جواد افشار: برخی اطلاع ندارند به مهره یک شبکه توطئه گر تبدیل شده اند/ گاندو چگونه به پایان می رسد؟-راهبرد معاصر

جواد افشار: برخی اطلاع ندارند به مهره یک شبکه توطئه گر تبدیل شده اند/ گاندو چگونه به پایان می رسد؟

«گاندو» در ایستگاه تبادل «جیسون رضائیان» به پایان می‌رسد؛ در چند فصل‌ دیگر ادامه پیدا می‌کند، آرش قادری در حال نگارش فصل دوم است و البته ربطی به پرونده جیسون رضائیان ندارد.
تاریخ انتشار: ۰۸:۴۸ - ۱۷ تير ۱۳۹۸ - 2019 July 08
کد خبر: ۱۵۶۵۸

به گزارش راهبرد معاصر؛  بیست و هشت قسمت از سریال امنیتی این روزهای تلویزیون می‌گذرد. سریالی که در 30 قسمت 45 دقیقه‌ای به قلم آرش قادری به نگارش درآمده است. از همان روز نخست شروع پخش، «گاندو» با هجمه‌های متعددی همراه شد. حتی پای سانسور و حذف بخش‌هایی هم به میان آمد؛ این اتفاق به طور جدی از قسمت سیزدهم سریال شروع شد و جواد افشار کارگردان «گاندو» هم نسبت به این اتفاق واکنش نشان داد.

 

او با حضور در خبرگزاری تسنیم گفت: من از مدیران ارشد سازمان صداوسیما و دولتی‌ها دعوت می‌کنم سعه‌صدر داشته باشند که هم به نفع نظام و هم افراد و اشخاص است. مجموعه «گاندو» یک مطالبه مردمی به حق است که اتفاقاً شفاف‌سازی می‌کند نه به دلیل اینکه به کسی برچسب بزند و کسی را زیر سوال ببرد. ما می‌گوییم هر فرد و هر شخصی باید پاسخگوی عملکرد خودش باشد.

 

افشار تأکید کرد: بنا نیست هیچ مقام ارشدی تاوان عملکرد فلان اقوام و فامیل خود را بدهد. یعنی اینکه قرار نیست خدایی ناکرده برادر و فرزند من یک جرم و فسادی کرده باشند و من تاوان آن را بدهم. اتفاقاً اگر شفاف‌سازی انجام شود اگر فردی از خانواده من چنین خلافی انجام دهد نه تنها این کار تأیید نمی‌شود بلکه آن را محکوم هم کرده‌ایم.به خصوص وقتی پایِ جاسوسی و خیانت به وطن، به میان می‌آید.

سریال «گاندو» واکنش‌های داخلی و  خارجی را اعم از تهمت و افترا به چهره خلق شده جمهوری اسلامی از «جیسون رضائیان» در قامت مایکل هاشمیان – پیام دهکردی- و ماجرای فانتوم و جنگنده و ... که عناصر تابلودار ضدانقلاب در بوق و کرنا کردند. البته این هجمه‌ها با توئیت‌بازی‌ها و اظهارات سخنگوی دولت، جنس دیگری به خود گرفت. حتی کار به گفتگوی تأمل‌برانگیز محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشیده شد.

 

جواد افشار نسبت به این اتفاق هم واکنش نشان داد و به خبرنگار خبرگزاری تسنیم،گفت:  محمدجواد ظریف از شخصیت‌های مورد علاقه من است و گفتگویی را که به‌نقل از ایشان پخش شده است نشان از ذکاوت و درایت ایشان دانسته و او را تحسین می‌کنم. فقط در نکته‌ای که ایشان گفته‌اند "من اصلاً تلویزیون نگاه نمی‌کنم"، باید بگویم که این نوعی تکرار بی‌مهری نسبت به صداوسیماست، چراکه صدا و سیما متعلق به همه ملت ایران است و اگر کسانی خودشان را از آن جدا می‌دانند، مقصر خودشان هستند. در همین تلویزیون صدای مخالف و موافق شنیده می‌شود.

 

در قسمت اول خواندیم که کارگردان مجموعه تلویزیونی «گاندو» گفته بود: هیچ‌گاه این سریال قصد برخورد با دولتی‌ها را نداشته و ندارد. باید برای نمایش آن چه واقعیت داشته است، اجازه داده شود. مطمئناً این اقدام در جهت منافع ملی خواهد بود. هیچ‌گاه سریال تلویزیونی «گاندو» لکه ننگ و سیاهی به کسی تحمیل نخواهد کرد و فقط شفاف‌سازی موجب این می‌شود که اتفاقا کسانی که ممکن است ناجوانمردانه مورد اتهام قرار گیرند تبرئه شوند. اتفاقاً این سریال در جهت حمایت از جایگاه این دوستان و  عزیزان اتفاقاً بین آنان و سواستفاده کنندگان از آنان - که مرتکب خیانت نیز شده‌اند- فاصله‌گذاری کرده‌ایم. و این دوستان و عزیزان اطلاعی هم نداشتند. اما به محضِ آگاهی و بدست آوردن اطلاع، خیلی عاقلانه و با موازین صحیح و اصولی خودشان هم کمک کردند تا چنین توطئه‌هایی خنثی شوند.

او در بخش اول این گفتگو چنین بیان کرد: "امنیت ملی با هیچ‌کس تعارف ندارد هرکس در هر سطح و جایگاه آگاهانه یا ناآگاهانه فرقی نمی‌کند. اگر در جهت خلاف موازین مردم و نظام حرکت کند باید با آن برخورد شود. دولتی‌ها و مسئولین امر اجازه بدهند سریال «گاندو» مسیر طبیعی‌اش را طی کند؛ چرا که ما قصد تخریب و تضعیف هیچ شخصیتی در نظام را نداریم بلکه در جهت حمایت از آن عزیزان فقط هدف‌مان نمایش کسانی است که با سوء استفاده از جایگاه مرتبط با شخصیت‌ها، خیانت کردند."

 

جالب است که در این بخش اول منتشر شده، کارگردان سریال «گاندو» نوید ادامه این مجموعه تلویزیونی را در فصل‌های آینده داد. او گفت: «گاندو» در چند فصل‌ دیگر ادامه پیدا می‌کند. آرش قادری در حال نگارش فصل دوم است و ربطی به پرونده جیسون رضائیان ندارد. پرونده‌های مشابه در دستگاه‌های امنیتی وجود دارد که به آن‌ها پرداخته خواهد شد. اما در حال حاضر پس از پایان پخش سریال «گاندو» در تدارک فیلم‌سینمایی دینی- اجتماعی هستم که به موضوع دین موروثی حالِ حاضر می‌پردازد.

 

در ادامه مشروح این گپ و گفت تفصیلی از نظرتان می‌گذرد:

من کیوان «کیمیا» بودم

*در ابتدا بگذارید این سوال را داشته باشم که بعد از دو مجموعه «آنام» و «کیمیا» چطور پذیرفتید سریالی را کارگردانی کنید که امنیتی و سیاسی است. هم هجمه‌های سنگینی به شما وارد شود و شاید این هجمه‌ها تا مرز بایکوت شدن هم جلو برود؛ چطور پذیرفتید کارگردان «گاندو» باشید؟

مهمترین چیزی که برای من در انتخاب یک فیلمنامه تأثیر دارد رفع دغدغه‌های شخصی‌ام است. یک وقت می‌بینید در یک کار خانوادگی و اجتماعی یا ملودرام‌های عاشقانه برخی از دغدغه‌های من وجود دارد. هرچه من به آن دغدغه‌ها نزدیک‌تر شوم مشتاق‌تر می‌شوم. به طور مثال در سریال «کیمیا» یک دغدغه بسیار عمده‌ای از من برطرف می‌کرد. به هر حال سیر تاریخی انقلاب اسلامی، جنگ و شرایط روز جامعه در کاراکترهایی تعریف می‌شد همه برای خود من ملموس بود. چرا که این جریان‌ها را تجربه کرده بودم و دغدغه‌اش را داشتم. به طور مثال در همان «کیمیا» شخصیت "کیوان" که علی شادمان بازی می‌کرد و مسعود بهبهانی آن را نگارش کرده بود شبیه‌ترین کاراکتر به خودم بود. و برخی از رویدادها و اتفاقاتی که در آن مجموعه می‌دیدید و به اتفاقات انقلاب برمی‌گشت، خود خودم بودم.

مردم دوست دارند با نشانه‌های عینی اطراف‌شان، سریال ببینند

بنابراین وقتی یک همچنین کاراکتری در قصه وجود دارد، برای خود من خیلی این کاراکتر جذاب است. چرا که یادآور خیلی از رویدادهای دوران نوجوانی و جوانی من می‌شود. البته موضوعات پیرامونی مجموعه هم برای مردم جذاب و شنیدنی است. مردم دوست دارند بخشی از تاریخ انقلاب و چگونگی شکل‌گیری انقلاب را در درون خانواده مرور کنند و ببینند. خیلی برای مردم جذاب بود که در درون یک خانواده نظامی چطور می‌شود انقلاب شکل بگیرد. این‌ها همه جزو دغدغه‌های من بود؛ مردم وقتی با این داستان‌ها و روایت‌ها روبرو می‌شوند به شدت آن را دنبال می‌کنند. چون از این نشانه‌های سریالی در اطراف خودشان زیاد دید‌ه‌اند.

 

«گاندو» پیشنهاد شد تردید نکردم و پذیرفتم

من عادت ندارم هر فیلمنامه‌ای را کارگردانی کنم؛ تا دغدغه در خودم بوجود نیاید فیلمنامه‌ای را نمی‌‌پذیرم. شاید تعداد زیادی در سال به من رجوع می‌کنند برخی را به خاطر مشغله کاری رد می‌کنم ولی بخشی از آن با دغدغه‌هایم مطابقت ندارد. مجموعه «گاندو» در وهله اول جذابیت داشت و در گام بعدی جزو دغدغه‌های اصلی من بود. از طرفی سال‌هاست آرش قادری را می‌شناسم و با قلم، نگاه و فکر او آشنایی دارم. وقتی که مطالعه کردم و دیدم به چه موضوع و سوژه جذاب، تأثیرگذار و مهمی ورود کرده و جامعه امروز مبتلا به آن شده، تردید نکردم. چون ماجرای «گاندو» ریشه در خیلی از مشکلات و ناهنجاری‌های جامعه ما دارد اگر ما بتوانیم این آگاهی‌بخشی را به جامعه منتقل و شفاف‌سازی کنیم طبیعتاً به رسالت اصلی‌مان عمل کرده‌ایم.

در اتاق فکرهای ما جسارت حرکت رو به جلو کم دیده می‌شود

*مشکل سریال‌سازی امروز را در چه نکاتی می‌بینید که هرچند وقت یک بار باید منتظر یک کار مخاطب‌پسند باشیم. تلویزیون برای رسیدن به آن سرمنزل‌های سریال‌سازی موفق باید چه کارهایی انجام دهد؛ آیا مشکل فقط فیلمنامه ضعیف است و یا کار دادن به یک عده خاص مشکل‌سازتر است؟

شبکه‌های مختلف جهانی برای ساختار نمایشی سریال‌هایشان و یا در سینماهای دنیا برای هر قشر و رده سنی برنامه‌ریزی مفصل انجام می‌دهند و اتاق فکرهای تو در تو دارند. یعنی این طور نیست یک نفر اراده می‌کند و یک چیزی می‌نویسد و یکی هم کارگردانی می‌کند. این اتاق فکرها و این برنامه‌ریزی‌هایی که براساس رویکردهای ریز و کلان سیاست‌ها و جامعه آن کشور تبیین می‌شود طبیعی است که هم براساس نیازهای آن جامعه، تحلیل‌هایی که وجود دارد و از آن طرف رویکردهایی که مورد توجه‌شان است بنا می‌شود که قرار است جریان‌سازی کند. ما نه اینکه رویکرد و برنامه‌ریزی نداشته باشیم گاهاً پیش می‌آید. یا خیلی این رویکردها به یک باره کهنه می‌شود یا از تب و تاب روز جامعه فاصله می‌گیرد و در نهایت موجب یک عقب‌ماندگی می‌شود. این عقب‌ماندگی طبیعتاً هم در فکر و اندیشه تأثیر می‌گذارد و هم در ساختار، فرم و شکل نمایش. در اتاق فکرها و در برنامه‌ریزی‌های کلان و رویکردهای عمده ما متأسفانه جرأت و جسارت برای پویایی بیشتر و حرکت رو به جلو کم دیده می‌شود.

 

اتاق فکرهای سازندگان و نویسندگان سریال را تنگ گرفتیم

من سال‌ها عضو شوراهای مختلف در سازمان صداوسیما بودم، البته جزو دغدغه‌های همه اعضا بود و همه این فکر را داشتند و دارند ولی انگار سیستم این خروجی لازم را بوجود نمی‌آورد که یک ساختارشکنی‌های جدیدی شکل بگیرد و اتفاقات نویی پدید آید. تا نهایتاً یک مقدار به روز شویم؛ این اتفاق برمی‌گردد به ریل‌گذاری‌هایی که در اتاق فکرها باید صورت بگیرد. ریل‌گذاری به چه معنا؟ اگر شما در این ریل‌گذاری یک کوچه یا یک خیابان 12 متری، 18 متری و 24 متری طراحی کنید، طبیعتاً ابعاد آن زود تنگ و شلوغ می‌شود. یعنی پنجره تو پنجره نمی‌گذارد افق وسیع شود. اما وقتی شما می‌آیید ریل‌گذاری را بر مبنای یک اتوبان پهن 8 بانده و 10 بانده طراحی می‌کنید دیگر پنجره‌ها مزاحم نیستند و زود ترافیک، ناهنجاری ایجاد نمی‌کند. همه آدم‌ها می‌توانند در لاین‌های مختلف و گوناگون بدون اینکه جلوی همدیگر بپیچند، حرکت کنند. اما ما در زمینه ریل‌گذاری و اتاق فکرهایی که می‌تواند افق وسیع‌تری در اختیار سازندگان، نویسندگان و اندیشمندان این عرصه قرار دهد، تنگ گرفتیم.

حضور عده خاص به خاطر تنگی معبر ساخت و ساز است

وقتی شما می‌گویید عده خاص! دلیل آن همین تنگی معبر ساخت و ساز است. وقتی این تنگی معبر بوجود می‌آید دیگر آدم‌ها خیلی فشرده می‌شوند و جا برای حرکت دیگران کمتر می‌شود. این اتفاق هم منجر به ضربه و تبدیل به ترافیک شدیدی می‌شود که هم ما حرکت‌مان کُند می‌شود و هم‌جا و راه برای ورود به نگاه‌های جدید و نو کمتر پدید می‌آید. منظور من این است که اگر راه وسیع، ریل‌گذاری گسترده و پهن بوجود آمده باشد و به همه چیز توجه داشته باشیم طبیعتاً همه اندیشه‌ها و آدم‌ها با سلایق و موضوعات گوناگون در آن حرکت می‌کنند.

 

پدیده‌های اجتماعی را قبل از بررسی، با مخاطب روبرو کردند

*این روزها نظارت ضعیف و حتی عدم نظارت بر سریال‌های تلویزیونی و شبکه نمایش خانگی باعث شده تا یک سریالی در همین تلویزیون 50 قسمت ساخته شود، 25 قسمت آن را روی آنتن ببینیم. آیا نمی‌توانستند در زمان تصویب و تولید 25 قسمت ساخته شود! یا ورطه جدیدی که بازیگران پروژه‌ها را رها می‌کنند فارغ از نمایش خانگی، این اتفاق در تلویزیون هم افتاده است. این بی‌نظارتی‌ها در سریال‌ها به اوج خودش رسیده؛ در این باره صحبت کنید؟

همواره مدیران‌ و تصمیم‌گیرندگان ما از کلان تا جزء با هر پدیده جدیدی قبل از ورود، برخورد نمی‌کنند و برای آن برنامه ندارند. یادم می‌آید پدیده‌ای مثل اینترنت در دو سه دهه گذشته وقتی وارد جامعه ما می‌شود اولین کاری که ما انجام می‌دهیم در مقابل آن گارد می‌گیریم. این رویه غلطی است که در بسیاری از بخش‌های دیگر انجام شده و حتی در مواجهه با لوله‌کشی آب هم چنین برخوردی داشته‌ایم. این تنگ‌نظری‌ها سال‌ها برای رویارویی با پدیده‌های جدید اجتماعی طول می‌کشد. شما نگاه کنید در شبکه‌های اجتماعی، فضای مجازی، شبکه‌های رسانه‌ای(VODها) کانال‌هایی که وجود دارد آنقدر مدیران مربوطه دیر اقدام می‌کنند که دیگر کار از کار می‌گذرد. می‌توانستند در قدم اول سیاست‌هایشان را اعمال کنند، بعد از انفعال درآمدند مقابله هم داشته باشند. ما اول پدیده‌ها را وارد می‌کنیم و بعد می‌خواهیم برای آن ساختار و راهکارهای قانونی طراحی کنیم.

پیشنهاد کردند سریال نمایش خانگی بسازم، قبول نکردم

نمونه ساده آن تلگرام و اینستاگرام وقتی وارد جامعه ما شدند به جای نظام‌مند کردن و تعریف ساختاری، اجازه دادیم از کودک تا کهنسال ما با آن روبرو شوند. ما در عرصه سریال‌سازی هم همین طور با پدیده سریال‌های رسانه‌ای(نمایش خانگی) که مملوء از ناهنجاری است و به واقع نکات مثبت و دستاوردهایش در دریای ناهنجاری‌هایش گُم می‌شود. الان همه تقریباً به لحاظ اقتصادی و محتوایی از دست‌شان در رفته و از آن بدتر ناهنجاری که در خود صنف بوجود آمده است. یعنی شما نه می‌دانید تهیه‌کننده چطوری و سرمایه‌گذار و پول از کجا آمده‌اند و نه می‌دانید به کدام قانون باید برای مواجهه با دستمزدهای نجومی بازیگران و رفتارهای غیرحرفه‌ای بعضی‌هایشان مراجعه کرد. حقیقتا چندین بار در دو سه سال گذشته به من پیشنهاد دادند سریال‌ نمایش خانگی بسازم اما پرهیز کردم. زیرا ناهنجاری‌هایش را بیشتر از هنجارهایش دیدم. این را چه کسی باید توجه کند؟ فقط صرف اینکه یک شبکه موازی با تلویزیون راه بیفتد!! نه تنها موازی تلویزیون نبوده بلکه گاهاً در تضاد با تلویزیون است.

 

چرا باید امنیت و اطلاعات در سریال‌ها گُم شوند؟

*یکی از بهترین ژانرهای سریالی قطعاً پلیسی، معمایی، امنیتی و سیاسی است اما تلویزیون که بیشتر به سمت ملودرام اجتماعی رفته و حتی از طنز هم بعضاً غافل شده است. چطور شد در این برهه به یاد ساخت کار امنیتی افتادید؛ نوع ژانری که خارجی‌ها هم از آن استفاده کرده‌اند و امروز در vodها بیشترین دانلود را از سریال‌های پلیسی، وحشت و امنیتی داریم.

ما باید قبول کنیم در عصر حاضر مهمترین پدیده بین کشورها، جنگ اطلاعاتی و امنیتی است. وقتی متوجه می‌شویم از چه فاکتور مهمی غفلت کرده‌ایم ضربه آن را هم می‌خوریم. کشور ما اتفاقاً در کانون مباحث کلان دنیا و منطقه قرار گرفته که باز خوشبختانه یا متأسفانه با این محوریت بسیار به آن هجمه وارد است و فکر می‌کنم در فرمایشات رهبری هم یک بار شنیدم که فرمودند الان جنگ، جنگِ اقتصادی و امنیتی است. واقعاً چرا باید مقوله‌ای به نام امنیت که ستون اصلی‌اش بر مبنای اطلاعات شکل می‌گیرد در میان جامعه، مدیران و هنرمندان به ورطه غفلت و فراموشی سپرده شود.

امنیت با یک جرقه به سریال‌های ما می‌آید و می‌رود

در صورتیکه بارها به یک دعوای خانوادگی می‌پردازیم و برای یک موضوع کوچک اجتماعی 10 سریال هم ساخته می‌شود. واقعاً چرا به این موضوع مهم توجه نمی‌شود؟ اگر در این ریل‌گذاری یک باندی از ابتدا برای این موضوعات و سوژه‌ها طراحی شده بود دیگر یک نفر با یک کار خانوادگی جلوی تو نمی‌پیچید تا آن باند و لاین را کور کند. چون باید در لاین و مسیر خودش برود و ما هم در مسیر خودمان برویم. مقوله بسیار مهم امنیتی و پلیسی بسیار مهم است و متأسفانه تبدیل‌شده به جرقه‌هایی که در یک مقطعی با نگاه یک مدیر، سازنده و نویسنده‌ای شکل بگیرد و ساخته و دوباره امکان دارد فراموش شود.

 

آمریکایی‌ها به ساخت سریال امنیتی اصرار دارند

در آمریکا مشخصا پهنای باند این مسیر، هیچ وقت مسدود نمی‌شود چه در سینما و چه در سریال‌سازی‌هایشان. بیشترین کارهایشان هم امنیتی، پلیسی، جاسوسی و ضدجاسوسی است؛ چون آن‌ها خیلی خوب پی‌بردند جنگ، جنگِ اطلاعاتی و امنیتی است و ما در این راستا، غفلت کردیم. این روزها سریالی به نام «چرنوبیل» را می‌بینم شما نگاه می‌کنید چقدر ساخت چنین مجموعه‌ای مهم است و چقدر استراتژیک نگاه می‌کنند. ما متأسفانه هم در سینما و هم در تلویزیون‌مان از این نگاه استراتژیک فاصله گرفته‌ایم.

 

بازیگرهای «گاندو» نگران نبودند

*یکی از مشکلاتی که ساخت کارهای استراتژیک دارد یا هراس دارند به سراغ آن بروند هجمه‌ها و حاشیه‌هایی است که گاهاً برای بازیگر و کارگردان بوجود می‌آید. شما چقدر با آن مواجه شدید و آیا قبل از پذیرفتن چنین کاری به عواقب آن نیز فکر کرده بودید؟

اگر تک بعدی و جناحی به قضایا فکر کنید و موضوع، افراطی و تفریطی دنبال شود شاید هرکسی را به پس‌زدگی برساند. ولی ما چون یک نگاه ملی و فراجناحی داشتیم هیچ‌وقت دچار این نگرانی نشدیم و بازیگرهایمان هم این نگرانی را نداشتند. مهم است سازنده اول تکلیف خودش را با این مقوله مشخص کند؛ چرا که اگر جناحی عمل شود امکان دارد تبعاتی داشته باشد و حتی موجب سرخوردگی هم شود.

 

یکی دو بازیگر نخواستند در «گاندو» باشند!

*سراغ بازیگری رفتید و یا کسی را مدنظر داشتید که به خاطر تبعات، «گاندو» را رد کند؟

بازیگرانی بودند که به دلیل زمان‌بندی، موضوعات مالی و یا دوست نداشتن شخصیت، این کار را نپذیرفتند. اما اصل موضوع را قبول داشتند. حتی بسیاری از آن‌ها اتفاقاً پیشنهاد می‌دادند فلان نقش را بازی کنند یا اگر فلان کاراکتر به آن‌ها پیشنهاد شود، می‌آیند. یا مثلا اگر من گرفتار فیلم و سریال دیگری نبودم، حتماً می‌آمدم. یکی دو مورد محدود زود قضاوت کردند و به خودشان اجازه ندادند بیشتر تحلیل کنند و این فرصت را از خودشان گرفتند. خوشحالم این اتفاق افتاد و بعداً دیدم عوامل بهتری در «گاندو» حضور دارند.

صحبت سربازان گمنام پیش آمد به سراغ چهره‌ها نرفتم!

*یکی از مشکلات دیگر سریال‌سازان، کار با یک عده خاص و گروه خودشان است. این اتفاق برای شما هم بوده ولی در «گاندو» ترکیب به طورکلی تغییر کرد. حتی این انتقاد را به شما داشتند چرا برای نشان دادن نیروهای امنیتی، آنقدر بر روی جوانان تأکید کردید. یا گفتند و نوشتند آدم‌های امنیتی ما آنقدر ناشی و شُل و وِل نیستند؛ چرا آنقدر انتقاد کردند که ضعف چهره‌سازی در قدرت و اقتدار امنیتی و اطلاعاتی در سریال مشهود است؟

من براساس اقتضای هر داستان، فیلمنامه و شخصیت‌ها انتخاب‌های سلیقه‌ای خودم را براساس تاکتیک همیشگی‌ام دارم و این موضوع در همه کارهای من رعایت شده است. شما در «آنام» به این نکته می‌رسید که تعداد زیادی از بچه‌های آذربایجان را انتخاب کردیم که آنقدر مستعد بودند در کارهای سینمایی و تلویزیونی امروز از آن‌ها استفاده می‌کنند. این برای من نگران‌کننده نیست قابلیت و توانمندی هرکسی را ببینم و براساس تاکتیک خودم مناسب کار باشد اینکه چهره بیاوریم می‌گیرد یا نمی‌گیرد مسئله من نیست. این ریسک را می‌کنم. در «گاندو» این رویکرد را بیشتر دیدید وقتی صحبت از "سربازان گمنام" می‌شود نمی‌توانم به سراغ بازیگران چهره و سرشناس بروم که مخاطب آن را باور نکند. رفتم به سراغ طیفی از بچه‌هایی که هم قابلیت و شایستگی بالایی دارند و هم برای مخاطب یا ناآشنا باشند و یا کم‌آشنا باشند تا این باورپذیری اتفاق بیفتد.

 

تلاشگران امنیتی ما مثلِ اطلاعاتی‌های «گاندو» جوانند

از وحید رهبانی که با من کار کرده بود گرفته تا از بچه‌های دیگر آثاری دیده بودم و رفتم سراغ این بازیگران جوان. دوست داشتم جوانان باشند چون روزی که وارد نهاد امنیتی شدم از نزدیک این دوستان را دیدم و واقعاً حیرت کردم. با خودم گفتم جوانانی در این سن و سال چقدر شایسته، توانستند امنیت کشور را حفظ کنند. این جوان‌ها بسیار باهوش، مسلط و مشرف بر چند زبان بین‌المللی، پُرانگیزه و مخلص در حال فعالیت هستند؛ این برای من خیلی مهم بود. یک روح مردانگی، شرافت و پویایی در این جوانان دیدم که بسیار لذت بردم و خیالم راحت شد. من سعی‌کردم این دیده‌هایم را در «گاندو» نمایش دهم.

اتفاقاً همان‌قدر به جوان‌گرایی انتقاد شده، یک عده هم از این حرکت استقبال کردند. من یک پُست اینستاگرامی هم در خصوص فرماندهان جنگ گذاشتم. می‌دانید ما بیش از 20 فرمانده لشکر زیر 30 سال داشتیم و 80 درصد رزمندگان ما هم زیر 30 سال بودند. پس معلوم است جوانان ما جنگ را نگه داشتند و برنده واقعی میدان شدند. ما فرمانده لشکر 19 ساله‌ای به نام محمدباقر قالیباف داشتیم یا حسن باقری با 21 سالگی فرماندهی می‌کرد.

مخاطبِ نوجوان و جوان ما به جوانانِ «گاندو» افتخار می‌کنند

شهید زین‌الدین 24 ساله بود، شهید کاوه هم همین طور؛ همت هم 27 ساله بود. مگر خود محسن رضایی که فرمانده سپاه بود و یا شهید صیاد شیرازی سال 60 چند ساله بودند؟ اتفاقاً اینجا وحید رهبانی 40 ساله است و جوان‌ترین این‌ها علی افشار بود که 23 ساله است. استفاده از این جوانان موجب غرورآفرینی در ذهن مخاطبان کم سن و سال می‌شود. به عبارت بهتر طیف زیادی از مخاطیبن ما نوجوانان و جوانان هستند با دیدن این‌ها احساس غرور می‌کنند.

 

من به هر دو نهاد اطلاعاتی و امنیتی احترام می‌گذارم

*چقدر نهادهای امنیتی چون وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه برای ساخت سریال «گاندو» به شما کمک کردند تا تحقیقات و اطلاعات بهتری بدست بیاورید و باورپذیری بیشتر شود. چون برخی از شخصیت‌ها برای اولین‌بار است شفاف درباره آن‌ها صحبت می‌شود و تاکنون آنقدر شفاف و با صراحت درباره جاسوس صحبت نشده بود؛ چقدر پرونده و اطلاعات در اختیار شما قرار دادند؟

 

به دلیل اینکه ما کار را با نهادهای امنیتی جلو می‌بردیم، اولا هم وزارت اطلاعات و هم نهاد امنیتی اطلاعات سپاه را دو بازوی قدرتمند امنیتی این کشور می‌دانم و به هر دو احترام می‌گذارم. به دلیل اینکه با تلاش شبانه‌روزی این‌ها امنیت و آرامش این جامعه را تأمین می‌کنند. اگر هم یکسری از مشکلات و ناهنجاری‌ها را می‌بینیم به خاطر وسعت هجمه فراوان است. اگر این دو نهاد در یک کشور دیگری بودند مطمئن باشید قطره‌ای آب نمی‌توانست جا به جا شود. متأسفانه چون در کشور ما فساد زیاد شده و هجمه‌های زیاد بیرونی و مشکلات اقتصادی عدیده‌ای داریم فعالیت و اقتدار این‌ها اصطلاحاً کمتر دیده می‌شود. یعنی یک کشوری که این همه هجمه دارد چطور می‌تواند همه این‌ها را کنترل کند و این امنیت را برای مردم نگه دارد بدانید که آن طرف نهادهای امنیتی، قدرتمند و هوشمندانه رفتار می‌کنند. من برای این دو بازوی قدرتمند کشورمان هم احترام قائلم و هم به آن‌ها می‌بالم.

نمایش اقتدار نیروهای امنیتی برای ما مهم بود

این عزیزان تا آنجائیکه ممکن بوده به لحاظ رعایت مسائل امنیتی و اطلاعاتی در کنار ما بودند یک وقت‌هایی هم زوایایی نسبت به هم پیدا شد. برخی اوقات این‌ها نقطه نظراتی دارند اما آنچه مهم بوده، اقتدار امنیتی است. امروز شاید برخی تخصصی از ما می‌پرسند این‌ها وزارتی‌اند، سپاهی‌اند و یا نیروی انتظامی و قوه‌قضائیه هستند. شاید تعداد اندکی برایشان مهم باشد و جامعه وسیع خیلی به این نکات توجه نکند. ما به عنوان شاخص و نیروی امنیتی به آن نگاه کردیم. اینجا با یک عده نیروی امنیتی مواجه هستیم که نماینده قانون‌اند. نماینده تأمین امنیت مردم و جامعه هستند. دیگر فرق نمی‌کند نشان آن‌ها برای کجاست. ما دنبالِ تبلیغ نهاد و ارگانی نبودیم و باید این اقتدار نیروهای امنیتی کشورمان و اشراف امنیت و اقتدار کشورمان را نشان می‌دادیم. البته در عین حال بتوانیم در کنار این اقتدار، شیوه‌ها و شگردهای ضدجاسوسی را هم تعریف کنیم.

 

من مرحله دوم وارد «گاندو» شدم

*طرح اولیه و ایده برای شما بود یا برای نهادهای امنیتی؟

من در مرحله دوم وارد گروه شدم مرحله اول بین تهیه‌کننده و نویسنده با این دوستان شکل گرفته بود و بیش از دو سال این پروسه طول کشید. بعد به مرحله فیلمنامه رسید و به من اطلاع دادند و من وارد گروه شدم.

شبیه‌سازی‌ها برای بازجویِ گاندو درست انجام شد

*خودتان فقط با این نهادهای امنیتی روبرو می‌شدید و یا بازیگران هم برای آشنایی بهتر با شما همراه می‌شدند؟

ما خودمان می‌رفتیم و آن‌چیزی که باید را منتقل می‌کردیم. این جلسات و صحبت‌ها قبل از پیش‌تولید و تولید برگزار می‌شد. در مرحله کار برای نزدیکی کاراکتر و بازیگر یک جلسات مختصر و محدودی می‌گذاشتیم. نمونه بارز آن بازجوی اطلاعاتی را می‌آوردیم با خسرو شهراز بازیگر این سریال روبرو می‌شد. راهنمایی‌های لازم را می‌کردند؛ واقعاً خسرو شهراز شبیه همانی است که در این نهاد امنیتی، دیدیم. یا داریوش فرهنگ تراشیده شده و نمونه بارز و شاخص این نهادهاست.

 

«گاندو» یک شبیه‌سازی است

*می‌دانید ساخت سریال در حوزه اطلاعات و امنیت بسیار حساس است و مقام‌های اطلاعاتی و امنیتی نگران لو رفتن تاکتیک‌ها و روش‌های امنیتی هستند. اینجا مشکلی نبود و آیا به شما تذکراتی را داده بودند؟

به ما تذکر دادند. «گاندو» را می‌بینید یک شبیه‌سازی است یعنی مثل قطره‌ای در مقابل یک ظرف بزرگ از آن مجموعه است. خیلی چیزهای ساده و اصطلاحاً نخ‌نما شده و کم اهمیت را در اختیار گذاشتند. چیزهایی که در این نمایشِ تلویزیونی می‌بینیم و اینکه برخی از مخاطبین شاهد و ناظرِ «گاندو» هستند، می‌گویند واقعاً این شگردها هست و امکان دارد. این شگردهای پیچیده و عجیب و غریب هستند! نیروهای امنیتی واقعاً یکی از قدرت‌های روز جهانند. این نیروهای امنیتی که طرف مقابل‌شان سرویس‌های اطلاعاتی جهان هستند و با آن‌ها مقابله می‌کنند.

همه نیروهای نظامی بخشی از عملیات "ریگی" بودند

*همان قسمت اول کار هجمه‌ها از فانتوم‌ها و جنگنده‌ها شروع شد یا مثلاً نام عبدالمالک ریگی به میان آمد. شاهد گلایه‌های ارتش هم بودیم. ماجرا از چه قرار بود؟

اولاً که ماجرای عبدالمالک ریگی در تاریخ ما ثبت شده و مشابه آن باز هم داشتیم در شرایط گوناگون، شیوه‌ها و عملیات‌های مختلف. خود عملیات ریگی هم نتیجه و حاصل تلاش نهادهای امنیتی و نظامی از جمله ارتش بوده است. یعنی اینکه چندین ماه و سال روی این پرونده نهادهای امنیتی رصد می‌کردند و موعد عملیات می‌شود طبیعتاً از نیروهای آماده نظامی کمک می‌گیرند و ارتش وارد میدان می‌شود. این طور نبوده که عبدالمالک ریگی را صرفاً ارتش پیگیری و شناسایی کرده باشد و اصلا موضوع امنیتی آن در حیطه اختیارات ارتش هم نبوده است. همه بخشی از این عملیات بودند یعنی به همین خاطر است دوست داریم یک پیوستگی ایجاد شود هنگامی که صحبت از نهادها و نیروهای امنیتی یک کشور می‌شود.

 

به ارتش مراجعه کردیم فیلمنامه را خواستند و در سپاه اتفاق افتاد

وقتی می‌خواستیم این عملیات را در سریال‌مان به نمایش بگذاریم اولین چیزی که به ذهن‌مان می‌رسد به عنوان فیلمساز به سراغ ارتش برویم، F5، F4 و حتی F14 برای نمایش چنین سکانسی درخواست کنیم. رفتیم نامه‌نگاری کردیم و امیر سیاری به مجموعه مربوطه‌شان دستور دادند. از قدیم می‌گفتیم ورود به ارتش سخت است. ولی وقتی وارد می‌شوند خیلی عزیز هستند و همکاری می‌کنند. سخت وارد شدن طبیعی است به دلیل اینکه طبق روال خودشان باید فیلمنامه بررسی شود. این زمان را متأسفانه نداشتیم و نزدیک به عید بود و در روزهای آخر فیلمبرداری قرار داشتیم. باید به سرعت قسمت اول را آماده می‌کردیم خیلی نمی‌توانستیم معطل نامه‌نگاری و بروکراسی‌های اداری بشویم. به همین خاطر به نیروی هوایی سپاه رجوع کردیم کمتر از چند روز این اتفاق افتاد.

برای خروج یک خائن از کشور باید جنگنده هم بلند کرد

*با این اوصاف؛ بسیاری به پرداخت این سکانس هم ایراد گرفتند و گفتند نوع پرداخت ضعیف بوده است؛ نظرتان در این باره چیست؟

اتفاقاً خیلی بازخورد خوبی از عزیزان ارتشی و سپاهی داشتیم. بارها در خصوص «آقازاده‌ها» و «خائنین» اتفاق افتاده  و این نمایش اقتدار و جلوگیری از خروج یک خائن از کشور است. من دیدم یک دوستی مصاحبه خامی انجام داده بود که ناآگاهانه لازم نیست دو جنگنده بلند شوند من اتفاقاً برای خروج هزار تومان از بیت‌المال و یک خائن نه تنها دو جنگنده بلکه کل ارتش و سپاه و نیروهای ما بیایند و اجازه ندهند. بنابراین اتفاقاً بازخوردهای خوبی داشتیم از امیران ارتش و دیگر نیروهای نظامی مسلح کشور. برای مردم ما فرق نمی‌کند حالا این جنگنده F14 و سوخو هست یا چیزهای دیگر.

 

برخی اطلاع ندارند به مهره یک شبکه توطئه‌گر تبدیل شده‌اند

*فارغ از اتفاقات دیگر سریال «گاندو» که تحت پیگرد نهادهای امنیتی بوده و هست، خیلی هم برای خانواده‌ها بعضی از سکانس‌ها و پلان‌ها هشدار دهنده‌ است. از کجا این دغدغه بوجود آمد؟

اصلاً بخشی از این موضوعات جزو اهداف و رویکردهای اصلی فیلمنامه بوده است. آگاهی‌بخشی لازم به کسانی که دوست ندارند منبع و همکار کسانی بشوند که به این مملکت خیانت می‌کنند. مطمئن باشید هیچ‌کس در جامعه دوست ندارد به وطن خودش خیانت کند. وطن یعنی مادر و چه کسی را سراغ دارید به مادر خودش خیانت کند. ببینید چقدر آن افرادی که این خیانت را می‌کنند پلید، زشت و از نگاه ما جنایتکارند. حالا باید این ریشه‌یابی شود که چه چیزی باعث این اتفاق می‌شود؟ ما در «گاندو» به بخشی از این موضوعات پرداختیم که برخی از مردم و عناصر، خبر ندارند وارد چه میدانی شده‌اند و اطلاع ندارند که به یک مهره‌ای در یک شبکه توطئه‌گر تبدیل شده‌اند. یا منبع‌اند یا رابط‌اند و یا پیغام‌برند و یا حتی مهره اصلی‌اند. چقدر این شبکه‌های جاسوسی هوشمندانه و دانسته می‌دانند و این نفرات را به کارگیری می‌کنند.

 

به طور مثال ما دو شخصیت در این سریال داریم که جمشید جهانزاده و بهزاد رحیم‌خانی بازیگر آن شخصیت‌ها هستند. این‌ها جزو مدیران بلندپایه تولیدی و صنعتی کشور هستند. به راحتی در دام شبکه‌های توطئه‌گر افتادند و بدون اینکه قصد سیاسی و جاسوسی داشته باشند تبدیل به مهره‌هایی شدند در راستای آن شبکه جاسوسی، حرکت می‌کنند.

پرونده‌های گاندو، کیس‌های اطلاعات سپاه بود

*بیشتر با اطلاعات سپاه مرتبط بودید یا وزارت اطلاعات؟

ما فقط با اطلاعات سپاه جلسه داشتیم چون کیس‌های پرونده این نهاد امنیتی بود. از آنجائیکه نویسنده «گاندو» همزمان کاری برای وزارت اطلاعات هم می‌نویسد رفت و آمدهایی به وزارت اطلاعات هم داشتیم. آن‌ها در جریانِ کامل پروژه بودند و جالب است بدانید که پرونده جیسون رضائیان مدتی در دست وزارت اطلاعات بوده و در ادامه به اطلاعات سپاه واگذار شده است.

 

اینجا نیروهای اطلاعاتی ما همیشه در میدان حاضرند

*انتقاد دیگر این بود که می‌گفتند خیلی عوامل کار دسترسی به پرونده‌های اطلاعاتی و امنیتی نداشتند و بر مبنای فهم خودشان از کار اطلاعاتی، «گاندو» را ساختند. حتی عناصر تابلودار ضدانقلاب به ساخت این سریال واکنش نشان دادند و نسبت به اتفاقات پشت‌پرده توطئه‌آمیز نگرانند. اصطلاحاً گفتند «جیسون رضائیان»- گاندو، خلق شده جمهوری اسلامی است...

 

اولا تکلیف یک چیزی را معلوم کنیم این یک سریال نمایشی است. سریال نمایشی بخشی از آن می‌تواند سرگرمی باشد و بخشی از تخیل و ساخته خیال سازندگان باشد. ما می‌گوییم بر مبنای واقعیت و یک پرونده واقعی است و فقط می‌خواستیم واقعیت را بسازیم، خب در این صورت مستند آن را می‌ساختیم! ما از این نوع پرونده‌ها الهام می‌گیریم و از قوه تخیّل برای دراماتیزه کردن رویداد واقعی بهره می‌بریم و به یک خلقِ نمایشی می‌رسیم. ما به این بهانه داریم نمایش می‌دهیم اگر یک جاسوسی در کشور ما با این شگردها وجود داشته باشد و جاسوسی کند با شگردهایی در تقابل او قرار می‌گیریم. این نحوه بازجویی‌ها از جاسوس، نهایتاً این پیام را به مردم می‌دهد این جاسوس است و شگرد ضدجاسوسی را هم نشان دادیم. تا مراقبت کنند، هر حرفی را هرجا نزنند و به سادگی در دام شبکه‌ها نیفتادند. به بیرون از کشور هم این هشدار و پیام را می‌دهیم اینجا نیروهای اطلاعاتی و امنیتی ما پویا و کارآمدند. اینجا هوشیار و بیدارند و اصلا فرق نمی‌کند برای کجا هستند، بسیار مقتدرند و به لحظه همچون در «گاندو» شکارچی توطئه‌ها هستند و همه را خنثی می‌کنند.

چرا جیسون رضائیان، مایکل هاشمیان گاندو شد؟

*اولین بار است که به جیسون رضائیان پرداخته می‌شود واکنش‌ها و بازتاب‌های متعددی هم داشت. چرا نام کاراکتر جیسون، مایکل هاشمیان شد؟

ما محتوا را می‌گیریم خودمان خلق کاراکتر می‌کنیم. البته برای رعایت مسائل قضایی و حقوقی هم نام مستعار برای شخصیت جیسون رضائیان در قصه انتخاب کردیم. بحث شکایت کردن مطرح نیست؛ یک خائن برود و شکایت هم بکند هیچ اباهی از این اتفاق هم نداریم. ولی در تخصص و حرفه ما شخصیتی در تاریخ ما به ازای آن نعل به نعل روایت شود، اگر در قید حیات باشد معمولاً از نام مستعار استفاده می‌شود. اما مثلاً امام علی(ع) ساخته می‌شود چون امام علی(ع) شهید شده‌اند از همان اسم استفاده می‌کنند.

 

ماجرای مهمانی‌ها، سفارت و جذب هنرمندان

*مهمانی‌هایی که نشان می‌دهید چطوری این اطلاعات را با جزئیات بدست آورده‌اید و آنقدر باورپذیر است؟

این مهمانی‌ها الان گسترده‌تر هم شده، ما بخشی از آن را به نمایش درآوردیم.  خانه‌هایی که برای شخصیت‌های سفارت‌هاست پاتوق برخی از شخصیت‌های دولتی و مدیران ارشد اقتصادی و هنرمندان است. نمونه‌ای از هنرمندان هم در قسمت‌های اولیه نشان دادیم منتقدین بودند، تئاتری و عکاس که جذب می‌شوند. دنبال گرفتن رانت‌ها و امتیازاتی هستند از جشنواره‌های خارج از ایران. یک تعدادی از آن‌ها ناآگاهانه بوده و بلندپروازی دارند جایگاه خوبی که معلوم نیست به چه قیمتی بدست می‌آید.

 

تهدید کرده‌اند و می‌کنند

*شما را تهدید هم کرده‌اند؟

تهدید کرده‌اند و می‌کنند. گفتند و می‌گویند هم از داخل و هم از خارج. بخش زیادی هم طبیعی است و تجربه این بازخوردها را داشتم. به هرحال هستند در کشور ما کسانی که با جمهوری اسلامی زاویه دارند و طبیعتاً به هر بهانه‌ای یک سیبلی را هدف می‌گیرند و هرچه می‌خواهند به آن حمله و هجمه وارد می‌کنند. چیزی که برای من جالب بوده برخورد مردم واقع‌بین، مومن و شریفی که ایران برایشان از هرچیزی مهم‌تر است بعد از سال‌ها یک مجموعه‌ای آمد موشکافانه و با جزئیات، به این مسائل پرداخت. اصلاً جهت‌گیری‌های سیاسی و دولتی ندارد اما هرکسی در این جامعه به سرزمینش خیانت می‌کند هرکسی می‌خواهد باشد! نمونه‌هایی هستند عده بسیاری از آن‌ها دستگیر می‌شوند و نیروهای امنیتی مانع خروج‌شان شده‌اند. آن‌هایی که رفتند انگار بیشتر به چشم آمده است. بسیار عده زیادی را دستگیر کردند به دلایل امنیتی نمی‌توانند بگویند سرنخ‌هایشان گم شود و یا به تشکیلات وابسته‌اند در ادامه بقیه شبکه‌شان را بتوانند خنثی کنند. مردم هوشمند ما باید بدانند بعضی از این افراد کم هم نیستند که رسانه‌ای نشده‌اند به خاطر این مسائل بوده و نه مسائل دیگر.

در تبادل جیسون، «گاندو» تمام می‌شود

*کار «گاندو» کجا تمام می‌شود؟

ما بخش ابتدایی کارمان یک بازه زمانی طولانی‌تر بوده که فشرده شده است چه مراحلی طی کرده که شخصیت جیسون رضائیان روزنامه‌نگاری که از طریق نفوذ توانسته بود اطلاعات مهمی را بدست بیاورد. از جایی وارد موضوعات خود جیسون می‌شویم آن‌جا بازه زمانی‌مان فشرده می‌شود از دستگیری و بازجویی‌های جیسون بوده و تبادل آن را داشتیم و نشان می‌دهیم. در ایستگاه تبادل، «گاندو» در فصل اول به پایان می‌رسد.

اما نکاتی که جواد افشار کارگردان «گاندو» در بخش اول مصاحبه به آن‌ها اشاره کرد:

 

«گاندو» در فصل‌های بعدی ادامه پیدا می‌کند

«گاندو» در چند فصل‌ دیگر ادامه پیدا می‌کند. آرش قادری در حال نگارش فصل دوم است و ربطی به پرونده جیسون رضائیان ندارد. پرونده‌های مشابه در دستگاه‌های امنیتی وجود دارد که به آن‌ها پرداخته خواهد شد. اما در حال حاضر پس از پایان پخش سریال «گاندو» در تدارک فیلم‌سینمایی دینی- اجتماعی هستم که به موضوع دین موروثی حالِ حاضر می‌پردازد.

 

سریال «حضرت معصومه(س)» هنوز به جایی نرسیده است

بیش از یک دهه پیگیر ساخت این سریال بودم حتی یک بار وارد پیش تولید و فیلمنامه هم آماده شد اما اراده‌ای تاکنون ندیدیم که این سریال را جلوی دوربین ببریم. برای ساخت فیلم سینمایی دینی- اجتماعی وارد مذاکره با بازیگران شده‌ایم تا به زودی کار کلید بخورد. اما فارغ از ساخت فصل دوم سریال «گاندو» در تدارک یک پروژه اجتماعی هم برای تلویزیون هستیم.

کامبیز دیرباز در فصل دوم، قهرمان سریال می‌شود

منتظر هستیم آرش قادری نگارش فیلمنامه را به پایان برساند و بازیگران هم به تناسب نیاز فیلمنامه اضافه خواهند شد. اما آوردن کامبیز دیرباز در فصل نخست که نقش فرعی هم دارد به موجب معرفی این بازیگر و نوید حضور او در فصل دوم «گاندو» است که جزو قهرمانان اصلی داستان به شمار می‌رود. ان‌شاالله در فصل دوم، دیرباز به عنوان یکی از قهرمان‌های سریال حضور خواهد داشت.

 

چرا محمد علیزاده خواننده «گاندو» نشد؟

ماجرا از این قرار است که من ابتدا دوست داشتم محمد علیزاده برای این مجموعه ترانه‌ای را تدارک بببیند و جلساتی داشتیم و شعرهای زیادی را هم بررسی کردیم. محمد علیزاده ملودی‌های زیادی را درنظر گرفت و با دوستان آهنگساز مشورت کرد و به نقاط خوبی در شعر و ترانه رسیدیم. حتماً یکی از شاهکارهای این خواننده را در آینده خواهید دید. ما قیدمان را برداشتیم به دلیل اینکه هرچه فکر کردیم به این نتیجه رسیدیم اگر ترانه‌ای را پخش کنیم جهتِ سریال را تحت الشعاع قرار بدهد فضای عاشقانه‌ای که محمد علیزاده می‌خواند مخاطب را به مسیری هدایت می‌کند که آن 50 دقیقه  تلاش را به سرمنزل مقصود نخواهد رساند. این سردرگمی برای مخاطب هم برای علیزاده خوب نبود و هم برای سریال! بنابراین تصمیم گرفتیم تیتراژ بدون خواننده روی آنتن برود و مخاطب درگیر سریال شود. زود از آن فضا فارغ نشود و بگذاریم تا پایان همچنان در آن فضا بماند و بتواند برداشت لازم را انجام دهد.

 

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده