به گزارش «راهبرد معاصر»؛ شاید برای افکار عمومی داخلی سناریوی نخنمای آمریکاییها آنقدر خندهدار و تکراری شده باشد که دیگر کسی صحنهآرایی واشنگتن را در زمینه مذاکره و حتی خیرخواهی کاذب این کشور برای مردم ایران قبول ندارد. آمریکاییها پس از چند ماه حمایت از پروژه آشوب و اغتشاشات در ایران که با هدف براندازی انجام شد و پس از آنکه به صراحت اعلام کردند، مذاکره با تهران اصلاً در دستور کار نیست و تنها حمایت از اغتشاشگران در دستور کار آنها قرار دارد، دوباره ملتمسانه خواهان بازگشت تهران به میز مذاکره هستند.
آمریکاییها رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی را برای مذاکره با مقام های کشورمان به ایران فرستادند؛ اما چه چیزی باعث شده است دوباره واشنگتن به فکر سناریوی نخنمای مذاکره و تحریم به صورت توأمان بیفتد؟ به نظر میآید تنها یک دلیل دارد و آن هم شکست سنگین آمریکا در پروژه ایجاد اغتشاشات و تلاش برای تغییر نظام در ایران است.
آمریکاییها به صراحت از پروژه اغتشاشات در ایران حمایت کردند و حتی پرونده مذاکرات هستهای را نیز به این اغتشاشات گره زدند و مدعی شدند، دیگر مذاکراتی وجود نخواهد داشت و تنها از اغتشاشات حمایت میکنند. تحلیل رفتار آمریکا در اغتشاشات داخلی ایران حاکی از آن است که هدف اصلی این کشور از تلاش برای ظهور و بروز جنگ داخلی در ایران و بهرهبرداری سیاسی از ناآرامیهای اجتماعی، افزایش قدرت چانهزنی خود و تعدیل مواضع و مطالبات جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات هستهای است.
علاوه بر راهبرد «فشار علیه ایران» که از سوی آمریکا و اروپا برای تأثیرگذاری بر روند مذاکرات هستهای دنبال شد، یکی دیگر از اهداف آنان ایجاد بنبست برای سروسامان نیافتن اقتصاد در جمهوری اسلامی ایران بود
بر همین اساس میتوان گفت، در شرایطی که جمهوری اسلامی ایران توانسته است با اتکا به ظرفیتهای داخلی و دیپلماسی منطقهای و همچنین همافزایی و همکاریهای راهبردی با شرکای منطقهای و همسایگان و ... تیغ تحریمها را کُند کند و در عبور از تحریمها الگوی برخی کشورها باشد، آمریکاییها تلاش می کنند با تهییج و تحریک افکار عمومی و حمایت از اراذل اجارهای، همان راهبرد آزموده شده و البته محکوم به شکست خود را در وقایع بعد از فتنه 88 و آبان 98 تکرار کنند.
در سال جاری نیز آمریکا همین راه را ادامه داد؛ غربیها با همکاری پادوهای داخلی خود درگذشت خانمی جوان را بهانه کردند و به هدایت و حمایت از اغتشاشگران پرداختند. در این شرایط بود که از جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا گرفته تا رئیس دستگاه اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) هم در مصاحبه با شبکههای تلویزیونی به طور علنی از اغتشاشات در ایران حمایت کردند. انگلیس، فرانسه، آلمان و کانادا نیز به تبعیت از آمریکا با لفاظی و ادبیات مداخلهجویانه خواستار تحریمها علیه ایران شدند و به طور رسمی اعلام کردند حامی اغتشاشگران هستند.
نکته جالب تر رفتار متناقض غربیها در حمایت از اغتشاشگران بود که سبب خوشنودی و سرمستی لیدرهای خارجنشین این اغتشاشات نیز شد و تصور میکردند اظهاراتشان برای حمایت از آنهاست، اما در واقع برای امتیازگیری از جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات هستهای بود و این فریبخوردهها نمیدانستند مهره بازی غربیها علیه حاکمیت جمهوری اسلامی ایران هستند.
نکته دیگر آنکه علاوه بر راهبرد «فشار علیه ایران» که از سوی آمریکا و اروپا برای تأثیرگذاری بر روند مذاکرات هستهای دنبال شد، یکی دیگر از اهداف آنان ایجاد بنبست برای سروسامان نیافتن اقتصاد در جمهوری اسلامی ایران بود. دولت سیزدهم با ابتکارات در عرصه سیاست خارجی و استفاده از ظرفیت همسایگان بسیار کوشید سر و سامانی به اقتصاد کشور بدهد که غربیها به ویژه آمریکا چاره را در ایجاد چنین فضای ملتهبی در کشور دیدند. آمریکا و اروپا از ایران قوی و موفقیتهای کشور در عبور از تحریمها عصبانی بودند و اتفاقاً بر همین اساس بود که ضایعه درگذشت دختر کُرد و التهابات اخیر در برخی نقاط کشور را بهانه کردند و علاوه بر حمایت گسترده از آشوبگران، تشدید تهدیدات و تحریمها علیه ایران را در دستورکار خود قرار دادند.
دولت سیزدهم با ابتکارات در عرصه سیاست خارجی و استفاده از ظرفیت همسایگان بسیار کوشید سر و سامانی به اقتصاد کشور بدهد که غربیها به ویژه آمریکا چاره را در ایجاد چنین فضای ملتهبی در کشور دیدند
حوادث و اغتشاشات اخیر در کشور گرچه پرده از توطئههای دشمنان خارجی و داخلی برداشت و مردم را بیشتر نسبت به برخی واقعیت ها آشنا کرد، اما خسارت های ناراحتکنندهای ازجمله برهم خوردن امنیت روانی عموم جامعه را به دنبال داشت. شاید این موضوع و تلاش دشمن برای ایجاد پروژه ناامیدی در کشور را بتوان بزرگترین آسیبهای ناشی از پروژه اغتشاشات در کشور دانست؛ اما این پروژه هرچه بود با شکست سنگینی مواجه شد و آمریکا دوباره به سناریوی توأمان تحریم و تلاش برای مذاکره بازگشت.
پس از شکست سناریوی اغتشاشات و خالی کردن پشت اغتشاشگران از سوی آمریکا، واشنگتن دوباره به التماس برای مذاکره افتاده است. شاید نخستین سیگنال را رسانه آمریکایی پولتیکو داد که به نقل از 6 مقام آمریکایی نوشت، دولت بایدن حاضر نیست مذاکرات هستهای را کنار بگذارد و آشکارا از تغییر رژیم ایران حمایت کند.
جالبتر آنکه، آمریکاییها پس از آنکه دیدند طرح ادعاهایی مانند آنکه «برجام در دستورکار واشنگتن نیست» گوش شنوایی ندارد، به تکاپو افتادند و به گفته حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه کشورمان، همزمان با ادامه تحریمهای سریالی برای فشار به ایران به التماس برای مذاکره نیز افتادهاند. حتی این موضوع از سوی برخی کارشناسان پیشبینی شده بود که کاخ سفید دوباره به سناریوی مذاکره با ایران باز خواهد گشت.
در همین رابطه گابریل نورونیا، عضو مؤسسه صهیونیستی امنیت ملی آمریکا و مشاور پیشین وزارت امور خارجه آمریکا گفته بود «دوباره خواهیم دید دولت بایدن برای ازسرگیری مذاکرات هستهای با ایران تلاش خواهد کرد».
از سوی دیگر و با حضور حماسی مردم در راهپیمایی 22 بهمن، در عمل کمر پروژه اغتشاشات شکست و شاهدیم غربیها با سیاست یکی به نعل یکی به میخ، پشت نیروهای اپوزیسیون را خالی کردند و از ضرورت توافق با ایران سخن گفتهاند؛ کمااینکه در ماههای گذشته و در بحبوحه برخی ناآرامیها در ایران برای توافق با تهران به مقام های کشورمان پیام دادند و حالا نیز مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی را به تهران فرستادند تا زمینه داغ شدن فضای مذاکرات را فراهم کند.