فساد و وابستگی شاه گرفتاری بزرگ اقتصاد پیش از انقلاب-راهبرد معاصر

فساد و وابستگی شاه گرفتاری بزرگ اقتصاد پیش از انقلاب

«عبدالمجید مجیدی» وزیر مشاور و رئیس سازمان برنامه و بودجه در حکومت پهلوی در خصوص تخصیص بودجه در دوره پهلوی می گوید: هر کسی که می آمد در خصوص بودجه صحبت کند و زمانی که می خواستیم با او وارد بحث شویم که این بودجه مشکل دارد، می گفت «به عرض رسیده».
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۰ - ۲۱ بهمن ۱۴۰۱ - 2023 February 10
کد خبر: ۱۷۲۵۲۵

به گزارش راهبرد معاصر؛ اقتصاد در دوران پهلوی به گواه بسیاری از کارشناسان و افراد مطلع در سراشیبی سقوط حرکت می کرده و همین مساله نیز سبب افزایش فشار به اقشار کم درآمد و مستضعف جامعه بوده است.

 

دوره پهلوی اول و دوم پر است از تبعیضات و ناکارآمدی ها، قلدری ها و سرکوب هایی که تا حد تغییر فرهنگ ایرانی و اسلامی پیش می رود. فساد و وابستگی اصلی ترین ویژگی اقتصاد در دوره پهلوی بوده است. تمام برنامه های توسعه به خواست سردمداران استکبار جهانی در ایران به نگارش در می آمده و بعد از فوران درآمدهای نفتی شاه حتی به برنامه های غربی ها نیز پایبند نبوده است.

 

* اجرای اصلاحات ارضی مطابق با برنامه آمریکا

از لحاظ اقتصادی شاه و دربار کاملا مطیع آمریکایی ها بوده و مشاهده می ‌کنیم که آمریکایی ‌ها شاه را تحت فشار می‌ گذارند تا اصلاحات ارضی در ایران اجرایی شود. اصلاحاتی که در ظاهر کشاورزان را صاحب زمین می‌ کند؛ اما امکانات کشت و برداشت برای آنها فراهم نشده و کشاورزان برای دریافت همان زمین‌ ها هم متحمل هزینه‌ هایی می شوند که توان پرداخت آن را نداشتند. این برنامه در نهایت به نابودی کشاورزی در ایران منجر می شود و بسیاری از کشاوران ورشکسته، برای تامین مایجتاج روزانه خود به شهرها مهاجرت می کنند تا با کمترین درآمد زندگی خود را سپری کنند.

 

* واردات محصولات کشاورزی از اسرائیل!

برای نمونه می توان به صادرات محصولات کشاورزی پیش از سال ۱۳۳۲ به فلسطین اشاره کرد. اما از بعد از تاسیس رژیم جعلی صهیونیستی در سال ۱۳۲۷ و بویژه بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و گسترش روابط با رژیم صهیونیستی در دهه ۴۰، ایران تبدیل به واردکننده محصولات کشاورزی از اسرائیل می شود. این موضوع بواسطه همان سیاست ‌های اصلاحات ارضی روی داد.

 

* درآمدهای نفتی و وابستگی به کنسرسیوم آمریکایی

ورشکستگی کشاورزان و تبدیل کشور صادرکننده محصولات کشاورزی به یک واردکننده، ایران را بیش از پیش به نفت به وابسته کرد. این وابستگی در نهایت منجر به تصمیم گیری آمریکایی ها و کنسرسیوم نفتی برای نفت ایران شد. بخشی از درآمد حاصل از فروش نفت صرف عیاشی و غارتگری‌ های شاه و اطرافیان و مقامات و بخشی هم صرف واردات می‌ شود که در این واردات اولویت با اقلام نظامی بود.

 

فشار هزینه‌ هایی که بابت خرید تسلیحات بر ایران تحمیل شد، ایران را به یک کشور واردکننده در سایر محصولات مورد نیاز تبدیل کرد. این وابستگی به حدی بود که ایران حتی توان تکمیل زیرساخت‌ های خود را نیز نداشت؛ از لحاظ جاده، اتوبان، گسترش آب و برق و مخابرات در کشور مشکلات جدی در کشور وجود داشت.

 

به عناون نمونه، خاطرات اسدالله اعلم در سال ۱۳۵۶ حکایت از این دارد که مردم توانایی خرید گوشت و مایحتاج خودشان را ندارند و رژیم در تامین برق ۳۴ میلیون ایرانی در آن مقطع ناکارآمد است و نمی ‌تواند برق کشور و شهرهای مهم نظیر پایتخت را هم تامین کند.

 

* من برنامه توسعه هستم!

یکی از پایه های اصلی وقوع انقلاب اسلامی در سال 1357، به موضوع ناکارآمدی‌های موجود در سیستم اقتصادی کشور در آن سال ها باز می گردد. برخی تحلیلگران معتقدند علت اصلی ایجاد این ناکارآمدی نیز به مساله استبداد شاه باز می گردد.

 

پس از افزایش قیمت نفت در سال های پایانی دهه 40 و سال های آغازین دهه 50، شاه به یکباره برنامه های توسعه در کشور را نادیده گرفت و به سمت خودکامگی بیشتر در حوزه اقتصاد رفت. این خودکامگی در نهایت به حذف اقتصاددانان از دایره مدیریتی و اجرایی کشور منجر شد. ورود دربار به کوچک ‌ترین مسائل اقتصادی کشور، نشان می ‌دهد شاه پس از ورود سیل دلارهای نفتی در سر مستی این ثروت بادآورده، خود را تنها شخص تصمیم‌گیر برای کشور می دانسته است.

 

مرحوم دکتر مشکات ازاقتصاددانان دوره پهلوی در خاطرات خود می گوید: در دوران اوج درآمدهای نفتی وقتی شاه داشت از مسئولان سان می ‌دید به دکتر پیرنیا استاد دانشگاه رسید، به طعنه گفت «از وقتی اقتصاد را از دست شما اقتصاددانان گرفتیم وضع اقتصاد بهتر شده است.»

 

* استبداد ریشه بلندپروازی های اقتصادی شاه

رسول رئیس جعفری، نویسنده کتاب «روایت یک فروپاشی» در گفت و گو با خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، در رابطه با زمینه های اقتصادی فروپاشی پهلوی می گوید: از نگاه رجال اقتصادی رژیم شاه، انقلاب اسلامی نتیجه یک فروپاشی اقتصادی و اجتماعی بوده است. این افراد معتقد بودند نظام اقتصادی دوره پهلوی دچار کژکارکردی هایی بوده است که سبب فروپاشی حکومت پهلوی دوم شده است.

 

وی ادامه می دهد: این کژکارکردی ها شامل موارد مختلف بوده است. اما اصلی ترین نکته ای که این رجال اقتصادی به آن اشاره کرده اند، بی انضباطی های مالی بوده است. این بی انضباطی های مالی باعث شده که دولت و حکومت در دوره پهلوی هزینه هایی داشته باشد، بدون اینکه پاسخ گویی در آن وجود داشته باشد. یعنی هزینه هایی انجام می شده که هیچ گونه حساب و کتابی از آنها صورت نمی گرفته است. به عبارت دیگر، در این دوره فرد یا افراد برای انجام هزینه ها هیچ پاسخ گویی نداشتند.

 

نویسنده کتاب روایت یک فروپاشی تاکید می کند: اصل داستان این بی انضباطی های مالی در دوره پهلوی از زمانی شروع می شود که شخص شاه دچار بلندپروازی می شود. این بلندپروازی ها در شاه و اندیشه هایش بیشتر ناشی از رشد درآمدهای نفتی بوده که دست شاه را برای انجام پروژه های بزرگ باز می کند.

 

رئیس جعفری تصریح می کند: نتیجه این بلند پروازی ها این می شود که هزینه های دولت در آن دوره به شدت رشد می کند و افزایش هزینه های دولت باعث می شود که بودجه به سمت پروژه های بزرگ برود. این پروژه های بزرگ به تناسب هزینه ای که دولت و حکومت در حال انجام در سایر بخش ها بودند، عدم تعادل هایی را ایجاد می کند.

 

* فساد، عامل اصلی شکل گیری انقلاب 57

به نظر بسیاری از افرادی که در زمینه ریشه های انقلاب تحقیق کرده اند، فساد گسترده شخص شاه و درباریان و سایر افراد وابسته به دربار، یکی از عوامل اصلی فروپاشی پهلوی ها بوده است.

 

یکی دیگر از مسائلی که رجال اقتصادی دوران پهلوی به آن اشاره کرده و اعتقاد دارند آن هم به انجام انقلاب کمک کرده است، مساله فساد بوده است. این فساد ناشی از پول های بی حساب و کتابی بوده است که هزینه می شد و کسی برای این نوع هزینه کرد در دولت و دربار پاسخگو نبود و اراده ای نیز برای مبارزه با فساد وجود نداشت.

 

* بیماری «به عرضه رسیده» در اقتصاد ایران

«عبدالمجید مجیدی» وزیر مشاور و رئیس سازمان برنامه و بودجه در حکومت پهلوی در خصوص تخصیص بودجه در دوره پهلوی می گوید: هر کسی که می آمد در خصوص بودجه صحبت کند و زمانی که می خواستیم با او وارد بحث شویم که این بودجه مشکل دارد، می گفت «به عرض رسیده».

 

تمام نظام کارشناسی موجود در سازمان برنامه و بودجه و بانک مرکزی و وزارت اقتصاد و سایر وزارتخانه های اقتصادی با یک جمله به عرض رسیده از کار می افتاد و دور زده می شد. در صورتی که افراد می توانستند، مطالب خود را به گوش شاه برسانند، یعنی تمام مشکلات آنها برطرف شده بود و درصورت رخداد چنین اتفاقی، در همه جلسات، کارشناسان باید سکوت می کردند.

 

با همه وابستگی های شاه به غرب و تمام وعده‌هایی که برای رسیدن به دروازه‌های تمدن بزرگ می ‌داد، ایران در آستانه انقلاب اسلامی از لحاظ فناوری صفر، از لحاظ صنعتی در برخی از اقلام مونتاژگر و در برخی از موارد هم به هیچ وجه نمی‌توانست حضور داشته باشد و از لحاظ اقتصادی هم یک کشور دارای تورم بالا با بدهی بالای خارجی و مردم گرفتار تامین مایحتاج روزانه خودشان است./ فارس

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده