نیاز به حجاب نیازی ذاتی است نه الزامی از سوی اسلام-راهبرد معاصر

نیاز به حجاب نیازی ذاتی است نه الزامی از سوی اسلام

برخی خانواده‌ها فرزند خود را با تصور تجدد و پیشرفت فکری، در انتخاب نوع پوشش و حجاب آزاد گذاشته و درواقع به حال خودش رها می‌کنند؛ اما آیا این توجیه در رهاکردن نوجوان و جوان در جامعه منطقی و عاقلانه است؟
تاریخ انتشار: ۱۰:۴۳ - ۰۸ مرداد ۱۳۹۸ - 2019 July 30
کد خبر: ۱۷۸۲۰

به گزارش راهبرد معاصر؛ نیاز به پوشش و حجاب امری فطری و ذاتی است و هر انسان عاقل و آگاهی نیاز به پوشش را با فطرت خود درک می‌کند. حجب و حیایی که بر حضرت آدم و حوا در زمان هبوط به زمین و درک جنبه مادی، غالب شد نشانه‌ای از همین بعد فطری نیاز به پوشش است. دین مبین اسلام در همین راستا، آموزه‌های کامل و جامعی برای پاسخ دادن به این نیاز فطری تعیین کرده و حجاب کامل را به‌عنوان الگویی برای زنان و مردان آگاه و عاقل در نظر گرفته و اعلام کرده است.

 

با وجود این، در دوران ما با وجود پیشرفت‌های فکری و اندیشه‌ای، هنوز هم عده‌ای هستند که با پوشش درست و کامل مخالفت می‌کنند و حجاب درستی برای خود ندارند. این گروه نه‌تنها داعیه مخالفت با حجاب اسلامی را دارند، بلکه با هر نوع پوشش درستی که مرزها و حریم‌های آن‌ها را در برابر دیگران تعریف و تعیین می‌کند، مخالف هستند.

 

در دوران حاضر حتی گروهی از خانواده‌ها هم برای فرزندان خود با این توجیه که نسل جدید هستند و نیازهای جدید دارند، مرزهای درست و مشخصی در مورد حجاب تعریف نکرده و جوان و نوجوان خود را در مورد انتخاب حجاب آزاد گذاشته و درواقع به حال خود رها کرده‌اند. اما اگر نیاز به پوشش فطری و ذاتی است، چرا گروهی با پوشش مخالفت می‌کنند؟ آیا پاسخ دادن به نیاز فطری با هر نوع سطح درک و عقلی ممکن است؟ آیا این توجیهات پدر و مادرها در مورد آزاد گذاشتن فرزندان خود و رها کردن آن‌ها در جامعه‌ای که شناخت درستی از آن ندارند، صحیح است؟

 

خبرگزاری تسنیم در گفت‌وگویی که با دکتر مریم عبدالباقی، استاد حوزه و دانشگاه و پژوهشگر دینی انجام داده به بررسی پاسخ این نوع سؤال‌ها پرداخته است. آن‌طور که این کارشناس خانواده توضیح می‌دهد نوع پوشش و حد و مرزهای آن به‌طور دقیق و سنجیده‌ای مشخص شده است تا آسیب‌ها و ضررهای بدحجابی به صفر برسد.

 

چون فطرت و ذات انسان‌ها به‌طور طبیعی این را مشخص نمی‌کند که حد و مرز پوشش تا چه‌اندازه باشد و درواقع اگر افراد گوناگون درباره میزان پوشش سؤال شود، هر کسی بر اساس اندیشه و تصور خودش میزان و حدی برای آن تعریف می‌کند و تشخیص می‌دهد. در حالی که حد و مرزی که برای پوشش و حجاب در اسلام معین شده، کامل‌ترین و جامع‌ترین است که باید به‌طور دقیق به آن توجه شده و مورد استفاده قرار بگیرد تا عنوان حجاب کامل به آن اختصاص پیدا کند.

 

نیازی فطری که اسلام پاسخ کامل به آن داد

آیا نیاز به پوشش و حجاب، دغدغه‌ای بوده که بعد از اسلام به‌وجود آمده است و یا نیاز به پوشش، نیازی فطری و دائمی انسان است؟

 

از زمانی که انسان خلق شد، در این فکر بود که بدن خود را به هر نحو ممکن و حتی با استفاده از برگ درختان یا پوست حیوانات بپوشاند. این فکر بر اثر تمدن و پیشرفت به‌وجود نیامد، بلکه انسان‌ها به‌طور فطری نیازمند پوشش بوده‌اند و در هر شرایطی، حتی انسان‌های اولیه دغدغه پوشش و حجاب را داشته‌اند. البته این دغدغه به‌طور ذاتی در خانم‌ها بیشتر است، چون خانم‌ها هم از ظرافت‌های بیشتری برخوردار هستند و هم در صورت نداشتن پوشش درست، بیشتر از مردان در معرض خطر قرار می‌گیرند.

 

بنابراین داشتن پوشش و حجاب مربوط به همه انسان‌ها در تمام طول تاریخ و در همه کشورها و سرزمین‌ها است. این طور نیست که مردم در برهه‌ای از تاریخ از پوشش بی‌نیاز بوده باشند یا مردم فلان کشور چنین دغدغه‌ای نداشته باشند.

 

حجاب اسلامی کامل‌ترین نوع پوشش است

با وجود این، آیا موضوع حجاب که در آیات قرآن و روایات اسلامی به آن تصریح شده با آن پوششی که در منظر عام انسان‌ها در طول تاریخ وجود داشته، یکی است؟

 

همان طور که اشاره شد، نیاز به پوشش نیاز طبیعی برای همه انسان‌ها و در همه دوران بوده است. اما میان واژه حجاب با آن مفهومی که میان مسلمانان وجود دارد، با اصطلاح پوشش به‌مفهوم عام آن تفاوت‌های خاصی وجود دارد، چون در اسلام نوع پوشش و حد و مرزهای آن به‌طور دقیق و سنجیده‌ای مشخص شده است تا آسیب‌ها و ضررهای بدحجابی به صفر برسد.

 

چون فطرت و ذات انسان‌ها به‌طور طبیعی این را مشخص نمی‌کند که حد و مرز پوشش تا چه‌اندازه باشد و درواقع اگر افراد گوناگون درباره میزان پوشش سؤال شود، هر کسی بر اساس اندیشه و تصور خودش میزان و حدی برای آن تعریف می‌کند و تشخیص می‌دهد، در حالی که حد و مرزی که برای پوشش و حجاب در اسلام معین شده، کامل‌ترین و جامع‌ترین است که باید به‌طور دقیق به آن توجه شده و مورد استفاده قرار بگیرد تا عنوان حجاب کامل به آن اختصاص پیدا کند.

 

تفاوت انسان‌ها در تشخیص حد و مرزهای حجاب

با وجود این، می‌دانیم که گرایش به پوشش امری فطری است. چرا برای تعیین معیارها و حدود حجاب نیاز به آموزه‌های دینی است و باید آن را از اسلام بیاموزیم؟ چرا تشخیص هر کسی برای میزان پوشش نمی‌تواند کامل و جامع باشد؟

 

دقت داشته باشید که اصل نیاز به پوشش و حجاب، امری فطری است ولی در مورد عملی کردن این نیاز فطری باید به آموزه‌های اسلامی رجوع کنیم. همان طور که می‌دانیم نیاز به خداپرستی امری فطری است و انسان‌ها در طول تاریخ همیشه در جست‌وجوی خدایی برای پرستیدن بوده‌اند و این نیاز را حتی انسان‌های اولیه در ترسیم‌ها و نقاشی‌های خود بر دیواره کوه‌ها و غارها به‌نمایش گذاشته‌اند. ولی آیا آن‌ها بدون داشتن رهبر و پیامبری که آن‌ها را هدایت کند می‌توانستند خدای یکتا را بشناسند و اوصاف و صفات او را بدانند؟ جواب منفی است، به این دلیل که نیاز فطری وقتی قالب عملی منظم و ساختار صحیحی به خود می‌گیرد که انسان دارای برنامه مشخصی باشد و طبق آن برنامه، خدای یکتا را بشناسد، او را ستایش کند و به نیاز خود مبنی بر پرستش خدای یکتا و رب و پروردگار خود پاسخ بگوید و راه سعادت را از مسیر پیامبران و اولیای او پیدا کند.

 

در اینجاست که نیاز به پوشش هم مانند همین میل به خداپرستی است، نیازی فطری که نیازمند برنامه کامل و جامعی است که راه صحیح و مسیر هدایت را نشان می‌دهد. حد و مرزها و آداب پوشش داشتن را باید در برنامه اسلام پیدا کرد تا این نیاز فطری و دغدغه انسان مبنی بر داشتن پوشش به‌طور کامل پاسخ داده شود.

 

هنوز هم در برخی از کشورها مشاهده می‌کنیم که برخی افراد با پوشش‌ها بد و زننده در جامعه حاضر می‌شوند. با توجه به اینکه اشاره شد پوشش و حجاب امری فطری است، چرا این افراد پوشش را قبول نمی‌کنند؟

 

درست است که گروهی از انسان‌ها پوشش را قبول نمی‌کنند، اما این‌ها گروه معدودی بوده و جزء استثناهایی هستند که با انگیزه‌های خاصی با پوشش مقابله می‌کنند و یا نسبت به حجاب و فلسفه پوشش جهل دارند. حتی قبیله‌های جاهلیت که هنوز هم در بعضی جزیره‌های دورافتاده زندگی می‌کنند، هیچ پوششی ندارند و همه می‌دانند که این‌ها از هر نوع علم و اندیشه تهی هستند.

 

هرچند که گفته می‌شود ره‌آورد عصر تکنولوژی و پیشرفت بی‌حجابی است، اما باز هم هر انسان آگاه و عاقلی در هر نقطه از دنیا که زندگی کند می‌داند که نیاز به پوشش دارد و این امری است که او را در برابر بسیاری خطرها حفظ کرده و برای او ارزش و احترام به‌همراه دارد.

 

حتی گروهی که در گذشته به آن‌ها نجیب‌زادگان گفته می‌شد، دارای پوشش درست و خوبی بوده‌اند. زنان شاخص و چهره‌های نجیب هیچ‌گاه لباس‌های باز و زننده بر تن نمی‌کرده‌اند. آن‌ها هر نوع پوشش باز را مصداق لباس زنان ناشایست می‌دانستند و این فرهنگی است که متأسفانه امروزه میان گروهی از افراد بالعکس شده است، درواقع روال کلی طبیعت و فطرت انسان به‌سمت پوشش درست و کامل است.

 

توجیه نکنید! بی‌حجابی به‌معنای پیشرفت و تجدد نیست

امروزه مشاهده می‌کنیم که بدحجابی میان گروهی از جوان‌ها و نوجوان‌ها رواج پیدا کرده است و این امر به‌خصوص در فصل گرم تابستان نمود و بروز بیشتری دارد. عده‌ای از خانواده‌ها با این تصور که جوان یا نوجوان آن‌ها برای دوران جدیدی است و باید به‌روز باشد، در مورد انتخاب پوشش آن‌ها را آزاد می‌گذارند. آیا نوع رویکرد خانواده‌ها قابل دفاع است؟

 

دقت داشته باشید که نوجوانی که تازه از میان محیط خانواده و فضای مدرسه که محیط برنامه‌ریزی‌شده و مطابق با قواعد خاص است، خارج شده و وارد جامعه‌ای می‌شود که انواع انسان‌ها با اندیشه‌ها، فکرها و عقاید گوناگون در آن حضور دارند، به‌منزله انسانی میان بیگانگان محسوب می‌شود، آن هم بیگانه‌ای که از قواعد و آداب خارج از خانه و مدرسه مطلبی نمی‌داند. اگر گروهی به او بگویند بی‌حجابی امری ناپسند و اندیشه‌ای عقب‌افتاده است، او ممکن است باور کند مگر اینکه از پایه‌های اعتقادی درست و محکمی در خانه برخوردار شده باشد.

 

این حد از آسیب‌پذیری نوجوان‌ها و جوان‌ها ایجاب می‌کند که پدر و مادرها با بزرگ شدن فرزندان خود احساس مسئولیت بیشتری در کنترل روابط، علایق، گرایش‌ها و پوشش او داشته باشند. در این مورد تفاوتی در مورد دختر و پسر وجود ندارد، هرچند که دختران به‌دلیل جنس آسیب‌پذیر و حساس خود در معرض خطرات خاصی به‌خصوص در مورد نوع پوشش و حجاب قرار دارند.

 

با این توضیح، هر نوع توجیه مبنی بر آزاد گذاشتن فرزندان در مورد انتخاب حد و مرز حجاب غلط و بی‌اساس است. اما چگونه می‌توان در دنیایی که انواع پوشش‌ها وجود دارد، نوجوانی را به‌سمت حجاب متمایل کرد، بدون اینکه سرکشی او برانگیخته شود؟

 

والدین برای آنکه فرزند خود را به‌درستی همراهی کنند می‌توانند از علایق او در مورد پوشیدن لباس‌های شاد و رنگی استقبال کنند، به‌خصوص دختران که علاقه بیشتری برای پوشیدن لباس‌هایی با رنگ شاد دارند، والدین می‌توانند آن‌ها را در انتخاب رنگ روسری، مانتو و به‌خصوص لباس‌هایی که داخل خانه به تن می‌کنند آزاد بگذارند.

 

اما در عین حال به‌طور دوستانه و مهربانانه‌ای اصول و قواعد حجاب را به او آموزش داده و از فواید و نکات مثبت آن بگویند تا نه‌تنها به حجاب علاقه پیدا کنند، بلکه اعتقاد به این امر اسلامی در اندیشه و فکر آن‌ها نهادینه شود تا در برابر هر دوست و همراهی که آن‌ها را از حجاب منع کرد، توجیهات منطقی و عاقلانه‌ای برای دفاع از حجاب خود داشته باشند.

 

شروع تربیت دینی از بدو تولد

نکته دیگری که در مورد تربیت دینی و ازجمله آموزش حجاب به نوجوان باید در محیط خانواده و از سوی والدین رعایت شود، موضوع آغاز تربیت دینی است. برخی از خانواده‌ها با تصور اینکه دختران تا سن نه‌سالگی و پسران تا 15سالگی می‌توانند آزاد باشند و نیاز به آموزش دینی ندارند، آن‌ها را رها کرده و اجازه می‌دهند هر نوعی پوششی داشته و رفتار کنند. آن‌ها تربیت دینی را به بعد از سن تکلیف موکول کرده‌اند.

 

این در حالی است که باید دقت شود تربیت دینی باید از بدو تولد شروع شود، از همان زمانی که والدین در مقابل فرزندان خود با یکدیگر مواجه می‌شوند، صحبت می‌کنند، بر تن آن‌ها لباس می‌پوشانند، حریم‌ها را در مورد صحبت کردن، ارتباط برقرار کردن و حتی لباس پوشاندن حفظ می‌کنند در حقیقت آموزش‌های غیرمستقیمی به فرزند خود می‌دهند که "تو هم می‌توانی این طور باشی و یا باید باشی".

 

مادری که تا سن نه‌سالگی لباس‌های باز و آزاد بر تن دختر خود می‌کند، نمی‌تواند انتظار داشته باشد فرزندش در سن نوجوانی و جوانی تابع حجاب و پوشش مناسب باشد، چون خود مادر به‌طور غیرمستقیم در سن خردسالی و کودکی به فرزندش آموزش داده که لباس باز بپوشد و این کار را در مورد مقابله با نامحرمان رعایت نکرده است. نمی‌گوییم که حتماً بر سر دختر خردسال چادر باشد ولی پوشش و لباس دختر خردسال هم باید به‌گونه‌ای باشد که او را برای سن‌های بالاتر آماده کند، آن هم آماده ورودی سالم به جامعه.

 

وقتی دختری تا سن نه‌سالگی شناخت درستی نسبت به خدا ندارند، چگونه نماز بخواند؟ وقتی تا آن زمان نمی‌دانسته حجاب چیست و با پوشش باز میان مردم بوده، چطور از آن زمان به بعد حجاب داشته باشد و با کدام شوق آن را رعایت کند؟ این‌ها نیازمند تربیت صحیحی است که باید قبل از سن تکلیف داده شود، تا وقتی دختر و پسر ما به سن تکلیف رسید نسبت به دین خود احساس ناآشنایی نداشته باشد. شوق به رعایت حجاب هم میان پسرها و هم بین دخترها باید قبل از سن تکلیف در وجود آن‌ها بیدار شود.

 

در حقیقت سن تکلیف، سنی است که نوجوان باید همه موارد تربیت دینی را که تا آن روز آموخته به معرض اجرا گذاشته و عملی کند، پس طبیعتاً لازم است که تا آن زمان از آموزش‌های درست و کاملی برخوردار باشد تا آموزه و برنامه کامل و درستی برای اجرا داشته باشد.

 

منبع: تسنیم

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده