به گزارش «راهبرد معاصر»؛ پیچیده سازی بازی تاکتیکی مشهور در حوزه روابط بین الملل به شمار می رود. بازیگران غربی معمولاً به این تاکتیک علاقه وافری دارند و معتقدند ساده سازی بازی به شفافیت صحنه و در نتیجه، ناتوانی آنها در امتیازگیری از رقبا یا جوامع هدف منجر خواهد شد.
با همین منطق، بازیگران غربی در حال پیچیده سازی اضلاع نبرد در اوکراین هستند، زیرا اگر جنگ اوکراین به معادله ای دوطرفه با بازیگری مطلق روسیه و اوکراین تبدیل شود، بسیاری از محاسبات و پیش بینی های غرب در این صحنه بر هم خواهد ریخت. از این رو کاخ سفید و لندن همواره درصدد جلوگیری از چینش میز مذاکرات دیپلماتیک میان دو طرف درگیردر جنگ اوکراین برآمده اند.
صورت بندی این تاکتیک نخ نما چندان دشوار نیست. غرب در فضای غبارآلود و در دل منازعات مزمن یا حتی مقطعی تلاش می کند امتیازات بیشتری را در دل فضای بحرانی به خود اختصاص دهد. از این رو بخشی از توان غرب صرف خلق بحران های جدید و بخشی دیگر صرف بهره برداری از فضای بحرانی می شود.
واشنگتن و متحدان اروپایی آن در توافقی نانوشته، با یکدیگر به این نتیجه دست یافته اند پیچیده سازی صحنه بازی به ایجاد فضای غبارآلود و مبهمی منجر خواهد شد که در آن می توان ایده هایی مانند ارائه نکردن تضمین در قبال توافق هسته ای را بررسی کرد
در جریان برگزاری سلسله مذاکرات موسوم به رفع تحریم ها در وین نیز غرب از همین تاکتیک استفاده کرد. به عنوان نمونه در جریان صدور قطعنامه ضد ایرانی اخیر تروئیکای اروپایی معتقدند صدور قطعنامهای جدید علیه ایران آنهم در شرایطی که مجادله بر سر نحوه بازگشت آمریکا به برجام بالا گرفته است، میتواند صحنه منازعه بر سر توافق هستهای را پیچیدهتر کند.
این پیچیدگی مؤلفهای است که غرب به دنبال آن است. واشنگتن و متحدان اروپایی آن در توافقی نانوشته، اما ملموس با یکدیگر به این نتیجه دست یافته اند پیچیده سازی صحنه بازی به ایجاد فضای غبارآلود و مبهمی منجر خواهد شد که در آن می توان ایده هایی مانند ارائه نکردن تضمین در قبال توافق هسته ای یا حتی گسترش تعهدات یکطرفه ایران را مورد بررسی قرار داد.
سؤال اصلی اینجاست تاکتیک پیچیده سازی صحنه بازی تا چه اندازه می تواند از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا ادامه یابد؟ آیا این تاکتیک در قرن بیست و یکم صرفاً به نام غرب سند خورده است؟ برخلاف میل بازیگران غربی پاسخ این سؤال مثبت نیست.
جمهوری اسلامی ایران، چین، روسیه و بازیگران متعددی که سلطه غرب بر نظام بین الملل را برنمی تابند، اکنون از کسوت واکنش گر به کنشگر تغییر وضعیت داده اند. به عبارت بهتر، امروز تمرکز بازیگران ضد آمریکایی صرفاً بر روی تاکتیک ها و راهبردهای دفاعی و واکنشی نیست و در برخی موارد، کنش های هوشمندانه و هدفمند، پیش فرض های تئوریک و عملیاتی غرب را به صورت کامل برهم می ریزد.
یکی از پیش شرطهای تحقق تاکتیک پیچیده سازی صحنه بازی از سوی غرب، فقدان توانایی رقبا در حوزه کنشگری است؛ اما اکنون چنین پیش شرطی وجود خارجی ندارد.
به نظر می آید بازیگران غربی زمانی متوجه هزینه های تصاعدی و سنگین خود در خلق تنش های مستمر در نظام بین الملل خواهند شد که دیگر برای بازگشت از تاکتیک پیچیده سازی بازی و اصلاح آن بسیار دیر خواهد بود.