 

در همان اوقات، خدای متعال یک فرزند دختری به ما داد که به من خیلی انس داشت. زیاد سراغ من می‌آمد دفتر ریاست جمهوری، من بغلش می‌گرفتم. یواش‌یواش دیدم با این دست هم می‌توانم بغلش بگیرم.

 

دکترم یک روز دید که با این دست بغلش گرفته‌ام، خیلی تشویق کرد. گفت این بچه دست تو را خوب می‌کند!

 

وقتی از روی محبت این بچه را بغل می‌گیری، همین باعث می‌شود سنگینی‌اش را تحمل کنی؛ همین‌طور هم شد. بغل می‌گرفتم، می‌آوردم و می‌بردم. بعد یواش‌یواش این دست قوت پیدا کرد.»

ارسال نظر
آخرین اخبار