به گزارش راهبرد معاصر؛ پس از ترور رفیق الحریری در سال 2005، لبنان نه تقریبا بلکه تحقیقا به دو بلوک تقسیم شد. در 8 مارس 2005، حزب الله لبنان، از طرفداران جنبش خود خواست تا برای حمایت از ارتش سوریه و اعلام برائت از اتهام زنی علیه این دولت (به بهانه ترور رفیق حریری)، به میدان الریاض بیایند. تعداد حاضران در این راهپیمایی که در 8 مارس 2005 برگزار شد، به اندازه ای بود که بر همگان قطبیت حزب الله در جامعه لبنان اثبات شد. پس از این، جنبش های ضد دولت سوریه که برای خروج ارتش این کشور از خاک لبنان فشار آورده بودند هم فراخوان راهپیمایی دادند. راهپیمایی این گروه که در 14 مارس برگزار شد هم نشان داد، گرایشات ضد دولت سوریه و بدبین به حزب الله هم در جامعه لبنان کم نیست. از این سال به بعد، لبنان به دو بلوک تقسیم شد: 8 مارس و 14 مارس.
رابطه عربستان با 14 مارس
ریاض با تمام افراد برجسته جنبش 14 مارس روابط نزدیکی داشته است. سمیر جعجع، سیاستمدار برجسته مارونی که می توان او را مرد ترور لبنان نامید (او حتی انفجار یک کلیسای مارونی را هم در پرونده دارد و به همین جرم نزدیک به 10 سال زندان را تحمل کرد)؛ ولید جنبلاط، صاحب نفوذ دروزی و سوسیالیست لبنان است. سعد الحریری، که می توان او را بزرگترین شخصیت سنی حال حاضر در لبنان دانست. او در عربستان بدنیا آمده و تابعیت عربستانی هم دارد و در یکی از آخرین مصاحبه های خود گفته:«عربستان کشور من است همانطور که لبنان هم کشور من است».
14 مارس به دلیل گرایشات ضد سوری خود و دوری از استکبار ستیزی، طیف سیاسی مطلوب عربستان بود. این ائتلاف با اظهارات ضد حزب الله خود، حمایت های مالی و احتمالا تسلیحاتی ریاض را جذب می کرد. از آن جا که حزب الله گروهی شیعی و نزدیک به ایران به حساب می آید، قوت آن، ضعف عربستان و ضعف آن، قوت عربستان است.
با وقوع جنگ در سوریه، عربستان حزب الله را عامل شکست خود
می دید و از همین رو هرگونه فشار لبنانی ضد حزب الله را مورد پشتیبانی قرار می داد.
14 مارس در این دوره مدام از سیاست حزب الله در حمایت از دولت دمشق انتقاد نموده و
مدعی بود که اقدام این گروه دامنه جنگ را به داخل لبنان می کشاند. عربستان آغوش
خود را برای مواضع اینچنینی گشود و 14 مارس را برای کارشکنی در تشکیل دولت به
بهانه سلطه طلبی حزب الله، تشویق کرد. متاثر از همین حمایت ها، لبنان مدت ها دست
به گریبان بی دولتی بود تا آن که بالاخره در سال 2016، با رضایت اطراف دعوا، دولت
تشکیل شد.
ریاض و 14 مارس پس از 2016
خبر توافق سعد الحریری با تشکیل دولت، شگفتی بسیاری از تحلیلگران را برانگیخت زیرا چنین اقدامی به معنای فاصله گرفتن وی از عربستان دیده می شد. عربستان، مشوق کارشکنی در تشکیل دولت لبنان، مایل نبود پیش از آن که حزب الله از جنگ در سوریه خارج شود، امور لبنان سر و سامان گیرد و حرکت سعد حریری، درست برخلاف این خواسته انجام شد. در هر حال سعد الحریری اعلام کرد که دولت را تشکیل می دهد و نشان داد که نگاهی اتحادگرا برای آینده کشورش دارد. سعد الحریری تصریح کرد که «در لبنان دیگر دو جناح 14 مارس و 8 مارس وجود ندارد و همگی لبنانی هستند». البته او همچنان به انتقادات گاه و بیگاه خود به حزب الله ادامه می داد ولی انتقاداتش نشانی از دشمنی نداشت. در سیاست خارجی هم، الحریری ضمن حفظ روابط بسیار نزدیک با عربستان، کوشید روابط خود با ایران و سوریه را هم بهبود بخشد و اقداماتی جهت از سر گیری رابطه دیپلماتیک با دولت سوریه انجام داد؛ وی همچنین در راستای بهبود رابطه با تهران، با علی اکبر ولایتی ملاقات کرد.
عربستان سعودی بعد از این تحرکات سیاسی، سعد الحریری را به گروگان گرفت و پس از دو هفته تحت فشار افکار عمومی ناچار شد او را آزاد کند. این اقدام آل سعود، نقطه پایانی بر همکاری های نزدیک 14 مارس با ریاض گذاشت. الحریری پس از بازگشت، نسبت به عربستان بی تفاوت تر شده و با سفر خود به ترکیه، نشان داد که احتمالا می خواهد به اخوانی ها نزدیک بشود نه سلفی ها. بنابراین می توان گفت که سعد الحریری دیگر مایل نیست که کشور خود را در چارچوب عربستان هدایت کند.
ولید جنبلاط، شخصیت سیاسی دیگری است که اخیرا رویکردهای ضد ایرانی خود را تلطیف کرده و منادی داشتن رابطه حسنه با تمامی طرف ها و بیطرفی لبنان است. جنبلاط اکنون چهره ای ضد ایرانی به حساب نمی آید و مواضعش همچون گذشته، در تقابل مستقیم با حزب الله قرار ندارد. جنبلاط در تازه ترین موضع گیری خود دعوت عربستان را رد کرده چراکه این اقدام را به معنای طرفداری از ریاض می داند و تاکید دارد که لبنان بیطرف را می خواهد.
سمیر جعجع، در میان سه شخصیت اصلی 14 مارس، تنها کسی است که همچون گذشته ضد ایران و حزب الله باقی مانده و توان خود را برای توجیه اقدامات عربستان در منطقه به کار می گیرد و از هر تریبونی ضد حزب الله و ایران سخن می راند.
با توجه به رویکردهای جنبلاط و سعد الحریری، می توان گفت که ائتلاف 14 مارس عملا وجود ندارد. اکنون طیف نزدیک به عربستان در لبنان، دچار شکاف شده و این به معنای پایین آمدن احتمال قدرت گیری طیف های ضد ایرانی در لبنان خواهد بود. اگر در نظر بگیریم که جنبلاط نماینده دروزی هاست و حریری نماینده اهل سنت، در این حال، 14 مارس که تقریبا 57% از جامعه لبنان را در بر می گرفته، با ریزش 32 درصدی مواجه شده است. به عبارت دیگر اکنون در 14 مارس، تنها 20 درصد آرا پایبند به دیدگاه های ضد حزب الله عربستان هستند.
در این شرایط، با توجه به این که حزب الله همکاری نزدیکی با دولت عون و ارتش داشته، بر محبوبیتش افزوده و محتمل است که بتواند با همکاری عون، انتخابات آتی را پیروزمندانه تر از گذشته به پایان برساند. در یک کلام می توان گفت اکنون جریان 14 مارس نزدیک به عربستان از درون شکاف پیدا کرده ولی جریان 8 مارس همچنان منسجم است. بنابراین، لبنان پس از انتخابات 2018 احتمالا غیر عربستانی تر خواهد شد.